واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: امام فرمودند: "تو برو رادیو بخر و ترتیبی بده که همه اخبار به ما به موقع برسد." دویست تومان هم پول به ما دادند و گفتند رادیو بخرید. ما آمدیم در خیابان ارم مغازهای بود الکترولوکس، یک رادیو بخریم. گفت: 400 تومان و از این ارزانتر نمیشود. 200 تومان قسطی کردیم و دویست تومانش را دادیم رادیو "ارس" و هنوز هم، من این مطلب را حفظ کردهام برای مبدا تاریخ و گذاشتم توی موزه. امام وقتی که به اصل قضیه خوب واقف شدند، آن حرکت عظیم ضد آمریکایی را شروع کردند. خبرآنلاین نوشت: آنچه پیش روی دارید خاطرهای تاریخی از آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره چگونگی کسب اطلاع از واقعه استعماری کاپیتولاسیون و انتقال این اخبار به حضرت امام خمینی است. این خاطره در دو بخش کوتاه و از دو منبع (کتاب دوران مبارزه، مجموع خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، ج 1، ص 197 - روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 7334، تاریخ 9/8/83) نقل میگردد. تحقیق در مورد جزئیات کاپیتولاسیون با خبر شدیم که در مجلس رژیم، لایحهای در مسیر تصویب است که در آن، به مستشاران آمریکایی امتیازاتی داده میشد. در پی گیری این خبر، زمینه جدیدی فراهم شد برای مبارزه امام. امام چند نفری را مامور تحقیق درباره جزئیات این خبر کردند که یکی از آنها من بودم. رفتم پیش آقایان فلسفی و تولیت و سید جعفر بهبهانی، پیام امام را رساندم و گفتم ما اخبار پشت پرده این جریان را هر چه بیشتر و دقیقتر میخواهیم. آقای بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا متن لایحه و اسناد مربوطه را بدست آورد و به من داد. من دو روزی تهران ماندم و متن مذاکرات مجلس و جزوه کنوانسیون وین را تهیه کردم. اخباری را هم مرحوم آقای تولیت در اختیار من گذاشت که مجموعا با اطلاعات کاملی بردم خدمت امام. ایشان تصمیم به مبارزه داشتند و ما هم ستادی برای اداره مسائل مبارزه در این مقطع جدید، ایجاد کردیم. امام، هم اعلامیه دادند، هم آن سخنرانی معروف را کردند و هم پیامهایی را به علمای سراسر کشور فرستادند. مسجد امام هم پایگاه مهمی شده بود که در این مقطع - به پیروی امام - هر شب یکی از چهرههای مشهور آنجا سخنرانی میکرد. امام فرمودند: رادیو بخرید قضیه کاپیتولاسیون یک قضیه مهمی است، زود از آن نگذریم. من به عنوان یکی از شاگردان امام، جزو اولین آدم هایی بودم که خبر آن را شنیدم. آن هم از رادیوهای بیگانه. رفتم خدمت امام گفتم. امام قدری تحقیق کردند، فرمودند: "مساله بسیار خطرناکی است." مرا مامور کردند و من رفتم تهران. گفتند بروید و حقایق را پیدا کنید. من هم آمدم تهران... دو یا سه روز طول کشید و من برگشتم خدمت امام. امام فرمودند: سفر خیلی پرباری بود. این دو سه روز خیلی چیزها آوردی. بعد هم آان موقع تصمیمی گرفتند که تاریخی و جالب است، آن موقع در حوزه کسی رادیو نداشت، رسم نبود طلبهها رادیو داشته باشند. امام فرمودند: "تو برو رادیو بخر و ترتیبی بده که همه اخبار به ما به موقع برسد." دویست تومان هم پول به ما دادند و گفتند رادیو بخرید. ما آمدیم در خیابان ارم مغازهای بود الکترولوکس، یک رادیو بخریم. گفت: 400 تومان و از این ارزانتر نمیشود. 200 تومان قسطی کردیم و دویست تومانش را دادیم رادیو "ارس" و هنوز هم، من این مطلب را حفظ کردهام برای مبدا تاریخ و گذاشتم توی موزه. امام وقتی که به اصل قضیه خوب واقف شدند، آن حرکت عظیم ضد آمریکایی را شروع کردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]