واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: عامل جنايت در بازسازی صحنه قتل: اصلا پشيمان نيستم!
جوانی که با طعمه قرار دادن یک دختر، جوان ۲۵ ساله ای را به ضرب گلوله کشته و جسد او را داخل چاهی در بیابان های اطراف روستای امرغان مشهد انداخته بود، صبح روز گذشته در بازسازی صحنه جنایت خود به خبرنگار خراسان گفت: از اقدام خود اصلا پشیمان نیستم! او نظر سوئی به خواهرم داشته، حتی در خارج از یکی از شهرهای مرزی خراسان رضوی او را اذیت کرده بود، وقتی خواهرم این موضوع را به من گفت، حدود ۲ هفته بود که آرام و قرار نداشتم و برای کشتن آن جوان ۲۵ ساله نقشه می کشیدم تا این که ... این ها بخشی از اعترافات جوان ۲۶ ساله ای به نام جواد است که طی یک جنایت مسلحانه، جوان ۲۵ ساله ای به نام «و. پ» را به ضرب گلوله کشته و سپس روی جسد اسید ریخته بود. به گزارش خراسان، متهم به قتل، صبح روز گذشته در محل ارتکاب جنایت واقع در چاه های اطراف روستای امرغان در حضور قاضی علی اکبر صفائیان (قاضی ویژه قتل عمد) و کارآگاه رمضانی (افسر پرونده) درباره جزئیات این جنایت هولناک گفت: پس از چند روز با دختری به نام سحر که قرار بود با او ازدواج کنم تماس گرفتم و از او خواستم تا به «و. پ» زنگ بزند و به بهانه برقراری رابطه او را به مشهد بکشاند. بار اول وقتی سحر به او زنگ زد، بلافاصله تلفن را قطع کرد اما آن جوان دوباره با شماره سحر تماس گرفت. پس از آن که سحر توانست اعتماد او را جلب کند با او در آزادشهر قرار گذاشت، من هم به محل رفتم اما چون او با فرد دیگری آمده بود نتوانستم کاری انجام بدهم و منصرف شدم اما این بار از سحر خواستم تا به او بگوید تنها به محل قرارش بیاید. وقتی او دوباره به محل قرار در منطقه قاسم آباد آمد من و فردی به نام «خ» که راننده پژو۴۰۵ بود به همراه سحر به محل قرار در خیابان مروارید رفتیم. او نرسیده به محل قرار دوستش را پیاده کرد و خودش به طرف سحر آمد. در همین هنگام من اسلحه را از داخل خودرو برداشتم و با زدن یک ماسک به صورتم به طرف آ ن ها رفتم و در یک لحظه با اسلحه ضربه ای به پیشانی اش کوبیدم که خون از صورتش فواره زد. سپس او را داخل خودرو انداختم و دست هایش را با طناب بستم. با رفتن سحر از محل، ما هم به طرف جاده قدیم قوچان حرکت کردیم و پس از عبور از کنار کال زرکش و چندین روستا به ابتدای جاده خاکی رسیدیم و از میان زمین های کشاورزی عبور کردیم و پس از طی مسافت زیادی در کنار یک رودخانه توقف کردیم. «خ» می خواست از این کار من جلوگیری کند اما من توجهی نداشتم او را از خودرو پیاده کردم و پس از طی حدود ۲ کیلومتر مقتول را به این جا(محل جنایت) آوردم. او به شدت ترسیده بود، می گفت من حاضرم با خواهرت ازدواج کنم و یک دست و یک پایم را هم مهرش کنم، اما من او را داخل گودال بزرگ کنار چاه انداختم و گلوله ای به سرش شلیک کردم که به داخل چاه افتاد.شب بعد دوباره به محل بازگشتم و یک بطری ۴ لیتری اسید را روی جسد ریختم و متواری شدم. وی در پاسخ به این سوال مقام قضایی که اسلحه را از کجا آوردی و نحوه آشنایی ات با «خ» (متهم فراری) چگونه بود؟ گفت: من موادمخدر مصرفی ام را از او می خریدم و بدین ترتیب با هم آشنا شده بودیم تا این که بعد از این ماجرا از او خواستم تا یک اسلحه برایم تهیه کند.متهم ادامه داد: من اسلحه را به مبلغ یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان از او خریدم و به او گفتم با فردی اختلاف حساب دارم و می خواهم او را تنبیه کنم. اما پس از وقوع قتل دیگر از او اطلاعی ندارم! بنابر این گزارش، افسر پرونده در ابتدای بازسازی صحنه قتل و درباره چگونگی دستگیری عامل این جنایت هولناک در مقابل دوربین قوه قضاییه گفت: در تاریخ 90.3.25 اعضای یک خانواده با مراجعه به پلیس آگاهی اعلام کردند که فرزندشان از روز گذشته مفقود شده است. پس از بررسی های مقدماتی و تحقیق روی آخرین تماس هایی که با فرد گمشده گرفته شده بود، دختر ۱۷ ساله ای به نام سحر دستگیر شد که با اعتراف وی ماجرای آدم ربایی لو رفت و این احتمال برای کارآگاهان قوت گرفت که فرد مفقودی به قتل رسیده است. بنابراین با انجام یک سری فعالیت های اطلاعاتی و پلیسی در نهایت متهم اصلی ماجرا در مشهد دستگیر شد و به قتل «و. پ» اعتراف کرد. سپس با راهنمایی وی، به محل جنایت آمدیم و جسد را با کمک ماموران آتش نشانی از داخل چاه بیرون آوردیم. با پایان یافتن بازسازی صحنه قتل، عامل این جنایت مسلحانه در حالی که هیچ گونه نگرانی در چهره اش مشاهده نمی شد، به خبرنگار خراسان گفت: من تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده ام و پس از آن ترک تحصیل کردم. او در پاسخ به این سوال که اکنون از جنایت خود پشیمان هستی؟ گفت: اصلا، چرا باید پشیمان باشم. گزارش خراسان حاکی است: به دستور قاضی صفائیان متهم این پرونده جنایی در حالی که حلقه های قانون بر دستانش گره می خورد، روانه زندان شد تا تحقیقات پلیس برای دستگیری متهم فراری این پرونده ادامه یابد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]