واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: خوشچهره با بررسي بحران مالي جهاني: * اقتصاد جهاني نابرابر و ناعادلانه است * بايد قيمت نفت را با واحدي غير از دلار تعيين كنيم
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: اقتصاد
اقتصاد جهاني نابرابر و ناعادلانه است و هر چه به سمت يكپارچگي حركت كنيم شكاف نابرابري عميقتري خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اقتصادي ايسنا دكتر محمد خوشچهره ـ نماينده مردم تهران در مجلس هفتم ـ در جلسهاي كه با موضوع بررسي بحران اقتصادي آمريكا در دانشگاه صنعتي شريف برگزار شد گفت: در اقتصاد توجه به آينده و برنامهريزي براي بلندمدت توصيه شده است.
وي افزود: حضرت علي (ع) ميفرمايند براي دنيا به گونهاي زندگي كن كه گويي تا ابد زندهاي و براي آخرت به گونهاي زندگي كن كه گويي لحظه مرگت نزديك است. آيندهنگري و برنامهريزيهاي بلندمدت استراتژيك در آموزههاي ديني، آيات قرآن و فرهنگ ما نيز توصيه شده است. بنابراين برنامهريزي براي آينده مستلزم آينده پژوهي و ابرمديريت است.
خوش چهره ضمن اشاره به خصوصيت آيندهنگري حضرت امام خميني (ره) درباره فروپاشي شوروي ادامه داد: متاسفانه در ايران آينده نگاري خوبي نداشتهايم و از فروپاشي شوروي كه فرصت مناسبي براي ما بود استفاده نكردهايم در حالي كه كشورهايي مانند آمريكا و اسرائيل از اين فرصت استفاده كرده و از توانايي علمي دانشمندان و مخترعان بهره بردند.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران تصريح كرد: امريكا در جنگ دوم جهاني نيز آيندهنگري و در عين حال آيندهانگاري خوبي داشت و در 1943 توانست پايان جنگ را پيشبيني كند و به دستاوردهاي مهمي برسد. در واقع آمريكا با تحليل جنگ خود را فاتح بلامنازع ديد و دنيا را در راستاي منابع خودش ترسيم كرد.
نماينده مردم تهران در مجلس هفتم اظهار كرد: آمريكا با ايجاد ساختار سياسي كه راس آن سازمان ملل بود تعاملات سياسي جهان را طراحي كرد.
وي افزود: آمريكا روابط و تعاملات اقتصادي دنيا را در 1944 با طراحي نظام پولي به سركردگي دلار تعريف كرد، همچنين نظام تجاري جهان را با در نظر گرفتن منابع خود و كشورهاي اروپاي غربي طراحي كرد.
خوش چهره گفت: اقتدار آمريكا سه قلمرو اقتصادي، نظامي و سياسي را در بر ميگرفت؛ پس از فروپاشي شوري بعد نظامي اين اقتدار دچار ضعف شد اما اين كشور با طراحي مناسب، واژه تروريست را به جاي كمونيست به جهان تحميل كرد و جهان را به سمت نظامي شدن پيش برد.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران ادامه داد: صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني كه توسط آمريكا تعريف شد، به رغم اينكه بايد به رشد اقتصادي در دنيا كمك كند گزينشي عمل كرده و به پروژهها و كشورهاي وام اعطا ميكند كه مورد تاييد آمريكا باشد درحالي كه اكثر كشورها عضو اين بانك هستند.
نماينده مردم تهران در مجلس هفتم درباره اقتصاد جهاني گفت: اقتصاد جهاني، اقتصادي پويا، پرچم ورود به جلو بست و پس از جنگ جهاني دوم با استفاده از تحولات تكنولوژي و مديريتي توانسته نقش به سزايي در رشد اقتصادي جهان داشته باشد. به طوري كه بر اساس آمار، توليد ناخالص ملي آمريكا طي سالهاي 1950 تا 2000 بالغ بر 36 برابر شد داشت و جمعيت دنيا از 2.1 ميليارد نفر پس از جنگ جهاني دوم به شش ميليارد نفر در سال 2000رسيد.
وي ادامه داد: طبق اين آمار نسبت رشد اقتصادي به جمعيت 18 برابر شده بود، بنابراين سطح رفاه عمومي و كاهش فقر بايد افزايش مييافت. اما مطالعات نشان ميدهد كه به رغم افزايش ثروت، يك سوم مردم جهان زير خط فقر هستند و كمتر از يك دلار در روز درآمد دارند. طبق آمار سال 2000 در آمريكا نيز دارايي 398 نفر از ثروتمندان آمريكايي بيش از دارايي نيمي از جمعيت اين كشور است.
خوش چهره با اشاره به اينكه برابري و توزيع در نظام اقتصاد جهاني دچار چالش شده است تصريح كرد: اقتصاد جهاني نابرابر و ناعادلانه است و هر چه به سمت يكپارچگي حركت كنيم شكاف نابرابري عميقتر خواهد شد.
وي يكي از دلايل اين نابرابري را طراحي قوانين ناعادلانه در سطح جهان دانست و اضافه كرد: در ادبيات اقتصادي عوامل طبيعت، كار و سرمايه منجر به توليد ميشوند، عدهاي تكنولوژي و مديريت را نيز به اين سه عامل اضافه كردند، در چنين شرايطي در بازار سرمايه عادلانهاي از منافع توليد ناخالص ملي به عوامل توليد داده نميشود.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران ادامه داد: علم ميراث تمدن بشري و هايتك ميراث علم بشري است.
نماينده مردم در مجلس هفتم اظهار كرد: بحران مالي آمريكا فضايي را براي بازنگري ساختار اقتصادي جهاني ايجاد كرده است و اگر آسيبشناسي جدي نسبت به اقتصاد جهاني نشود راهحلها جامع نخواهند بود.
وي با اشاره به اينكه بحران آمريكا ريشه در بحران در بازارهاي مالي دارد، افزود: كشورهاي غربي با ايجاد بازارهاي مالي منابع خرد و سرگردان را نظم داده به مسيرهاي سالم هدايت كردهاند. اين بازارها ضمن اينكه شريان حياتي تزريق پول به اقتصاد جهاني هستند كه بر مبناي اعتماد مردمي شكل ميگيرد و به اين ترتيب بازارهاي مالي به كمك اقتصاد ميآيند.
خوش چهره ادامه داد: در زمينه جهاني شدن بازارهاي مالي يكپارچگي، ادغام و منافع حاصل از ادغام را توجيه ميكردند. اما اين بازارها علاوه بر منافع داراي زيانهايي نيز بود.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت: هنر مديريت كشورهاي سرمايهداري كه در پيشرفتهترين حالت خود نئوليبراليسم اقتصادي در آمريكاست مديريت بحران است به طوري كه بحرانها را مديريت كرده و گاهي اوقات آنها را به تعويق مياندازند. اين تعويق، تراكم و انرژي ايجاد ميكند كه اگر اختلافي ايجاد شود به سمت فروپاشي ميروند.
نماينده مردم تهران در مجلس گذشته يكي از آسيبهاي نظام آمريكا از جنبه واحد پول اين كشور دانست و گفت: دلار شيشه عمر آمريكاست. پس از اعمال فرمان نيكسون در سال 1971 در ادبيات اقتصادي ارزش پول به توان و ظرفيت توليد وابسته است در دهه 1960 آمريكا بالغ بر 37 درصد توليد ناخالص ملي جهان را داشت. بنابراين 50 درصد مبادلات جهاني با واحد پول اين كشور انجام ميگرفت اما اين روند دچار سير نزولي شد. از سال 1971 تا 2000 كه يورو به وجود آمد سهم آمريكا از توليد ناخالص ملي كاهش يافت به طوري كه امروزه كمتر 17 درصد از توليد ناخالص جهاني به آمريكا تعلق دارد.
وي ادامه داد: چين ميتواند تا يك دهه ديگر قدرت اول اقتصادي جهان خواهد شد، ممكن است آمريكا تمهيداتي بينديشد كه جلوي اين پيشرفت چين را بگيرد. اما چين توانايي رسيدن به اين مقام دارد، زيرا داراي رشد اقتصادي 9.2 درصدي است و حتي اگر توليداتش در جهان مورد استقبال قرار نگيرد داراي بازار داخلي است.
خوش چهره افزود: در حال حاضر ميزان ذخاير ارزي به دلار كه 75 درصد بود به كمتر از 50 درصد رسيده است و كمتر از 38 درصد مبادلات با دلار انجام ميگيرد كه اين ميزان مربوط به هنر آمريكا در وصل كردن بازار نفت به دلار بود.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران با اشاره به اينكه اوپك از بدو پيدايش خود مبادلاتش را با دلار انجام داده است گفت: در حال حاضر اوپك روزانه 70ميليون بشكه نفت توليد ميكنند و بالغ بر 10 برابر اين ميزان نفت كاغذي توليد ميشود. بنابراين امريكا روزانه 70 ميليارد دلار تجارت در زمينه نفت دارد.
وي ادامه داد: بايد قيمت نفت را با واحدي غير از دلار تعيين كنيم كه بعضي از رهبران كشورهاي صنعتي نيز به اين امر اشاره كردهاند.
خوش چهره با ارائه توضيحاتي درباره دلايل بروز بحران در آمريكا تصريح كرد: دراقتصادي كه دچار ركود است توجه به بخشهاي مسكن و خودروسازي ميتواند مشكل گشا باشد. آمريكا با اعطاي وام به بخش مسكن خود رونق بخشيد اما پس از مدتي اين بخش دچار ركود شد و افرادي كه نتوانسته وامها را پرداخت كنند اقدام به پس دادن مسكن به بانكها كردند و در نتيجه بانكها با بحران برگشت منابع روبه رو شدند.
انتهاي پيام
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]