واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
همنوازي گرانترين و ارزانترين سازها سامان احتشامي نوازنده جوان پيانو كه سالهاي زيادي در كنار جواد معروفي ساز زده و از او تكنيكهاي نوازندگي پيانو را آموخته، در حال حاضر با فعاليت مستمر خود توانسته شاگردان زيادي را تربيت كند. او كه انتقالدهنده آموزههاي معروفي به نسل آينده است، با نوازندگي متفاوت خود توانسته با اين ساز انواع نغمات ايراني و موسيقي بومي را با همان تكنيكهاي موسيقي غربي بنوازد. اين نوازنده پيانو در آخرين كنسرت خود در تالار وحدت براي ايجاد فضايي جديد در موسيقي خود، پيانوي تشريفاتي و گرانقيمت را با يك ساز بومي و ساده از منطقه ساحل خليج فارس (ني انبان) همراه كرد كه در نوع خود بينظير بود. ايده قرار گرفتن پيانو و نيانبان در كنار هم از كجا شكل گرفت؟ براي اولين بار در تاريخ موسيقي ايران ساز پيانو كه يك ساز كاملا كلاسيك و آكادميك، شيك و بينالمللي به شمار ميآيد در كنار نيانبان كه يك ساز محلي و زيباي موسيقي جنوب ايران است، قرار گرفت كه در نوع خودش تجربهاي موفق بود. من در اين كنسرت قابليت پيانو را نشان دادم و هدفم اين بود كه به مردم بگويم بايد ابتدا تكنيكهاي جهاني يك ساز را فرا گرفت و سپس به سوي تجربههاي نو حركت كرد. آيا از زماني كه پيانو را به عنوان ساز اصلي انتخاب كرديد، هدفتان اين بوده يا اينكه در چند سال اخير براي خلق يك سبك جديد اين كار را انجام داديد؟ من اولين اثرم را در سن 14 سالگي با نام «باغ به باغ» منتشر كردم كه مشوق آن هم استاد فرامرز پايور، سيامك بنايي و موسسه ماهور بود. از آنجايي كه پيانو زدن من با بقيه تفاوت داشت با تشويقهاي استاد پايور اين اثر را منتشر كردم. همچنين ايشان اجازه دادند 2 تا از آثارشان را در آن آلبوم اجرا كنم و اين واقعا براي من جاي خوشحالي داشت و هماكنون متوجه شدم كه استاد چه محبتي به من كردند و موجب شدند كه تشويق شوم و بتوانم در اين زمينه كار كنم. به طور كلي من در كارهايم حرف دل خودم را ميزنم و سعي ميكنم آن چيزي كه احساس ميكنم و برداشتم از موسيقي است را اجرا كنم. اينها همه موجب ميشود آدم احساس دروني خودش را بيان كند. در ادامه ارتقاي تكنيكهايتان روي پيانو، چرا به سراغ نيانبان و اجراي تلفيقي با اين ساز رفتيد؟ دوستي من و محسن شريفيان به 10 الي 15 سال گذشته برميگردد. من و او كارهايمان را در استوديوي بابك شهركي ضبط ميكرديم كه همانجا باهم آشنا شديم. وقتي هم كه كنسرت اين نوازنده را در تالار وحدت ديدم و از آن بسيار لذت بردم از او خواستم كه نيانبانش را به آموزشگاه من بياورد تا ببينيم ميشود با هم ساز بزنيم يا خير. همان لحظه شروع همكاري من با او بود، چراكه با ساز زدن متوجه شديم كه يكسري نغمات را ميشود با پيانو و نيانبان اجرا كرد. ولي نكته جالب در اين است كه هيچكدام از نتهاي نيانبان با پيانو يكي نيست كه من صداي آن را ناكوك شنيدني گذاشتم. موسيقي ايراني چقدر قابليت اين را دارد كه بتوان آن را با موسيقيهاي ديگر تلفيق كرد؟ موسيقي ايراني موسيقي بومي يك منطقه است و به اين خاطر كمتر ميشود به صورت آكادميك آن را ياد گرفت. براي يادگيري نوازندگي و حالات موسيقي ايران بايد حتما مدت زيادي را با استادي كه در زمان خودش حرف اول را ميزند كاركرد. البته يكي از موارد مهم در يادگيري موسيقي ايران اين است كه شخص بايد حتما در ايران زندگي كند و مراسم و مناسبتهايي چون عاشورا، تاسوعا، نوروز، صله رحم و... را بفهمد و در كل احساس يك ايراني را داشته باشد. به نظر من در كنار همه اين موارد زبان حرف اول را ميزند، چراكه بيان موسيقي ما براساس زبان است. موسيقي ايراني چون از دل آن افرادي كه در يك منطقه كار ميكنند و ساز ميزنند بيرون ميآيد، نوشته نميشود، چراكه نميتوان احساس را نوشت، ولي ديگر موسيقيها نوشته ميشوند و داراي يك نظام مشخص و منطقي هستند. نظرتان درباره اجراي موسيقي ايراني با اركستر بزرگ چيست؟ در بسياري موارد ديده ميشود كه موسيقي ايراني با يك اركستر بزرگ اجرا ميشود، اما من معتقدم كه اجراي اين نوع موسيقي با يكي 2 ساز خيلي بهتر است، چراكه وقتي با اركستر اجرا ميشود، ديگر ايراني نيست. البته ميشود كه موسيقي ايراني را با سازهاي جهاني هم اجرا كرد، اما ديگر حال و هواي ايراني ندارد. مثل اينكه من با ساز ابوا نغمات جنوبي را بزنم كه البته ديگر موسيقي نواحي ايران نيست و بلكه خارجي است. شما در يك دورهاي با خواننده هم كار ميكرديد ولي چند سالي است كه بيشتر موسيقيهايتان بيكلام هستند؟ من هيچ وقت با هيچ خوانندهاي كار نكردهام و هميشه آنان بودهاند كه با من كار كردهاند. در واقع هيچ موزيسيني با خواننده كار نميكند و خوانندهها هميشه پيشنهاد كار با آهنگساز را ميدهند كه اگر غير از اين باشد آن موسيقيدان به خاطر مسائل مالي ميخواسته آلبومش خوب بفروشد. مثل اين كه نگاه چندان مثبتي به خوانندهها نداريد؟ اصلا اين طور نيست. من معتقدم كه خواننده هم مثل ديگران يك مجري است كه اثري ساخته شده از سوي آهنگساز را ميخواند. اما فكر نميكنيد مخاطب موسيقي بيكلام در ايران خيلي كم است؟ موسيقي ايراني چون از دل بيرون ميآيد، نوشته نميشود، چراكه نميتوان احساس را نوشت ولي ديگر موسيقيها نوشته ميشوند و داراي يك نظام مشخص و منطقي هستند خوانندهسالاري در تمام دنيا وجود دارد، چون كلام ماجرا را خواننده بيان ميكند. اما من به شخصه اين را نميپذيرم كه خودم و تمام افراد گروه مسائل سخت برگزاري كنسرت را طي كنيم و در نهايت يك نفر ديگر مطرح شود. شما از شاگردان استاد معروفي هستيد كه سبك ايراني را روي پيانو پياده كرديد. براي منتقل كردن اين شيوه به نسل آينده تا كنون چه اقداماتي را انجام دادهايد؟ كسي كه ميخواهد اين شيوه را ياد بگيرد، علاوه بر شنيدن قطعات نواخته شده، بايد دستهاي نوازنده را هم ببيند. به اين منظور من رديف محمود كريمي و ميرزاعبدالله را به وسيله 2 نفر از هنرجويانم ماني باستاني پاريزي و سينا سليمزاده با پيانوي ديجيتالي اجرا و تصويربرداري كردهايم كه در آينده منتشر خواهد شد. كساني كه فيلم ضبط شده اين پيانوها را تماشا ميكنند، ميتوانند دستهاي نوازنده را هم روي صفحه ببينند. علاوه بر اين يكي از كارهايي كه دلم ميخواهد در زندگيام انجام دهم و سعي ميكنم تا زنده هستم انجام دهم اين است كه موسيقي ايران و تمام نغمات موسيقي ايران در طي 100 سال اخير و نيز تمامي نغمات موسيقي آييني را كه به نوعي تاريخچه موسيقي ايران هستند، با پيانو اجرا، ضبط و در اختيار مردم ايران و جهان قرار دهم. البته چه خوب ميشد كه ارگانهايي براي حمايت از اين كار وجود ميداشت، چراكه همه ما با سرمايه خودمان كار ميكنيم. شما موسيقي فيلم هم كار كردهايد. چه تفاوتي بين موسيقيهايي كه براي آلبوم ضبط ميكنيد و موسيقيهايي كه براي فيلم ميسازيد از نظر نوع آهنگسازي وجود دارد؟ موسيقي كه براي آلبوم ساخته ميشود بايد شنيدني باشد در حالي كه موسيقي فيلم به روند فيلم كمك ميكند. به نظر من موسيقي فيلم 2 نوع است؛ يك نوع كه ممكن است به صورت ترانهاي روي فيلم باشد كه شنيدني است و نوع ديگر كه بدون فيلم ديگر كارايي ندارد. من به شخصه قصد دارم موسيقي فيلمهايي كه تاكنون ضبط كردهام را منتشر كنم ولي جالب اينجاست كه خودم خيلي قسمتهاي آن را اصلا نميتوانم گوش كنم. پس چرا منتشر ميكنيد؟ ميخواهم بمانند. در عين حال معتقدم كه هر چيزي كه منتشر ميشود دليل برخوب بودنش نيست. به هر حال چيزي كه منتشر ميشود، قابليت شنيدن دارد؟ قابليت شنيدن دارد، اما قابل شنيدن براي كسي كه بخواهد موسيقي گوش كند و از آن لذت ببرد، نيست. چراكه موسيقي فيلم با تصوير خودش را نشان ميدهد. البته در تمام دنيا موسيقيهاي فيلم را بدون تصوير هم منتشر ميكنند، اما در كشور ما باب نيست. به طور كلي موسيقي فيلمهاي ما در چه وضعيتي قرار دارند. آيا منطبق بر استانداردهاي جهاني ساخته ميشوند؟ مگر فيلمهاي ما در قالب استانداردهاي جهاني ساخته ميشوند كه موسيقياش بخواهد جهاني ساخته شود. متاسفانه هماكنون هر كسي هزينه كمتري ميگيرد به آن سفارش ساخت موسيقي ميدهند. از طرف ديگر به خاطر اينكه هزينهها خيلي بالاست، همه موسيقي فيلمها كاميپوتري شده كه متاسفانه آن گرما و حس لازم را ندارند. چند سال اخير به سراغ موسيقي كودك رفتهايد كه آخرين كارتان آلبوم «سبزه ريزه ميزه» است. چه انگيزهاي شما را به اين شاخه از موسيقي كشانده است؟ اولا كودك درونم هنوز زنده است. ثانيا اين كه معتقدم براي موسيقي كودك خيلي كم كار ميشود و سرمايهگذاري براي آن صورت نميگيرد. بر اين اساس من تا آنجايي كه بتوانم براي كودكان اين مملكت كار ميكنم و موسيقي ضبط ميكنم. از سوي ديگر در زمان كودكي ما نوار قصه زياد منتشر ميشد كه ما با آنها مانوس بوديم، اما امروزه بازار فروش سيدي و كاست به خاطر شبكههاي تلويزيوني و ديگر سرگرميها خيلي كم شده كه اين خود يكي از معضلات موسيقي ماست. با اين حال من در حال حاضر علاوه بر اينكه آلبومي را با صداي عليرضا گلشن و نيز آلبوم موسيقيهاي فيلمهايم را در دست انتشار دارم، قصد دارم موسيقي داستان حسنك و اسب بالدار نوشته رضا اشعاري را نيز بسازم. اميرسعيد بورنگ / جامجم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]