واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گذري بر زندگي و سخنان امام رضا (ع) خبرگزاري فارس: امام رضا(ع) حد توكل را عدم ترس از غير خدا ميدانست و ميفرمود: حدّ توكّل آن است كه با وجود خدا از هيچكس نترسي. به گزارش خبرنگار آئين و انديشه باشگاه خبري فارس «توانا»، حاصل ازدواج امام موسي كاظم (ع) و نجمه در سال 148 هجري، در مدينه ديده به جهان گشود. نام مباركش را علي نهادند. عليبنموسي به «رضا» ملقب بود. چرا كه به فرموده امام جواد(ع) خداوند در آسمان و رسول خدا در زمين از او راضي و خشنود بودند. از ديگر القاب ايشان ميتوان به صابر، رضي،وفي، فاضل و صديق نيز اشاره كرد. كنيه آن حضرت را «ابوالحسن» ذكر كردهاند و به همين سبب به ايشان ابوالحسن ثاني نيز ميگفتند. چرا كه كنيه پدر بزرگوارشان نيز ابوالحسن بود. بيشتر دوران زندگاني پربركت امام رضا(ع) در مدينه سپري شد و ساكنان مدينه احترام بسياري براي ايشان قائل بودند. امام در سن 35 سالگي به امامت رسيد و مدت امامت ايشان 20 سال به طول انجاميد. ده سال اول امامت ايشان همزمان با زمامداري هارون، 5 سال بعد مقارن با خلافت امين و 5 سال آخر امامتشان مقارن با خلافت امين بود. در سال 200 هجري، امام به اجبار مأمون و از روي اكراه ولايتعهدي را پذيرفت، مشروط بر اين كه در هيچيك از امور كشورداري دخالت نداشته باشد. بنابراين امام به همراه فرستادگان مأمون از مدينه راهي مرو (خراسان) شد. جهت ديدار كمتر شيعيان با امام، مسير غيرمتعارف بصره، اهواز، فارس، يزد، نيشابور انتخاب شد. امام در نيشابور با استقبال گسترده شيعيان روبرو شد و نقل است 6 تا 10 هزار نفر در بيرون از شهر نيشابور به استقبال امام آمدند. استقبال پرشور مردم نيشابور و درخواست «ابوزرعه رازي» و «محمد بن اسلم طوسي» از راويان مشهور آن زمان از امام رضا، مبني بر قرائت حديث به بيان حديث «سلسلةالذهب» از سوي امام منجر شد. نقل است اين حديث را 24 هزار نفر نوشتند. امام (ع) اين چنين آغاز كرد: «پدرم، موسي بن جعفر الكاظم، براي من روايت كرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علي بن الحسين زين العابدين، از قول پدرش، حسين بن علي كه در سرزمين كربلا شهيد شد، از قول پدرش، اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب كه در كوفه شهيد شد، از قول برادر و پسر عمويش، محمد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، از قول جبرئيل، كه خداوند فرمود:« كلمة لا اله الا الله حِصني فمن قالها دخل حِصني و من دخل حِصني أمِن مِن عذابي» (كلمه توحيد (لا اله الا الله) دژ و حصار محكم من است. هر كس آن را بگويد، داخل حصار من شده و هر كس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.) سپس حضرت ادامه داد: :«بشرطها و أنا من شروطها». (اما اين شروطي دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم) پس از ورود امام به مرو، مأمون به پيشواز ايشان آمد و در طول سه سال حضور ايشان در دستگاه خلافت عليرغم كينه و حسد فراوانش، در بيشتر موارد با امام با احترام برخورد كرد. اين موقعيت فرصت مناسبي بود تا امام در جهت فراهم آوردن آسايش شيعيان بكوشد. ضمن اين كه مناظرات كلامي امام با رؤساي اديان مسيحيت، يهوديت، زرتشت و ... در آن زمان باعث بروز هر چه بيشتر شخصيت علمي ايشان شد. سرانجام مأمون كه نصايح امام در مراعات شئونات ديني و مردمي به تنگ آمد، كينهتوزانه از امام را مسموم و در سال 203 هجري به شهادت رساند. امام رضا(ع) در بالاي قبر هارونالرشيد در قريه سناباد (مشهد كنوني) در ميان مشايعت شيعيان و دوستدارانش دفن گرديد. خصوصيات اخلاقي و زهد و تقواي آن حضرت به گونهاي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود ميكرد. با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار ميكرد و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمينمود. از ديگر خصوصيات اخلاقي ايشان ميتوان به موارد زير اشاره كرد: بسيار بردبار و صبور و شكيبا بود. قرآن بسيار تلاوت مىكرد. به نماز اول وقت پايبند بود. هيچ گاه با سخن خود، ديگران را آزار نداد. سخن هيچ كسى را قطع نكرد. در حضور ديگران هرگز به ديوار تكيه نمىزد. به عيادت بيماران مىرفت. در تشييع جنازهها شركت مىجست. از مهمانان خود، شخصاً پذيرايى مىكرد. وقتى بر سر سفرهاى مىرسيد، اجازه نمىداد تا به احترام او از جاى برخيزند. به نيازمندان بسيار كمك مىفرمود. با خدمتگزاران خود بر سر يك سفره مى نشست و غذا مى خورد. هميشه چهرهاى خندان داشت. هرگز با صداى بلند و با قهقهه نمىخنديد. هنگام نشستن، هرگز پاى خود را در حضور ديگران دراز نمىكرد. شبها كم مىخوابيد و بيشتر شب را به عبادت مى پرداخت. بسيارى از روزها را روزه مىگرفت. سجدههايش بسيار طولانى بود. به پاكيزگى بدن، موى سر و پوشاك خود بسيار توجه داشت. از امام رضا(ع) احاديث بسياري بر جاي مانده است كه برخي از جمله آنها ميتوان موارد زير را بيان كرد: حديث امام رضا(ع) فرمودند: ما حد التَّوكُل؟ فقال لي: اَن لا تخافَ مع الله اَحداً. حدّ توكّل چيست؟ حضرت فرمودند: اينكه با وجود خدا از هيچكس نترسي. (جهاد النفس،ح 292) لاتنظروا إلي كثرة صلاتهم و صومهم و كثرة الحجّ و المعروف و طنطنتهم بالليل و لكن انظروا إلي صدق الحديث و أداء الأمانة. به بسياري نماز و روزه و زيادي حجّ و احسان و زمزمهشان در شب منگريد بلكه به راستي سخن و امانتداري ايشان بنگريد. (عيون اخبار الرضا2،ص51) أحسن الناس إيماناً أحسنهم خلقاً و ألطفهم باَهله، و اَنا اَلطفكم باَهلى. نيكوترين مردم از نظر ايمان، خوشخلقترين و با لطفترين آنها نسبت به اهل خويش است. (عيون اخبار الرضا2، 38) إن الإيمان أفضل من الإسلام بدرجة والتقوى أفضل من الإيمان بدرجة و لم يعط بنو آدم أفضل من اليقين. ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است. (تحفلعقول، ص445) من قرأ فى شهر رمضان آية من كتاب الله كان كمن ختم القران فى غيره من الشهور. هر كس در ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه در ماههاى ديگر تمام قرآن را بخواند. (بحار الانوار ج93، ص346) لاتدعوا العمل الصالح و الاجتهاد فى العبادة اتّكالا على حب آل محمد(ص) و لا تدعوا حب آل محمد(ص) لأمرهم إتكالا على العبادة فانه لايقبل احدهما دون الاخر. مبادا اعمال نيك را به اتكاى دوستى آل محمد(ص) رها كنيد، مبادا دوستى آل محمد(ص) را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از اين دو، به تنهايى پذيرفته نمىشود. (بحارالانوار،ج78،ص348) انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]