واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بياشتهايي رواني كودك
بايد كودك را در مرحله نخستين زندگي آزاد بگذاريم تا هرگونه خودش ميخواهد، غذا صرف كند. كودك طبعاً نيازمند بازي و بازيگوشي است و اين بازي و بازيگوشي او كاري بيهوده نيست.
در ضمن بازي است كه كودك با اشياء و كارها آشنا ميشود و محيط را ميشناسد. به راستي چنان كه روانشناسان تأكيد كردهاند، بازي نوعي يادگيري و به منزله تمرين امور زندگي است.
بنابراين نبايد ور رفتن بچه با غذا را كه در حكم بازي است، كاري ناروا تلقي كرد و جلوي آن را گرفت.
مادر و پدر نبايد هنگام تغذيه با تلخي و خشونت با كودك مواجه شوند. بيگمان بياشتهايي كودك، مادر و پدر را آزار ميدهد.
اما اگر پدر و مادر در سر سفره آزردگي خود را به صورت افسردگي يا بدخلقي بروز دهند، بياشتهايي كودك را شدت ميبخشند؛ زيرا در ذهن كودك، غذا و غذا خوردن با تلخي ناشي از رفتار مادر و پدر همراه ميشود و بيش از پيش مورد بيزاري كودك قرار ميگيرد.
2. تكيه بر نظام طبيعي؛ در جامعة صنعتي جديد به موازات دور شدن انسان از طبيعت، انديشمنداني پا پيش نهادند و نغمه بازگشت به طبيعت را سر دادند، كساني مانند روسو، پستالوتسي و فروبل، خواهان انطباق آموزش و پرورش كودك با مقتضيات طبيعي شدند.
امروز به قدري آفات ناشي از بيگانگي انسانها با طبيعت فراوان شده است كه طبيعتگرايان با شدتي مبالغهآميز بر ضد سازمانهاي پيچيده اجتماعي و قيود تمدني برخاستهاند و حتي مدرسه و بيمارستان متعارف را به عنوان دو عامل سركوب كننده شخصيت، سلامت و سعادت انسان مردود دانستهاند.
رعايت مقتضيات طبع كودك و رشد طبيعي او بنياد پرورش اوست.
تجربه نشان داده است كه مادر، مربي طبيعي كودك است. اگر مادر جسماً و روحاً سالم باشد و در محيط خانه با كودك و شوهر و ديگران روابطي سالم داشته باشد و بتواند وقت خود را تا آنجا كه لازم است، صرف نگهداري كودك كند، پاية سلامت بدني و رواني كودك استوار ميشود.
3. كمخواري و سالمخواري؛ چون كميت و كيفيت غذا در سلامت نقش عمدهاي ايفا ميكند، بايد از خوردن غذاهاي زيانبخش خودداري كرد و در خوردن اندازه نگه داشت.
همچنان كه خوراك ناسالم اورگانيسم و اشتها را دچار اختلال ميكند، خوراك زيادتر يا كمتر از نياز هم به دستگاه گوارش و قابليت غذاپذيري آن لطمه ميزند.
4. محيط سالم؛ محيط مجموعه عواملي است كه فرد را احاطه كرده و از طريق حواس، در او تأثير ميگذارد. محيط سالم محيطي است مساعد براي بقا و رشد.
محيط زندگي فرد از هزاران عامل كمابيش متغير تشكيل شده است و دو وجه اصلي دارد: محيط جغرافيايي شامل خاك و هوا و آب و جز اينها، و محيط اجتماعي شامل خانواده و مدرسه و محل كار و مؤسسات اقتصادي و سياسي و ديني و علمي و هنري و ورزشي و بهداشتي و تفريحي و مانند اينها ميشود.
همه عوامل محيطي به طور مستقيم در فرد اثر ميگذارند.
اما تأثير محيط اجتماعي مخصوصاً خانواده و مدرسه عميقتر است. چون همه فعاليتهاي فرد به نحوي در معرض تأثيرات محيط است، تغيير فرد بدون مساعدت محيط ميسر نيست.
در اين صورت درمان و خاصه پيشگيري بياشتهايي رواني مستلزم زندگي در محيط مناسبت است.
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]