واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیا - سمیه مروتی، کارشناس مسائل آسیا ائتلاف دوباره چین و روسیه که از سال 1992 تحت نام شانگهای دوباره جان گرفته است، بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشته تا با دید موشکافانه تری حوادث این پیمان را دنبال کنند. چینی ها با کنار نهادن تفکرات انقلابی و دیدگاههای کمونیستی، با انجام اصلاحات و در پیش گرفتن سیاست درهای باز سعی کردند با تکیه بر مدیریت دنگ شیائوپینگ، کشور خود را به گونه ای دیگر به دنیا معرفی کنند. سیستمی که دنگ شیائوپینگ معمار آن است به این نکته پی برد که چین با مشکلات داخلی رو به ازدیاد، رشد جمعیت بالا و جنگ قدرت در داخل دیگر نمی تواند مشکل دیگری به نام رویارویی با دنیای سرمایه داری را برتابد؛ بنابراین چینی ها با کنار نهادن شعارهای انقلابی و در پیش گرفتن اصلاحات در داخل سعی کردند که چین را از نو بسازند. دنگ شیائوپینگ به خوبی تشخیص داد که در دنیای سیاست، حساسیت ها برای ورود چین به عنوان کشوری که داعیه قدرت گیری و رویارویی با دنیای سرمایه داری را دارد، بسیار بالاست پس نوک پیکان فعالیت های خود را به سمت اقتصاد چرخاند. چینی ها حوزه اقتصاد را انتخاب کردند زیرا کمترین حساسیت را هم در میان رده های مختلف حزب در داخل و هم در میان غربی ها ایجاد خواهد کرد. آنها با سیاست درهای باز، توانستند با اعتماد سازی و پذیرفتن قوانین حاکم بر بازار پس از سه دهه چین را به عنوان یک غول اقتصادی به دنیا معرفی کنند. یک اصل مورد قبول بسیاری از سیاستمداران این است که سرمایه و قدرت اقتصادی برای حیات خود نیاز به اهرم سیاسی خواهد داشت. چین پس از چند دهه نگاهش را به آرامی از درون به بیرون منعطف خواهد کرد و دیگر کشورهای غربی نمی توانند نقش این کشور را نادیده بگیرند، چرا که چین کشوری است که نبض بسیاری از تحولات اقتصاد جهانی را در دست دارد و می تواند بسیاری از قواعد بازی را در عرصه اقتصادی تعیین نماید. علاوه بر این، چین با جمعیتی حدود 3 میلیارد نفر و رشد اقتصادی بالا و عضویت دائم در شورای امنیت به بازیگری تبدیل می شود که کمتر تحلیلگری می تواند آن را نادیده بگیرد. حضور فعال چین در مناقشات بین المللی و درگیر شدن به عنوان بازیگری که قواعد بازی را به خوب می فهمد و اهل معامله است، نشاهنده حضور متفاوت این کشور در عرصه بین المللی است. چینی ها در 1992 با بهانه قرار دادن اختلافات مرزی در مرزهای غربی خود توانستند نظر روس ها را نیز برای تشکیل یک پیمان امنیتی، در شرایط پایان یافتن رقابت های دو قطبی، به سمت خود جلب کنند. این یک فرصت تاریخی برای چینی ها بود و آنها نیز به خوبی این فرصت را تشخیص دادند و اساس پیمانی را ریختند که اکنون پس از بیش از یک دهه، توانسته در جریانات مربوط به آسیا قاعده ساز باشد. چینی ها به خوبی فهمیدند با جلب نظر روسیه، به عنوان یکی دیگر از اعضای دائم شورای امنیت، می توانند وزنه خود را برای به کرسی نشاندن نظراتشان سنگین تر کنند. روس ها نیز پس از فروپاشی شوروی با سیاست نگاه به دورن و بازسازی سیستمی که در دوره پوتین انجام شد به آرامی به سمت قدرت گیری دوباره حرکت می کنند. چین حساسیت های روسیه را نسبت به نظام جهانی به خوبی تشخیص داد، چرا که روس ها به قرار گرفتن در کنار چین ممکن است بتوانند راه را برای قدرت گیری و اثرگذاری دوباره خود فراهم نمایند. موارد یاد شده را می توان در همکاری های روبه گسترش دو کشور در لوای پیمان شانگهای به خوبی مشاهده کرد. حضور چینی ها در میا ن کشورهای طرف مذاکره با ایران نیز نه در راستای حمایت از یک کشور در حال توسعه و نه در جهت حمایت از حقوق دیگر ملت هاست، که همه در چارچوب ایدئولوژی چینی هاست که سالها بر آن پافشرند. این اقدام دقیقا در جهت دستیابی به منافع ملی چین است. آن ها همانگونه عمل می کنند که یک کشور قدرتمند عمل می کند. چینی ها به تمام حوادث در راستای منافع خود نگاه می کنند تا از جریانات بین المللی حداکثر سود ممکن را نصیب کشورشان کنند، همان کاری که یک بازیگر که تصمیماتش بر پایه عقلانیت است انجام می دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]