واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: عرفان از ديدگاه شهيد مطهري(ره) خبرگزاري فارس:به عقيده شهيد مطهري عرفان از علومي است كه در دامن فرهنگ اسلامي زاده شد و رشد يافت و تكامل پيدا كرده است. ايشان به شدت بر اصالت و استقلال عرفان اسلامي و زايش و رشد آن از دامن آموزه هاي قرآني روايي تأكيد دارد. به عقيده شهيد مطهري در كتاب «عرفان اسلامي» «عرفان از علومي است كه در دامن فرهنگ اسلامي زاده شد و رشد يافت و تكامل پيدا كرده است» و به هيچ وجه وي اقتباس عرفان اسلامي از ساير ملل و نحل را نمي پذيرد و به شدت بر اصالت و استقلال عرفان اسلامي و زايش و رشد آن از دامن آموزه هاي قرآني روايي تأكيد دارد و نظريه التقاطي و تلفيقي بودن آن با عرفان هاي هندويي، مسيحي و... را نقد كرده و معتقد است: «آنچه مسلم است اين است كه عرفان اسلامي سرمايه اصلي خود را از اسلام گرفته است و بس.» استاد مي نويسد: «عرفان به عنوان يك دستگاه علمي و فرهنگي داراي دو بخش است: بخش عملي و بخش نظري. بخش عملي عبارت است از آن قسمت كه وظايف انسان را با خودش، جهان و خدا بيان مي كند» و توضيح مي دهد: «عرفان در اين بخش مانند اخلاق است، يعني يك «علم» عملي است. اين بخش از عرفان علم «سير و سلوك» ناميده مي شود. در اين بخش از عرفان توضيح داده مي شود كه «سالك» براي اينكه به قله منيع انسانيت، يعني «توحيد» برسد از كجا بايد آغاز كند و چه منازل و مراحلي را بايد به ترتيب طي كند.» آنگاه شهيد مطهري در اهميت استاد راه بيان مي تند: «البته همه اين منازل و مراحل بايد با اشراف و مراقبت يك انسان كامل و پخته كه قبلا اين راه را طي كرده و از رسم و راه منزلها آگاه است صورت گيرد و اگر همت انسان كاملي بدرقه راه نباشد خطر گمراهي است.» به تعبير استاد مطهري: «سالك در طي مراحل و مقامات كه با واردات قلبي همراه است محتاج «پير»، «راهنما»، «مرغ سليمان» و «خضر طريق» يا انسان كامل است.» «پس عرفان عملي مانند علم اخلاق است و درباره «چه بايد كرد»ها بحث مي كند با اين تفاوت كه: سير و سلوك عرفاني -همچنانكه از مفهوم اين دو كلمه پيدا است- پويا و متحرك است، بعلاوه عناصر روحي عرفاني بسي وسيعتر و گسترده تر است.» اما ايشان عرفان نظري را تفسير هستي، يعني تفسير خدا و جهان و انسان تعريف ترده و بيان مي دارد: «عرفان در اين بخش مانند فلسفه است و مي خواهد هستي را تفسير نمايد، بر خلاف بخش اول كه مي خواهد انسان را تغيير دهد.» استاد پاي بندي به شريعت و عمل به احكام اسلامي را لازمه سير و سلوت بر شمرده و مي گويد: «عارف به سه چيز معتقد است: شريعت، طريقت، حقيقت. شريعت وسيله يا پوسته اي است براي طريقت، و طريقت پوسته يا وسيله اي براي حقيقت.» استاد شهيد مطهري به ممتنع بودن و بي معنا بودن عرفان منهاي مذهب نيز اشاراتي دارد: «مي خواهند عرفان را از خدا جدا كنند و عارف هم باشند. من در نوشته هاي امروز ايراني ها مي بينم به عرفان گرايش پيدا كرده اند. عرفان منهاي خدا و مذهب! اين خيلي عجيب است! امكان ندارد. امام باقر(ع) فرمود:به غرب و شرق عالم برويد آخرش بايد بياييد اين جا. زانو بزنيد تا حقيقت را بفهميد. سخن درباره اظهار نظرهاي مغرضانه گروهي غربي و غربزده است كه مي خواهند اسلام را از نظر معنويت، بي محتوا معرفي نمايند. مستشرقين در جستجوي منبعي غير از اسلام هستند كه الهام بخش معنويتهاي عرفاني باشد و اين درياي عظيم را ناديده مي گيرند.» وي آنگاه به عقيده فقها درباره احكام و اخلاق و عقايد و اينكه اين سه جدا هستند اشاره و نظر عرفا رابيان مي كند: «عرفا معتقدند همانگونه كه انسان واقعا سه بخش مجزا نيست، يعني بدن و نفس و عقل از يكديگر مجزا نيستند، بلكه در عين اختلاف با يكديگر متحدند و نسبت آنها با يكديگر، نسبت ظاهر و باطن است، شريعت و طريقت و حقيقت نيز اينچنين اند، يعني يكي ظاهر است و ديگري باطن و سومي باطن باطن.» استاد شهيد، «فطرت را ام المعارف مي داند و اينكه راز تكامل را در «فطرت» انسان بايد جست وجو كرد. در عرفاني كه شهيد مطهري از آن سخن مي گويد هماره فطرت انسان به چالش كشيده مي شود، معرفت به خود، محاسبه خود و مراقبت از خويشتن، سرمايه هاي اصلي عرفان اسلامي هستند. در عرفان از دو مقوله «خدا» «و انسان كامل» يعني توحيد و موح د سخن به ميان مي آيد و راه رسيدن به مقام منيع توحيد ناب و عرفاني در منازل و مقامات تعريف پذير و تحقق بردار است كه سالك بايد لزوماً درسير و سلوك به آن دست يازد. به تعبير استاد شهيد مطهري، «توحيد عارف يعني طي طريق كردن و رسيدن به مرحله جز خدا هيچ نديدن» اساس عرفان اسلامي بر دو محور «خودشناسي» و «خودسازي» يا «خودآگاهي و خداآگاهي» قرار دارد. استاد شهيد مطهري درمواضع گوناگون از جمله انسان در قرآن، سيري در نهج البلاغه به آن پرداخته و انسان را از خود فراموشي و خدافراموشي، بر حذرداشته و اين عوامل را آفات خوديابي دانسته است و از عوامل سعادت و كمال نيز عبادت و پرستش الاهي، خدمت به محرومان، توكل، صبر، شرح صدر و تقوا را نام برده است. در انديشه شهيد مطهري عرفان نظري چند شاخصه مهم دارد: 1-وحدت وجود 2-كشف و شهود 3-رياضت: به تعبير استاد شهيد مطهري (ره) رياضت، «تن دادن به يك سلسله اعمال است كه در آن، انجام واجبات و ترك محرمات اصالت دارد تا روح را براي اشراق نور معرفت آماده سازد.» .4 عشق و محبت: استاد شهيد مطهري، عشق به خدا و عشق به اولياي الاهي و انسان هاي كامل را عامل استكمال وجودي و زمينه ساز رشد و فلاح انسان سالك و از ضروريات اجتناب ناپذير عرفان عملي مي داند. (قبسات :24 محمدجواد رودگر) عرفان اسلامي براي عقل و خرد اصالت و اهميت قائل است و برهان و عرفان را مانعه الجمع ندانسته و به بهانه «شهود» از «فهم» و به بهانه عرفان از برهان و استدلال گريزان نيست. به تعبير استاد مطهري: «در اسلام اصالت با عقل و معرفت عقلي است كه به واسطه آن و با چنين كليدي، انسان به دامان معرفت شهودي و معارف قلبي وارد مي شود». «به نظر ما، سخن از ترجيح آن راه بر اين راه بيهوده است، هر يك از اين دو راه مكمل ديگري است و به هر حال، عارف منكر ارزش راه استدلال نيست».پس در معرفت شناسي جامع قرآني و حديثي جايگاه هر كدام از «عقل و دل» و برهان و عرفان معلوم و حضور يكي عامل غيبت ديگري نيست «از كانون دل حرارت و حركت بر مي خيزد و از كانون عقل هدايت و روشنايي...». از طرفي عرفان عملي اسلام نه تنها با سياست ورزي در تضاد و چالش نيست بلكه سياست در دل عرفان قرآني و ولايي نهفته و به سياست نيز جهت خدايي و الهي مي دهد و رهبري جامعه در حقيقت سامان دهي و نظام بخشي امت در راستي اهداف عاليه الهي است. در نظرشهيد مطهري: «عرفان هيچ وقت در نهايت امر سر از خدمت به خلق در نمي آورد، در وسط راه و بلكه در مقدمه راه سر از خدمت به خلق در مي آورد. خدمت به خلق در عرفان هست و بايد هم باشد، ولي خدمت به خلق نهايت راه نيست، خدمت به خلق مقدمه اي از مقدمات عرفان است».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 728]