واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: فروشندگان دوره گرد در كمين افراد ساده لوح
جوان با تمام سختي آن چه را اندوخته بود يك جا براي خريد رايانه كه آرزوي چندين ساله اش بود، از بانك برداشت كرد.
از اين مغازه به آن مغازه سرك مي كشيد ولي آن چه او پس انداز كرده بود كمتر از آني بود كه بتواند يك رايانه نو بخرد. پس مايوس پول هايش را در گوشه تاقچه خانه گذاشت. چند روز بعد در راه دانشگاه چشمش به جواني افتاد كه تعدادي لپ تاپ در كنار خيابان در معرض فروش گذاشته بود. جوان ناخواسته مسير حركت خود را به سوي دست فروش تغيير داد.
براي دقايقي به لپ تاپ ها نگاه كرد و قيمت آن را پرسيد، فروشنده با چرب زباني شروع به تعريف از لوازم كرد. حميد احساس مي كرد به آرزوي خود نزديك شده است. يكي از دستگاه ها را در دست گرفت ظاهر آن سالم بود. او سعي مي كرد دستگاه را براي امتحان روشن كند كه فروشنده رو به او كرد و گفت: باتري آن خالي است بايد شارژ شود.
حميد بي آن كه فكر كند و با فردي باتجربه مشورت كند، سراسيمه خود را به خانه رساند پول هايي را كه حاصل 2 سال پس اندازش بود برداشت و نزد فروشنده بازگشت. فروشنده به محض ديدن پول ها، جوان را به خريد ترغيب كرد؛ طوري كه گويي تمام افكار جوان در تسخير اراده فروشنده قرار گرفت. 400 هزار تومان در يك چشم به هم زدن در دستان فروشنده لپ تاپ قرار گرفت. او به حميد اطمينان خاطر مي داد كه اگر دستگاه مشكلي داشته باشد فردا او همين جا بساط دارد و مي تواند آن را پس دهد.
حميد با خريد لپ تاپ در پوست خود نمي گنجيد او خوشحال بود از اين كه با مبلغ كم توانسته دستگاهي را خريداري كند كه مبلغ آن در بازار حداقل 3 برابر پولي است كه به فروشنده داده است.
در راه دانشگاه دوستانش به او تبريك مي گفتند وقتي حميد به دانشگاه رسيد با خوشحالي لپ تاپ را باز كرد و دوشاخه شارژر را در پريز قرار داد. اما دستگاه روشن نشد. حميد مات و مبهوت به دستگاه نگاه كرد و از اين كه دستگاه خراب يا سوخته باشد تمام اندامش لرزيد. زيرا دسترنج 2 سال پس اندازش را طي 10 دقيقه از دست داده بود.
وقتي دوست حميد دستگاه را نگاه كرد با تعجب به او گفت اين دستگاه چيزي ندارد و قاب خالي است. صورت حميد مثل گچ سفيد شد و عرق سردي روي پيشاني اش نشست. بلافاصله مسير نيم ساعته دانشگاه را تا محل فروشنده 10 دقيقه اي طي كرد ولي افسوس كه از فروشنده خبري نبود. از هر كس سراغ فروشنده را مي پرسيد آنان اظهار بي اطلاعي مي كردند. گويي آب شده بود. حميد نگران از كلاهي كه بر سرش رفته بود حتي نمي توانست قدم از قدم بردارد.
او اميدوار بود كه دوباره فروشنده را ملاقات كند ولي افسوس كه اولين ديدار حميد با فروشنده آخرين ديدار بود. او به اداره آگاهي خراسان شمالي مراجعه كرد ولي او نه هويت فروشنده را مي دانست و نه از آدرس او مطلع بود....
سرپرست آگاهي خراسان شمالي به منظور پيش گيري اين نوع جرايم گفت: شهروندان بايد از خريد اجناس گران قيمت از افراد دوره گرد و ناشناس خودداري كنند.سرهنگ »صادق نامور« افزود: شهروندان بايد با هوشياري خود مانع ايجاد زمينه فعاليت افراد سودجو شوند.وي اذعان داشت: براي برقراري نظم و امنيت جامعه مردم بايد با پليس همكاري داشته باشند و بدين منظور هرگونه خبر و اطلاعاتي هرچند كوچك را در اين زمينه به پليس اطلاع دهند.
پنجشنبه 3 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]