تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 16 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821279142




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کار بوزینه نیست نجاری!(ضرب المثل)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: روزی تعدادی از کارگران هندی داشتند با چوب وسط جنگل،معبدی می ساختند.یکی الوار درست می کرد،یکی الوار را به جایی که باید معبد در آن ساخته می شد می برد،یک نفر هم که سر پرست همه ی نجار ها بود،الوار ها را با میخ به اسکلت معبد می کوبید.میمون هایی که در جنگل زندگی می کردند،از لا به لای درخت ها به کار نجار ه و ورفت و آمدشان نگاه می کردند.

یک روز ظهر،نجار ها دست از کار کشیدند تا کمی استراحت کنند و ناهار بخورند.جایی که معبد می ساختند،درخت نداشت.گرم بود و آفتابی.نجار ها به وسط جنگل رفتند و زیر سایه ی درخت های جنگل لم دادند و سفره ی غذایشان را پهن کردند.
میمون ها که فکر می کردند با چند روز نگاه کردن به کار نجار ها ،همه چیز را یاد گرفته اند،از فرصت استفاده کردند و به طرف معبد رفتند.یکی تنه ی درختی را کشان کشان به طرف معبد برد،یکی به بالا ی معبد نیم ساخته رفت تانجاری کند،یک میمون بدشانس هم تصمیم گرفت الوار درست کند.
نجاری که تنه ی درخت را می برید و الوار درست می کرد،تنه ی درختی را تا نصفه بریده بود.او برای این که اره اش به راحتی بقیه ی تنه ی درخت را ببرد،تکه چوبی را وسط بریدگی گذاشته بود.میمون بدون توجه به آن ، مشغول اره کردن بقیه ی تنه ی درخت شد.
از صدای خرخر اره خوشش آمد.کمی بیشتر اره کرد.احساس می کرد کارش به خوبی پیش می رود.باز هم به اره کردن ادامه داد.اما ناگهان اره وسط بریدگی تنه ی درخت گیر کرد و تکان نخورد.
اگر نجار اصلی بود ،می دانست چه کار کند.این کاری بود که میمون از آن خبر نداشت.میمون به اره فشار آورد و روی آن پرید.او سعی کرد به هر ترتیبی شده اره را آزاد کندو به کارش ادامه دهد.اما نشد که نشد.
پس از چند دقیقه دوستانش نیز به او پیوستند.همه روی تنه ی درخت بالا و پایین می پریدند. او هم به اره چسبیده بود تا آن را از شکاف در آورد.ناگهان چوبی که نجار اصلی وسط شکاف تنه ی درخت گذاشته بود تا دو طرف آن از هم فاصله داشته باشد،از جای خودش در رفت و دو طرف تنه ی درخت به هم چسبید.میمون بیچاره هم وسط دو قسمت گیر کرد.
میمون های دیگر سریع فرار کردند. اما میمونی که آن وسط گیر کرده بود،نمی توانست تکان بخورد و هر چه بیشتر تلاش می کرد،بیشتر آسیب می دید.
ساعتی به همان حالت گذشت. کارگران و نجاران باز گشتند و با صحنه ی دلخراش گیر کردن میمون در درخت مواجه شدند.
با تلاش بسیار، جسد میمون را بیرون آوردند .یکی گفت:"بیچاره می خواسته نجاری کنه."
اما یکی دیگه در جوابش گفت:"ولی نجاری کار میمون ها نیست."
از آن پس ،وقتی کسی در کاری دخالت کند که توان و تخصصش را ندارد،برای آگاه کردنش گفته می شود:"کار بوزینه نیست نجاری."






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن