تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820950098




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتی آگاهی ،دشمن می شود


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقتی آگاهی ،دشمن می شودزندگی آگاهانه(3)
نمی خوام بشنوم ............
قست اول(بالاترین تجلی زندگی)قسمت دوم(14ویژگی زندگی آگاهانه) توجّه به اعتیادهااجتناب از آگاهی به روشنی در مسئله ی اعتیادها به چشم می‌خورد. وقتی به الکل، مواد مخدّر و یا روابط مخرّب معتاد می‌شویم ظاهراً می‌خواهیم بر تألیفات یا اضطراب خود غلبه کنیم. می‌خواهیم از آگاهی احساس ناتوانمندی و رنج و ناراحتی فرار کنیم. آنچه ما به آن‌ها معتاد می‌شویم مسکن و آرام‌بخش هستند. اضطراب و تالم از بین نمی‌روند، در نهایت تا اندازه‌ای از آگاهی ما فاصله می‌گیرند و از آنجائیکه این تألمات از جای دیگری سر برون می‌آورند و این‌بار شدتشان هم بیشتر است، مجبور می‌شویم برای محصور کردن آگاهی بر میزان مصرف این مواد بیافزاییم.اقدام علیه خود در تاریکی بهتر صورت می‌گیردوقتی به مواد تخریک کننده معتاد می‌شویم از ناراحتی‌ها و از افسردگی‌هائی که می‌‌خواهیم بر آن‌ها نقاب بزنیم اجتناب می‌کنیم؛ و این در واقع اجتناب کردن از آگاهی است.برای معتاد، آگاهی در حکم دشمن است. اگر من دلیلی داشته باشم که مصرف الکل برایم خطرناک است و با این حال آن را مصرف می‌کنم، لازمه‌اش این است که دریچه‌های آگاهی را در خود مسدود کنم. اگر بدانم که در اثر استعمال کوکائین تاکنون سه بار شغلم را از دست داده‌ام و با این حال به این کار ادامه دهم، ابتدا باید دانش خود را محو کنم. باید آنچه را که می‌بینم نبینم، باید آنچه را که می‌دانم ندانم. اگر تشخیص می‌دهم در رابطه‌ای به سر می‌برم که برای شان و منزلت من مخرب است و عزّت‌نفسم را از بین می‌برد و برای رفاه و سعادت من مخرّب است و با این حال ماندگار شدن در این رابطه را انتخاب می‌کنم، باید ابتدا صدای عقل و منطق را در خود خاموش کنم، مغزم را مه‌آلود کنم و مانند احمق‌ها ظاهر شوم. اقدام علیه خود در تاریکی و بی‌خبری بهتر صورت می‌گیرد. یک مثال شخصیهمه ی ما می‌توانیم در نگاهی به گذشته ی خود مواردی را پیدا کنیم که به اندازه ی کافی آگاهانه عمل نکرده‌ایم. با خود می‌گوییم «اگر کمی بیشتر فکر کرده بودم!»، «اگر تا این اندازه تحت تأثیر احساساتم قرار نگرفته بودم!»، «اگر به واقعیت‌ها توجّه بیشتری می‌کردم!»، «اگر کمی بیشتر آینده‌نگری کرده بودم!»  در نخستین ازدواجم بیست و دوساله بودم. یادم هست که اشتباهات متعددی داشتیم: اختلافات گوناگون و بسیاری از چیزهای دیگر. با این حساب چرا ازدواج کردیم؟ شاید به این دلیل که ارزش‌ها و ایده آل‌های مشترکی داشتیم. شاید به این دلیل که به لحاظ جنسی به هم جذب می‌شدیم، شاید به این دلیل که من مأیوسانه می‌خواستم در زندگیم زنی حضور داشته باشد. شاید به این دلیل که او نخستین‌زنی بود که خودم را با او بیگانه احساس نمی‌کردم. مطمئن هم نبودم که اگر این زن را از دست بدهم زن دیگری پیدا کنم. شاید به این دلیل که ساده‌لوحانه گمان می‌کردم که ازدواج می‌تواند همه ی مسائل را از میان بردارد. مطمئناً دلایلی در دست بود. واقعیت این بود که من نه احساساتی را که مرا به سمت ازدواج سوق می‌‌داد بررسی می‌کردم و نه احساساتی را که نشانه‌هایی از خطر را اشاره داشتند. به سوالات منطقی و مسلمی که وجود داشت بی‌توجّه بودم. سوالاتی مانند: چرا حالا ازدواج کنم؟ و به خاطر کارهایی که نکردم، عزّت‌نفسم خدشه‌دار شده بود. بخشی از وجود من می‌دانست که از آگاهی اجتناب می‌کنم؛ هر چند سال‌ها طول کشید تا این را متوجه شدم. امروزه تمرینی هست که در کار روان‌درمانی آن را به بیماران توصیه می‌کنیم. شاید اگر این تمرین را آن روزها می‌‌دانستم حال و روزم به مراتب بهتر می‌شد شاید جریان زندگیم در یکی، دو دهه بعد به کلی تغییر می‌کرد. در ادامه ی سلسله مقالات آگاهی این تمرینات را توضیح می دهیم. اگر دو هفته پشت‌سر هم همه روزه ‌پشت میزم می‌نشستم و جمله ی نیمه کاره «اگر آگاهی بیشتری را به زندگی زناشویی راه دهم ...» با شش عبارت تمام می‌کردم، احتمالاً در شرایط کاملاً متفاوتی قرار می‌گرفتم. این تمرین را با جمع کثیری از مراجعانم انجام داده‌ام که نتایج عالی گرفته‌ام. البته در مواقعی روابط بهبود پیدا می‌کنند و در مواقعی لازم است که به رابطه‌ای پایان داده شود. اگر در آن زمان می‌توانستم از این روش‌ استفاده کنم، به این نتیجه می‌رسیدم که تنهایی بیش از تعریف و تمجید در من نقش تعیین کننده داشت. اگر همسرم، باربارا، تمرین مشابهی را انجام می‌‌داد، می‌فهمید که منطقی‌تر از من نیست. این‌که آیا می‌توانستیم در شرایط آگاهی بیشتری قرار بگیریم یا نه، موضوعی نیست که من حالا بتوانم به راحتی درباره‌اش نظر بدهم. این که کسی چشم از خواب باز کند، هرگز به معنای آن نیست که همیشه بیدار باقی بماند. امّا همین‌قدر می‌‌دانم که اگر علم و اطلاع امروز را داشتیم و چشمی باز می‌کردیم، احتمالاً بهتر می‌‌دیدیم . هر چشم گشودن مقدمه‌ای برای چشم گشودن‌های بعدی می‌شد.در مقاله ی بعد تمرین« تکمیل کردن جمله» راتوضیح میدهیم.                                                                                                                                                 ادامه دارد... منبع:کتاب روان شناسی عزت نفس- با تغییروتلخیصنویسنده:ناتانیل براندن- ترجمه :مهدی قراچه داغی  :آشفته نشوید(23) تمرین خود آگاهیحرف نزن!عمل کن!هفت‏خوان زندگىخودت باش!خود خودتاز زندگی لذت ببرید 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن