واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > آسیب ها - مراجعه مردان افغانی در استانهای مهاجر نشین و کلانشهرهای شلوغ به مراکز همسریابی افزایش یافته است.مراجعه به مراکز همسریابی از سوی افاغنه شیعه و در شهرهای مذهبی قم و مشهد دیده می شود، جالب اینجاست مراجعه این افراد در کمال پنهان کاری فرد درخواست کننده و مسؤولین مؤسساتی که با عنوان مراکز خیریه ازدواج های آسان فعالیت می کنند، صورت می گیرد. امید سلیمی بنی:ما هم درگیریم. کتمان نمی شود کرد. بی ارتباط نیست که بعد از سالها جنگ در افغانستان، هنوز اسلحه و بمب در این کشور حکومت می کند و در جوار این شهر آشوب، ایران هم سهم خود را از جنگ در افغانستان می برد. هجوم بیش از 2 میلیون نفر جنگزده افغان، علاوه بر ناامنی، مخاطرات اجتماعی مانند دامن زدن به اعتیاد، سرقت، ناهنجاریهای اخلاقی و هزاران مشکل دیگر، پیامد اندوهبار دیگری نیز دارد که هنوز دامن ایران را رها نکرده است، از جمله، ازدواجهایی که منجر به هزاران مشکل حقوقی مانند تابعیت، تحصیل فرزندان، عدم برخورداری از حقوق شهروندی شده، این روزها فاز جدیدی را تجربه می کند. واقعیت این است که بنگاه های همسریابی نیز این روزها مراجعان جدیدی را به خود می بینند: مهمانان ناخوانده خارجی! زن ایرانی می خواهیم یکی از سایتهای نزدیک به دولت، چندی پیش نوشته بود مراجعه مردان افغانی در استانهای مهاجر نشین و کلانشهرهای شلوغ به مراکز همسریابی افزایش یافته است. به گزارش این سایت، مراجعه به مراکز همسریابی از سوی افاغنه شیعه و در شهرهای مذهبی قم و مشهد دیده می شود، جالب اینجاست مراجعه این افراد در کمال پنهان کاری فرد درخواست کننده و مسؤولین مؤسساتی که با عنوان مراکز خیریه ازدواج های آسان فعالیت می کنند، صورت می گیرد. پنهان کاری، واژه ای است که شاید برای بسیاری از این موسسات عنوان حرفه ای و اخلاقی "رازداری" را معنا کند، ولی وقتی به تاثیر فعالیتهایی از این دست دقت شود، نمی توان گفت رازداری برای این عمل، چندان اخلاقی به نظر برسد. ولی آیا واقعا اگر موضوع رازداری را دخالت ندهیم، مراجعان افغانی به بنگاه های همسریابی، سرویس مورد نظر خود را دریافت می کنند؟ آقای حلوایی که مدیریت یکی از مراکز دولتی همسریابی در شرق تهران را بر عهده دارد، به خبرآنلاین می گوید: "ما به هیچ عنوان یه افراد غیر ایرانی سرویس نمی دهیم. چون مجاز نیستیم این کار را بکنیم و تا به حال نیز اتباع خارجی به ما مراجعه نکرده اند." با وجود انکار مدیر مرکز خیریه الزهرای تهران، یکی از مدیران غیر دولتی مراکز همسریابی، نظر دیگری دارد. به گفته حجت الاسلام ساوالان پور صاحب امتیاز و مدیر موسسه فرهنگی خانواده امین، در طول سالها فعالیت این مرکز، مراجعانی از کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی برای همسر اختیار کردن به مرکز تحت مدیریت وی مراجعه کرده اند و افغانیها نیز از این قاعده استثنا نیستند: "افغانیهایی که مراجعه می کنند، بیشتر تمایل به ازدواج به هموطنان خود دارند. قصد ما نیز فقط آشنا کردن افراد با همدیگر نیست. ما ثبات ازدواجها را در نظر می گیریم. به همین خاطر، ثبات فرهنگی آشناییهای به وجود آمده، را در نظر می گیریم." ساوالان پور با اشاره به خانمهای افغانی که برای یافتن همسر به موسسه وی مراجعه کرده اند، به خبرآنلاین می گوید: "یکی از این خانمها پزشک بود و نفر دوم نیز همکار وی محسوب می شد. هر دو اقامت قانونی داشتند و عضو باشگاه ما شدند. جالب این جاست که ما نتوانستیم شخص مناسبی را تاکنون برای آنها پیدا کنیم." این شکلهای جدید از سندروم "بیماری افغانی" است. بیماری دنباله داری که تبعات آن از قاچاق مواد مخدر تا مشکلات تابعیت و تحصیل برای فرزندان متولد شده از والدین ایرانی و خارجی دامنه دارد. سابق بر این گفته می شد پدیده ازدواج مردان افغان با زنان ایرانی در مناطق مرزی استان های خراسان، سیستان و بلوچستان و استان هایی مانند کرمان دیده می شود و بیشتر شامل زنان و دختران ایرانی خانوارهای فقیر ساکن در روستاهای مرزی و کویری ایران رخ می دهد ولی اکنون چون افغان های مقیم ایران دو دلیل عمده برای ازدواج با زنان و دختزان ایرانی دارند، دامنه ازدواجهای ایرانیها و افغانیها تا اقصی نقاط کشور کشیده شده است. دلیلی که افغانیها را به سمت زنان ایرانی می کشاند، یکی نیاز به تشکیل خانواده و دوم شانس حضور دائم در ایران است. ضمن آنکه آنها معتقد هستند زنان ایرانی بدلیل مشترکات فرهنگی و مذهبی بهترین گزینه برای ازدواج هستند. ولی آینده این ازدواجها به کجا می انجامد؟ آیا مشکلات زنان ایرانی که احیانا از خانواده های کم درآمد هستند، با داشتن شوهر افغانی برطرف می شود؟ پول بده، همسر بخر مینا جعفری، یکی از فعالان حقوق این گونه زنان که سالها وکالت دعاوی مختلف را بر عهده دارد به خبر آنلاین می گوید: "به لحاظ قانونی، تابعیت از پدر به فرزند منتقل می شود و در ازدواجهایی که پدر، از اتباع خارجی است، تا بالای 18 سال که فرد می تواند تغییر تابعیت را درخواست کند، هیچ گونه حقوق مدنی به فرزندان حاصل از این ازدواجها تعلق نمی گیرد." وی با اشاره به کمپین تابعیت که ظاهرا در دست یافتن به اهداف خود، شکست خورده است، می افزاید: "واقعیت این است که مرد افغانی همسر نمی خواهد، او به خانواده های فقیر مراجعه می کند تا دختر را بخرد. متاسفانه بسیاری از خانواده ها هم فرزندانشان را به دلایل مختلفی مانند فقر اقتصادی و فرهنگی می فروشند. بعد از مدتی هم دختر با فرزند حاصل از این ازدواج، تنها می ماند زیرا یا شوهر مجبور است به کشور خود بازگردد و یا به دلایل اقتصادی، خانواده هایی این چنین ثبات کافی ندارند." دکتر ابراهیم اسماعیلی هریسی، پژوهشگر حقوق و وکیل دعاوی نیز در توضیح مشکلات این خانواده ها به خبر آنلاین می گوید: "ایران از آن دسته کشورهایی است که تابعیت خون را قبول دارد. یعنی حتما پدر باید ایرانی باشد تا فرد، تابعیت ایران را بگیرد. به همین خاطر فرزندان خانواده هایی که پدر آنها خارجی است، ایرانی محسوب نمی شوند. علاوه بر این، درخواست کننده این چنین ازدواج هایی باید از مسئولان وزارت امور خارجه کسب تکلیف کنند که ظاهرا این کار عمومیت ندارد. بعد از ازدواج، مشکلاتی از این دست، بروز می کند." وی درباره ورود پرونده هایی از این دست به دادگاه ها می گوید: "عموما چون طرفین دارای وضعیت مالی پایینی هستند، توان گرفتن وکیل را ندارند و دادگاه ها نیز از این دامنه اختلافات اطلاع دقیقی ندارند. کلا همکاران من دوست ندارند وارد این موضوعات شوند." البته در اینکه وکلای عادی، حاضر نیستند وقت خود را برای دفاع از حقوق زنان ایرانی که همسران خارجی شان، آنها را ترک کرده و به کشور خود برگشته اند، هدر دهند، شکی نیست. ولی برخی از وکلا، این پرونده ها را قبول می کنند و به رایگان پیگیر امور موکلان بخت برگشته خود می شوند. مینا جعفری در این باره می گوید: "زندگی برای این زنان، یک جدال دائم است. چه بخواهیم و چه نخواهیم قوانین مربوط به تابعیت و خانواده، در سالهای ابتدایی قرن حاضر نوشته شده و به درد جامعه زمان رضاخان می خورد. به لحاظ رفع مشکلات مردم، این قوانین باید تغییر کند و فکری به حال زنان بی پناهی شود که فرزند آنها در ایران به دنیا آمده ولی هیچگاه از لحاظ قانون، ایرانی شمرده نمی شود." این وکیل با اشاره به آمار تخمینی و غیر رسمی 200 هزار ازدواج ثبت نشده زنان ایرانی با مردهای بیگانه، از به هم پیوستگی قوانین خانواده و تابعیت، یاد می کند و می افزاید: "بدون تغییرات کلی در نگاه قانونگذاران به مقوله حل مشکل مردم در این امور، تغییرات جزئی فایده ای ندارد. چون همه این قوانین به همدیگر مربوطند." ولی در شرایط موجود، اگر آمار بالا را اغراق شده تصور کنیم، افغانی ها این مهمانان ناخوانده در دوران اقامت طولانی در تاریخ ایران ،با نزدیک به 30 هزار زن ایرانی ازدواج کرده اند. آماری که دستگاه های رسمی دولتی، با اکراه به آن می پردازند تا جایی که انسان حس می کند سعی شده وجهه بین المللی ایران در میان همسایه های آشوب زده، قربانی مشکلات زنان هموطنی شود که حالا نه سند ازدواج دارند، نه شوهر و نه آینده ای روشن برای خود و فرزندانشان تصور می کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 481]