تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833699580
طناز طباطبايي : هوس پيادهروي و سوءاستفاده كيفقاپها
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
طناز طباطبايي متولد ارديبهشت ۱۳۶۲ است. او تحصيلات خود را در رشته كارگرداني تئاتر به پايان رسانده و بازيگري را با شركت در كلاسهاي بازيگري آغاز و در سال 80 اولين بار به عرصه سينمايي كشور معرفي شد. در كارنامه كاري او فيلم‌هايي چون ديشب باباتو ديدم آيدا، چهار انگشتي، جعبه موسيقي، مي‌زاك، پسر تهراني، صداها، طهران تهران و مجموعه‌هاي تلويزيوني در چشم باد، ميوه ممنوعه ديده مي‌شود. وي همچنين برنده جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل زن از سومين جشن منتقدان براي بازي در فيلم صداهاست. وي معتقد است به دليل احتياطي كه دارد در زندگي هيچ‌گاه دچار مشكل و آسيب جدي و خاصي نشده است، اما دو‌سال پيش اتفاقي افتاد كه تبديل به بدترين خاطره زندگي‌اش شد. طباطبايي مي‌گويد: هميشه فرد محتاطي هستم و يك جورهايي توصيه‌هاي پليس را براي ايمني بيشتر جدي مي‌گيرم، با همه اينها سال 88 اتفاقي برايم افتاد كه بسيار ناراحتم كرد و تا مدت‌ها تاثيرش در روحيه‌ام باقي ماند. بازيگر طهران تهران خاطرنشان كرد: در حال بازي در يك تله‌تئاتر بودم... عجله داشتيم و براي آن‌كه كار به موقع به اجرا برسد هر روز تا ديروقت تمرين مي‌كرديم... يك شب، هواي گرم تابستاني بود، همه گروه خسته بوديم، آن شب با خود، ماشين نبرده بودم و بايد منتظر آژانس مي‌شدم، ترجيح دادم كمي قدم بزنم و پياده به خانه بروم، از محيط تمرين دور شده بودم و كم‌كم داشتم به خيابان وليعصر مي‌رسيدم، احساس كردم كسي پشت سرم است و دارد قدم‌هايش را با قدم‌هاي من هماهنگ مي‌كند، جرات نمي‌كردم برگردم و نگاهش كنم، قدم‌هايم را كه تند كردم، ناگهان دستي را روي شانه‌ام احساس كردم و تا به خودم بيايم نقش زمين شده بودم. مردي را مي‌ديدم در حالي كه كيفم در دستش بود فرار مي‌كرد.... شب‌هاي زيادي است كه ديگر جرات پيادهروي شبانه در خيابان‌هاي شهر را ندارم و افسوس مي‌خورم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 444]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها