محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798934135
براى احساسات
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : براى احساسات صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 باران17th February 2006, 12:48 AMاينجا فقط در مورد باران هر چيز ادبي كه دوست داريد بذاريد .... :D ******************************* وای ؛ باران باران شیشه ی پنجره را بَاران شست. از دل من اما ، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ آسمان سربی رنگ ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور وای باران باران پرمرغان نگاهم را شست.«حمید مصدق» parnian17th February 2006, 09:00 PMواقعا ممنون خيلي قشنگه سارامان اخطار: برای تشکر کردن پست نزن از کلید سپاس استفاده کن!!!!! باران17th February 2006, 09:05 PMمرسی پرنیان جان قابلی نداره... خيلي وقته ديگه بارون نزده رنگ عشق به اين خيابون نزده خيلي وقته ابري پرپر نشده دل آسمون سبك تر نشده مه سرد رو تن پنجره ها مثل بغض توي سينه ي منه ابر چشمام پر اشكه اي خدا وقتشه دوباره بارون بزنه خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده قلبم از دوري تو بد جوري دلتنگ شده بعد تو هيچ چيزي دوست داشتني نيست كوه غصه از دلم رفتني نيست حرف عشق تو رو من با كي بگم؟ همه حرفها كه آخه گفتني نيست خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده قلبم از دوري تو بدجوري دلتنگ شده باران23rd February 2006, 06:41 PMزير بارون راه نرفتي تابفهمي من چي ميگم تو نديدي اون نگاه رو تا بفهمي از كي ميگم چشماي اون زير بارون سر پناه امن من بود سايه بون دنج پلكاش جاي خوب گم شدن بود تنها شب مونده و بارون همه ي سهم من اين بود تو پرنده بودي من سرو ريشه هام توي زمين بود اگه اون رو ديده بودي با من اين شعر رو مي خوندي رو به شب دادمي كشيدي نازنين ! چرا نموندي ؟ حالا زير چتر بارون بي اون خيس خيس خيسم زير رگبار گلايه دارم از اون مي نويسم تنها شب مونده و بارون همه ي سهم من اين بود تو پرنده بودي من سرو ريشه هام توي زمين بود باران23rd February 2006, 06:42 PMبارونو دوست دارم هنوز چون تو رو يادم مياره حس مي كنم پيش مني وقتي كه بارون مي باره شونه به شونه مي رفتيم منو تو ,تو جشن بارون حالا تو نيستي و خيسه, چشمهاي منو خيابون cinderella 2225th February 2006, 10:41 PMبارون و دوست داشتی یه روز عزیز هم پرسه من بیا دوباره پا به پام تو کوچه ها قدم بزن! باران26th February 2006, 05:15 PMباز باران مي آيد و ما تا فرصتي تا فرصت سلامي ديگر خانه نشين ميشويم كاش ميشد نامه را به خط گريه مي نوشتم . . . چرا بايد از پس پيراهني سپيد هم اين همه بي صدا و بي سايه بميريم با اين همه عمري اگر باقي بود طوري از كنار زندگي مي گذرم كه نه دل آهوي بي جفت بلرزد و و نه اين دل ناماندگار بي درمان somito27th February 2006, 01:34 AMباز باران با ترانه با گوهر هاي فراوان مي خورد بر بام خانه يادم ايد كودكي 10 ساله بودم چست و چابك نرم و نازك مي دويدم همچو آهو مي دويدم همچو آهو ............ ميدويدم هم.......... بقيش يادم نمياد باران27th February 2006, 05:21 PMكاش اشكم نقطه ي پايان نداشت ابر چشمم حسرت باران نداشت كاش پايان نامه ي تحصيل دل گفتگو از غربت هجران نداشت elada28th February 2006, 09:27 PMكاش هرگز تو را نمي ديدم يا نگاهي چنين، نبود ، تو را كاش باران كه شيشه ها را شست از دل خسته مي زدود ، تو را كاش يك جرعه آب بودي تا اين لب تشنه مي ربود ، تو را كاش در دفترش خداي بزرگ زير نامم نوشته بود ، تو را *** دل ما را شكسته مي خواهي از پريشاني اش چه سود ، تو را؟ باران28th February 2006, 09:37 PMهرگاه آسمان گرفته‌اي را ديدي مرا ياد كن. هرگاه پرنده‌ي تير خورده‌اي را ديدي قلب شكسته‌ي مرا ياد كن. و هرگاه قطرات باران را ديدي اشك مرا ياد كن. elada1st March 2006, 12:25 AMباران چه دارد به دريا بگويد که دريا، می رمد موج در موج از رسيدن باران چه دارد بگويد به دريا؟ elada4th March 2006, 09:37 PMمن به باران همانقدر مي انديشم كه به عشق... زمين بي باران مثل قلب بي عشق... خشك و مرده است اما.... وقتي تك لاله خونين بر آن شكفت... قلب مرا به ياد تو مي آورد. araz_elsas4th March 2006, 10:28 PMزیر باران باید رفت عشق را باید جست در این زمانه ی غم دل را باید شست باران5th March 2006, 06:42 PMمثل يك بارگران بر دوشم مثل باراني شديدي كه دلت مي گيرد مثل احساس كبوتر كه رهايي خواهد مثل يك مسافر سر در گم مثل يك لحظه كه انگار نفس مي گيرد مثل تنهايي فردي در جمع مثل ويراني دل مثل رگبار دعا بر لبها كه ندارد حاصل مثل آن لحظه كه در مي يابي كه چقدر تنهائي و چقدر دلگير است طعم آن غربت با خود بودن و چه مظلومانه، از خدا مي خواهي آنچه در قلب تو، مي جوشد و صداي حافظ ماندگار است در خلوت من من و او و خدا و تمام لحظات با هم گله و اشك و دعا و اميد و دل ساده من araz_elsas5th March 2006, 11:23 PMبارونی بارونی دلم کویر لووته!!!!!!!!! قسم بزرگ من قسم به تار مووته!!!!! باران6th March 2006, 09:03 PMدديم در آن كوير درختي غريب را محروم از نوازش يك سنگ رهگذر تنها نشسته اي بي برگ و بار زير نفسهاي آفتاب در التهاب در انتظار قطره باران در آرزوي آب ابري رسيد چهر درخت از شعف شكفت دلشاد گشت و گفت اي ابر اي بشارت باران آيا دل سياه تو از آه من بسوخت؟ غريد تيره ابر برقي جهيد و چوب درخت كهن بسوخت چون آن درخت سوخته ام در كوير عمر اي كاش خاكستر وجود مرا با خويش مي برد باد باد بيابانگرد اي داد ديدم كه گرد باد حتي خاكستر وجود مرا با خود نمي برد حمید مصدق saraman7th March 2006, 03:04 PMمیشود سلانه گذشتنت را ديد از پشت پنجره‌ی خيال. راه افتاد زير باران سرفه کرد سوت زد در آن تاريکی و جايی گم شد. میشود همه‌ی اينها میشود. >>>>>>>>>>>>>>>>> همواره به یادت هستم!!! saraman17th March 2006, 09:40 AMباران می بارد امشب، دلم غم دارد امشب آرام جان خسته، ره می سپارد امشب در نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر بر گردی امشب از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب قطره قطره اشک چشمم می چکد با نم نم باران به دامن بسته ای بار سفر را با توای عاشق ترین بد کرده ام من رنگ چشمت رنگ دریاست سینهء من دشت غمهاست یادم آید زیر باران، با تو بودم، با تو تنها زیر باران با تو بودم، زیر باران با تو تنها باران می بارد امشب، دلم غم دارد امشب آرام جان خسته، ره می سپارد امشب این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمی شه باور من رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم زیر باران گریه کردم بلکه باران بشوید از جانم گناهم کی رود از خاطر من آخرین بوسه شبی در زیر باران sorayya3rd April 2006, 04:38 PMزندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست گر بیفروزیش رقص شعله اش پیداست ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست Rudsar4th April 2006, 08:32 PMبارون مياد شرشر پشت خونه هاجر هاجر عروسي كرده بعدش نميدونم چي كرده... abtin5th April 2006, 05:23 AMهر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم حس می کنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم saraman5th April 2006, 10:12 AMبذار بارون صورتت رو لمس کنه بذار بارون دونه هاي خيس نقره ايش رو رو سرت بپاشه بذار بارون برات يه لالايي آروم بخونه تا بخوابي بارون توي چاله چوله هاي پياده رو ، آب هاي راکد رو جمع مي کنه بارون توي جوباي کنار خيابون ، آب هاي روون درست مي کنه بارون شبا رو سقف خونه ي ما ، آروم آواز مي خونه تا ما خوابمون ببره... آخ که من عاشق اين بارون ام ... abtin5th April 2006, 10:36 AMتا شقایق هست زندگی باید کرد.... abtin5th April 2006, 11:10 AMبازم بارون اومد نیومدی سر قرار وعدمونو یادت رفته sorayya5th April 2006, 12:19 PMکاش می دانستی در سحرگاه یکی صبح بهار همچو خورشید جهان را دیدن به تن خسته شب آب سحر پاشیدن وندر آن شوکت باغ و گل و ریحان دیدن سوسن و یاسمن و سنبل و نسرین چیدن چه صفایی دارد کاش می دانستی زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی جنبش و جاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگه اغاز حیات تا به جایی که خدا می داند باران_باران12th April 2006, 03:04 PMاین روزها از دیدن بارون دل ادما میگیره کاش میشد یکی بیاد که دست بارونو بگیره کاش میشد یکی بیاد که چترشو وانکنه اگه خیس شد زیر بارون با ما دعوا نکنه amirala23rd April 2006, 10:19 AMمي شنوم!!! صداي اورامي شنوم من رساترين ترانه رامي شنوم من صداي اورادرگوش ماهي لب ساحل مي شنوم من صداي اورا درشكم خواهرباردارم مي شنوم صداي اودرهرقدم بامن است صداي اودرهرنفس باماست گوش كن ! صداي اوراحتي درتيك تاك ساعت مي شنوي صداي اوكاملترين نت موسيقي است صداي اوحتي درناقوس كليسامي آيد صداي اوباباران مي آيد صداي اوآن معجزه عجيبي است كه دريك آن به مامي رسد پس گوش كن ، صداي اورامي شنوي سميراجاهد/ترانه باران مهرنازm.o24th April 2006, 09:31 AMچقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز دوستش داری saraman25th April 2006, 09:40 AMمشابه این تایپیک هستو امید وارم از دست من ناراحت نشی!!! قفل شده است!!! Rudsar25th April 2006, 07:00 PMزندگي مانند رودخانه‌اي جاري است كه مي‌رود و به پشت سرش نگاهي نمي‌اندازد. هر مقدار كه مي‌رود ديگر برنمي‌گردد. هر مقدار به سن ما افزوده مي‌شود از عمر ما كاسته مي‌شود. پس بياييم گلي زيبا در زندگي بكاريم تا از بوي خوش آن ديگران بهره‌مند گردند و ما نيز خاطره و يادگاري براي بازماندگان بگذاريم. gelare25th April 2006, 09:27 PMباید زندگی کرد.همین مسخره بازی هم نداره همیشه خدا هست و به ما کمک میکنه دوستون دارم yasin_h7th May 2006, 05:29 PMبچه ها قشنگترین ترانه ای که از هر خواننده شنیدید بزارید داخلی یا خارجی مهم نیست اسم خواننده فراموش نشه توجه# از هر ترانه ای که خوشتون اومد سپاسگزاری کنید #توجه yasin_h7th May 2006, 05:34 PMیک ترانه کوتاه از سیاوش قمیشی گر حال تو همچون من آشفته خراب است گر خواهش دلهای من و تو بی حساب است ای وای به حال هر دوی ما ای وای به حال هر دوی ما yasin_h7th May 2006, 05:46 PMیک دکلمه از مسعود فرد منش اگر از عشق میشه قصه نوشت و چه این جمله به فکر همگی افتاده بچه ها را چه کنیم،بچه ها میخواهند بچه ها میرقصند،بچه ها میخوانند این طریقیست که از خاطرشان می ماند ای فلانی دو سه خطی بنویس ساده تر ،رندی تر، در پی قافیه و واژه نباش سوژه ی امروزی ، بگذر از دلسوزی لَلِه هایی همه دلسوز تر از مادرشان بی خیال از غم فردایی و از عاقبت و آخرشان من هنوز معتقدم می شود عشق به آنها آموخت می شود در به در واژه ی بازار نبود می توان تقدیم کرد و پشیزی به پشیزی نفروخت می توان عشق به آنها آموخت KIA7th May 2006, 07:43 PMاز داریوش عزیزم یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت غم من مخور که دوری واسه من شده یه عادت yasin_h12th May 2006, 08:04 PMیه ترانه از خوجه امیری خستم از لبخند اجباری خسته ام از حرفای تکراری خسته از خواب فراموشی زندگی با وهم بیداری اینهمه عشقای کوتاه و این تحمل های طولانی سرگذشت بی سرانجام گم شدن تو فصل طوفانی حقیقت پیش رومون بود ولی باور نمی کردیم همینه روز روشن هم پی خورشید می گردیم نشستیم روبروی هم تو چشمامون نگاهی نیست نه با دیدن نه با گفتن به قلب لحظه راهی نیست (2) اینهمه عشقای کوتاه و این تحمل های طولانی سرگذشت بی سرانجام گم شدن تو فصل طوفانی من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونه که دریاشم پر از حسرت همیشه فکر بارونه سراغ عشقو میگیرید تو اشک گریه آخر تو دریای ترکخورده میون موج خاکستر اینهمه عشقای کوتاه و..تاه و..تاه و.. این تحمل های طولانی..لانی..لانی.. سرگذشت بی سرانجام..جام..جام.. گم شدن تو فصل طوفاااااااانی باحال بود؟ yasin_h12th May 2006, 08:23 PMیه ترانه دیگه از خواجه امیری کنج خونه نشستی و در و رو دنیا بستی و از بس شکایت می کنی به مردن عادت می کنی هی میگی تقدیر منه نمیگی تقصیر منه تو این وسط چیکاره ای که عمریه آواره ای بهش میگم بسه دیگه چیکار داری کی چی میگه نزار خودتو سر کار انگار نه انگار میگم هنوز دیر نشده هنوز دلت پیر نشده پاشو و دست رو دست نزار انگار نه انگار توی گذشته موندی و هی دلتو سوزوندی و هر چی میگم بخند یه بار انگار نه انگار انگار همه بیکارن و دشمنی با تو دارن و همش با تو بد میکنن راه تو رو سد میکنن اینا همش بهونته کارای بچه گونته چشم دلت تا نبینه صد سال دیگم همینه این دیگه حرف آخره عمر تو داره میگذره تموم که شد بروت نیار انگار نه انگار خوشتون اومد؟ ariyan13th May 2006, 03:32 AMسلام...باران....اشك آسمان....بهترين هديه خدا به زمين.....بهترين گوهر آسماني...واقعا من كه خيلي بارون دوست دارم و هروقت بارون مي ياد لباس ميپوشم و ميرم بيرون درسته كه سرما ميخورم ولي مي ارزه... KIA14th May 2006, 03:49 PMسکوت... دوستان عزیز هر جمله زیبایی در مورد سکوت دارید اینجا بنویسید ممنون سکوت هرگز اشتباه نمی کند. حقیقت واقعی در سکوت نهفته است سکوت را فقط نگاه می تواند معنا کند سکوت هیچ سخنی را سانسور نمی کند سکوت بلندترین فریاد معرفت است KIA14th May 2006, 03:52 PMای دوست من ! من آن نیستم که می نمایم نمود پیراهنی است که به تن دارم پیراهنی بافته زجان که از پرسشهای تو و تو را از فراموشی من در امان می دارد . آن منی که در من است در خانه خاموشی ساکن است وتا ابد همان جا می ماند ناشناس و در نیافتنی . من نمی خواهم هرچه می گویم باور کنی و هر چه می کنم بپذیری زیرا سخنان من چیزی جز عمل آرزوهای تو نیستند . هنگامی که تو می گویی ((باد به مشرق می وزد .)) من می گویم آری به مشرق می وزد زیرا نمی خواهم تو بدانی که اندیشه ی من در بند باد نیست بلکه در بند دریاست . تو نمی توانی اندیشه های دریایی مرا دریابی ومن نمی خواهم که تو دریابی . می خواهم در دریا تنها باشم . وقتی که نزد تو روز است نزد من شب است . با این همه من از رقص روشنایی نیمروز بر فراز تپه ها سخن می گویم زیرا که تو ترانه های تاریکی مرا نمی شنوی و سایش بالهای مرا بر ستارگان نمی بینی سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 580]
-
گوناگون
پربازدیدترینها