واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ترانه بارون (2)
ترانه های یغما گلروییزخم یادگار جنگبه یاد از دست شدگان جبه? جنوبدیدن تمام دنیا تو یه عکس یادگاریاونجا که برای گریه یه ترانه کم میاریاونجا که نبض سرودن، نبض خاطرات دورهتو نموندی تا ببینی لحظه هام چه سوت و کورهداداشی! توی نگاهت اون همه ستاره داشتیولی ما رو تک و تنها تو سیاهی جا گذاشتیتو طنین هر ترانه تو کنارمی همیشهاما جای خالی تو با ترانه پُر نمی شهدل رو زدی به شعله ها، تو هُرم خاکستر و دودجنگِ بزرگِ قصه مون کبریتِ بی خطر نبودسوختی و از سوختن تو گنبد فیروزه شکستسفره ی هفت سین بهار از خونه مون بارشو بستزخمی کدوم خزونی؟ ای گل گلوله خورده!که توی شب نگاهت، این همه ستاره مُردهزخمی کدوم خزونی؟ ای مسافر جنوبی!برای من تا همیشه تو طلوع هر غروبیهنوزم ساحل کارون پُر پوکه ی فشنگهتو جنوب رو تن تخلا زخم یادگار جنگهتو میون دود و ترکش فکر یه دریچه بودیغزل آخر عشقو اون ¬ور ابرا سرودیدل رو زدی به شعله ها تو هُرم خاکستر و دودجنگ بزرگ قصه مون کبریت بی خطر نبودسوختی و از سوختن تو گنبد فیروزه شکستسفره ی هفت سین بهار از خونه مون بارشو بستضیافتمن خودمم نه خاطره، منظره ام نه پنجرهمن یه هوای تازه ام، نه انعکاس حنجرهمی خوام سکوت کوچه رو ترانه بارون بکنمدل ها رو به ضیافت ترانه مهمون بکنممی خوام بگم که این صدا هر چی که هس مال منهشیشه رخوت شبو سنگ ستاره می شکنهخونه ی من همین وراس، پیش شما پیاده هاهر جا که چشم عاشقی مونده به خط جاده هاوقتی که قلب عاشقا به سیم آخر می زنهکبوتر صدای من به آسمون پر می زنهآسمونم مثل یه عکس جا نمی گیره توی قابوقتی که بارون بزنه تموم می شه عمر حبابسقف ترانه سنگینه من ولی جنس شیشه امدل رو به غربت نزدم، تیشه نخورده ریشه امهموطن این وطنم، همدل دلبستگیاشهمدم دلواپسی و همنفس خستگیاشتنها دلیل بودنم خوندن این ترانه هاسزخم هزار تا خاطره تو دل عاشقانه هاسباده ی این ترانه ها تا به ابد نوش شماخونه ی امن این صدا همیشه آغوش شماوقتی که قلب عاشقا به سیم آخر می زنهکبوترصدای من به آسمون پر می زنهآسمونم مثل یه عکس جا نمی گیره توی قابوقتی که بارون بزنه تموم می شه عمر حباب.آجُرپزفرقون خاکو بردار! هیشکی نمونه بیکار!قانون این جا اینه : قبل خروسا بیدار!باید همیشه دود کنه، دودکش کوره پزخونههر کسی کم کاری کنه، اضافه کاری مهمونهآجُرپز کوچیک ما، هش تا خزونو دیده بودجای گچ و تخته سیاه به خاک رُس رسیده بودقالبای چهارتایی تو دست اون جا نمی شدمثل ستاره دختری تو دنیا پیدا نمی شدجُز یه مادربزرگ پیر همدم دیگه¬یی نداشتاز سر صُب تا بوق سگ آجُر تو کوره ها می ذاشتشبا توی آلونکش رویاهای قشنگ می دیدخواب کلاس مدرسه، خواب توپ سه رنگ می دیداما صُبا تو گوش اون صدای آدم بده بودبه جای زنگ مدرسه، دوباره اون عربده بود:باید همیشه دودکنه دودکش کوره پزخونههر کسی کم کاری کنه اضافه کاری مهمونهیه روز سرد، تنگ غروب، گریه امونشو بُریدقصه ی ناتموم اون، به برگ آخرش رسیدخسته بود از آجُر و خاک، خسته بود از خوابِ دروغخسته بود از آدمای مُرده ی این شهر شلوغکارگر قشنگ ما، حسابی غمگین شده بوداون قالب چهارتایی انگاری سنگین شده بودوقتی می خواس آجُرا رو تو کوره جاسازی کنهحس کرد یکی هُلش میده می خواد با اون بازی کنهگریه چشاشو بسته بود آجُرو پیش پاش ندیدتو کوره افتاد و یه نور تا آسمون تتق کشیدستاره رفته آسمون با دودِ کوره پزخونهاضافه کاری نداره، از چش دنیا پنهونهمادربزرگ! بگیر بخواب! چه وقت بی قراریه؟امشبو منتظر نباش! شاید اضافه کاریه!آی آدما! گوش نکنین، قصه ی ما کرکریه!تو خونه راحت بخوابین! دیواراتون آجُریه!پرنده بی پرندهاون ور این شب کلک من و ترانه تک به تکخونه می ساختیم روی باد، دریا می ریختیم تو الکمسافرای کاغذی، رد شده بودن از غبارتو قصه باقی مونده بود، شیهه ی اسب بی سوارگفته بودن صد تا کلید برای ما جا می ذارنمزرعه های گندمو برای فردا می ذارنفردا رسید و خوشه یی تو دست ما باقی نموندسقف ستاره ها شکست، رو سرمون طاقی نموندبا کلیدای زنگ زده، قفلای بسته وا نشدسکه ی دلسپردگی، تو جوب ما پیدا نشدتو سفره مون همیشه سین ستاره کم بودهمیشه تا رسیدن فاصله یک قدم بودکسی به ما نشون نداد که انتهای خط کجاست؟آهای درختای انار! دیکته ی بی غلط کجاست؟چرا تو آسمونمون پرنده گوشه گیر شده؟چرا نمی رسیم به هم؟ چرا همیشه دیر شده؟تو دفتر سکسکه مون چن تا ترانه خالیه؟چن تا ترانه قصه ی ممتد بی خیاله؟چن تا صدای بد صدا سکوتو فریاد می زنه؟زغال شام آخرو دستای کی باد می زنه؟تو غیبت حنجره ها ترانه سازیمون چیه؟یکی به من جواب بده، آخر بازیمون چیه؟تو بازی کلاغ پر هیشکی نشد برندهقصه ی ما همین بود : پرنده بی پرنده!یه دفه بیا به خوابمدوری اما همکناری، آخر این انتظاریتوی زمهریر دستام، نفس گرم بهارییه پرنده، یه امیدی، مث دفتر سفیدیخط خورشید چشاتو، روی مشق شب کشیدییه نشونه، یه چراغی، در نقره کوب باغیبرای ساحل خلوت، مث تابستون داغیمثل دریا پُر رازی، از ترانه بی نیازیتیله ی آخر عشقی، برای نجات بازیتو مث ماه قشنگی تو شب شعرای نابممن یه لبخند قدیمی رو لب عکس تو قابمتو مث سیب گلابی ، مث بیداری تو خوابیعُمری چشمامو بستم، یه دفه بیا به خوابمبا ستاره هم¬نگاهی، چهره ی زلال ماهیمثل یه حدس دُرُستی سر تردید دو راهییه جسارت نجیبی، گره مُشت تو جیبیجرات دستای آدم برای چیدن سیبییه دریچه روی دیوار، یه دلیلی واسه تکرارهم مث سلام اول ، هم مث خدانگهداریه پُلی واسه رفاقت ، زنگ بیداری ساعتهر جا باشی مث سایه ، با توام تا بی نهایت...تو مث ماه قشنگی تو شب شعرای نابممن یه لبخند قدیمی رو لب عکس تو قابمتو مث سیب گلابی ، مث بیداری تو خوابیعُمری چشمامُ بستم ، یه دفه بیا به خوابم.لینک: ترانه بارون (1)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4649]