تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836459947
همه آنچه ميخواهيد درباره سريال «يوسف پيامبر» بدانيد
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: همه آنچه ميخواهيد درباره سريال «يوسف پيامبر» بدانيد
گروه هنر: با آغاز پخش سريال «يوسف پيامبر» كمكم ميتوان شاهد اظهارنظرهاي مختلف مخاطب عام، كارشناسان مذهبي و منتقدان هنري بود كه باتوجه به ادعاي كارگردان كه از برداشت آزاد از قصه يوسف دوري كرده و كاملا بر اساس قرآن و تفاسير شيعه پيش رفته، نظرات صاحبنظران قرآني در رد يا تاييد اين ادعا حايز اهميت است.
آغاز قصه به سال 1377 بازميگردد؛ زماني كه فرجالله سلحشور طرحي را درباره حضرت يوسف(ع) به شبكه دو سيما پيشنهاد ميكند و در سال 82 پذيرفته ميشود. سپس براي طرح و نگارش آن قرارداد ميبندند و سال 83 فيلمبرداري سريال آغاز ميشود.
جمال شورجه نقش مشاور كارگردان و محمد صادق آذين، مديريت توليد آن را بر عهد ميگيرند و با همكاري عوامل ديگر و حدود 180 بازيگر، بازسازي حوادث تاريخي 3300 سال پيش و داستان زندگي اين پيامبر را از تولد تا ميانسالي آغاز ميكنند.
حالا پس از 4 سال توليد، سريال «يوسف(ع)» به جعبه جادو رسيده است. اين سريال كه چهارمين قصه قرآني ساخته شده در مركز سيما فيلم و از پروژههاي «الف ويژه» سازمان صدا و سيما به شمار ميرود، به صورت هفتگي و جمعه شبها از شبكه اول سيما پخش ميشود.
اما به راستي منحني توليد در اين 4 سال چگونه بود؟ و گرهها كجا و به دست چه كساني ايجاد و توسط چه كساني باز شد؟ چقدر تجربههاي نو و تازه در اين 4 سال به اندوخته سياستهاي سريالسازي ما اضافه شد؟ بدون شك پاسخ به اين پرسشها به سادگي مقدور نخواهد بود. در اينجا ما صرفاً در پي آن هستيم تا نگاهي گذرا به برخي از جريانات در طول شكلگيري اين اثر داشته باشيم.
از غار در آمدن و به چاه افتادن
فرجالله سلحشور را خيليها با تصويرش در «توبه نصوح» ميشناسند و خيليهاي ديگر با « مردان آنجلس» كه اين يكي گويا در كشورهاي همسايه فروش و به تبع آن، مخاطب بيشتري هم داشته است؛ چيزي كه خودش تعداد آن را 2 ميليارد نفر اعلام كرده است.
سلحشور در اين سالها گرايش و پيوند خود را با مضامين مذهبي در سينما و تلويزيون بارها نشان داده است. گويا در اين زمينه به تربيت سناريستهايي براي پر كردن خلاء فيلمنامههاي مذهبي هم مشغول است.
با وجود بحثهاي مختلفي كه همواره درباره آثار اينچنيني در ميان علماي دين ايجاد ميشود، او معتقد است كه اين سريال مورد استقبال آنها واقع خواهد شد. درباره «مردان آنجلس» هم به گفته خودش، ايرادي بر فيلمنامه وارد نبوده است و البته او بارها گفته است كه اين سريال «حضرت يوسف(ع)» نسبت به سريال «مردان آنجلس» كار بهتري شده است.
اما اين كه زيباترين قصه قرآني از فيلتر كارگرداني سلحشور چگونه بيرون ميآيد چيزي است كه براي رسيدن به پاسخش بايد به انتظار نشست. مثلا اين كه بهترين تفسير از ديد سلحشور از ميان 70 تفسير متفاوت در زمينه برخورد يوسف و زليخا و يا نگاه او به حزن و اندوه يعقوب و بسياري مسائل ديگر در اين قصه چگونه بوده است. اگرچه نيمي از اين نگرانيها را همواره ميتوان با رجوع به كارنامه هر كارگرداني پاسخ داد.
به گفته او گويا 60 درصد مطلب تازه در اين سريال وجود دارد و اين نگاه تازه، محصول يك شوراي 18 نفره فيلمنامهنويسي بود كه در زمينههاي تحقيق، مشاوره مذهبي، نقد و بررسي و ... فعاليت ميكردند.
سلحشور در اين سريال از برداشت آزاد از قصه يوسف دوري كرده و كاملا بر اساس آيات قرآن و تفاسير شيعه پيش رفته است.
گويا وي قصد دارد از اين سريال يك نسخه سينمايي هم تهيه كند كه هدف از آن، شركت در جشنوارههاي خارجي و داخلي عنوان ميشود.
در اين سريال، دوبله مختصري هم وجود داشت كه تنها در حد اصلاح كردن گويش برخي از بازيگران و مواردي كه صداي بازيگر در صداي افكت گم شده بود مورد استفاده واقع شد.
اين سريال به شيوه 35 ميليمتري فيلمبرداري شده است.
سلحشور كه پس از پخش سريال «مردان آنجلس» گفته بود قصد ساختن سريال حضرت موسي(ع) را دارد و به دلايلي امكان كارگرداني آن برايش فراهم نشد، پس از نوشتن قصه حضرت يونس(ع) و تحقيقاتي درباره حضرت يحيي(ع)، بالاخره به پيشنهاد لاريجاني رئيس وقت سازمان، كار توليد سريال«حضرت يوسف(ع)» را در همان سال ها آغاز كرد و حالا پس از طي اين راه دراز، بايد چشم به واكنش مخاطبين و صاحبنظراني بدوزد كه ذوق و سليقه شان همواره در حال دگرگوني است.
بازارشايعه ، گرمتر از بازار بردهفروشان
سريال «حضرت يوسف(ع)» از نظر تعداد قسمتها و حجم وسيع دكور، لباس، اكساسوار و ...نسبت به ديگر سريالهاي «الف ويژه» تلويزيون، اثر پرحجمتري به شمار ميرفت. اما در حالي كه ميانگين فيلمبرداري روزانه سريالهاي «الف ويژه» 35 ميليمتري حدود دو دقيقه است، سلحشور اين سريال را كه چيزي حدود 45 قسمت 50 دقيقهاي است با ميانگين سه دقيقه در روز كار كرد.
در زمينه بودجه ساخت اين سريال، حرف و حديثهاي بسياري وجود داشت كه سلحشور آنها را در هيچ مرحلهاي تاييد نكرد و حتي معتقد بود كه از بسياري از سريالهاي «الف ويژه» كممصرفتر هم بوده است.
گاه هم زمزمه هايي در زمينه تزريق مالي از نهادهاي مختلف به گوش ميرسيد كه وي هيچ يك را آنها را واقعي ندانست.
بر اساس گفتههاي سلحشور، گويا براي ساخت مجسمههاي گران قيمت نيز از مواد ارزانتري استفاده شده و در همه زمينهها بنا را بر صرفهجويي گذاشتهاند.
زمان تعطيل گروه هم به چيزي حدود 75 روز در سال مي رسيد و بر اساس اظهارات سلحشور، حتي يك روز هم از برنامه ريزي عقب نبوده اند.
وي يكي از دلايل كم شدن بودجه را داشتن فيلمنامه كامل مي دانست. فيلمنامه صحافي شدهاي كه تا انتهاي كار هيچ تغييري در آن داده نشد و البته مشخص نيست كه در طول 4 سال كار مداوم و با وجود تجربههايي كه در روند توليد پيش ميآيد، اين شيوه را بايد حسن كار دانست و يا عيب آن؟ روحيه خوب بازيگران و همكاري ديگر عوامل تا آخرين روز توليد هم از ديگر مسائل كم شدن بودجهاي عنوان ميشود كه اميد است در كيفيت كار لطمهاي ايجاد نكرده باشد.
به هر حال، بحث هزينهها در سريالهاي اينچنيني و دعواهاي ميلياردي كه برخي از آن به برنامهريزي نادرست در زمينه توليد و برخي نيز به سياستهاي غلط و بدون كارشناسي و اصلاح بودجههاي مكرر برميگردد از آن بحثهايي است كه دور از دايره مخاطب مورد بررسي قرار ميگيرد.
براي مخاطب، دانستن قيمت تمام شده مجسمههاي قصر فرعون و يا هزينههاي رفت و آمد و خوراك و دستمزد عوامل، توفيري بر كيفيت آنچه ميبيند، ندارد. او همه چيز را در تصويري قضاوت ميكند كه از پس اين هزينههاي بسيارـ به زعم شايعات و كم به گفته كارگردان ـ برميآيد.
يوسف غريبه، زليخاي آشنا!
معيارهاي سلحشور براي انتخاب بازيگر نقش يوسف اينها بود: زيبايي و معصوميت. اما يوسفي كه سلحشور از ميان 3 هزار نفر كه براي مصاحبه آمدهاند انتخاب ميكند همان مصطفي زماني است كه مو و چشمهاي رنگي اش را تيره كرده تا به قول او: زيبايي را بگيرند و معصوميت ببخشند.
مصطفي زماني در مصاحبهاي كه در اولين روزهاي بازيگرياش با او داشتيم، گفته بود: «با وجود اين كه ميدانستم براي نقش يوسف تست ميگيرند و بارها از جلوي دفتر پروژه رد شده بودم، اما براي تست گرفتن نرفتم».
عكس او را يكي از دوستانش به سلحشور نشان داده و پس از قرار و مدارها و تست گرفتن دو سكانس، قرار داد بسته ميشود. البته با اين شرط كه اگر كانديداي بهتري پيدا شد با نظر كارگردان كنار برود.
در آن زمان خيليها در زمينه انتخاب بازيگري از ميان بازيگران حرفهاي اتفاق نظر داشتند. مدتي هم گويا به دنبال يك بازيگر خارجي گشتند. اما در نهايت بازيگري انتخاب شد كه مخاطب هيچ ذهنيت قبلي نسبت به او نداشته باشد.
نظر زماني آن روزها نسبت به ويژگيهاي ظاهرياش براي انتخاب نقش اين گونه بود: «قضيه يوسف يك قضيه باطني است. زيبايي ظاهري با زاويه ديد مردم تغيير ميكند. از طرفي برخي چهرهها هستند كه بدون داشتن زيبايي ظاهري صميميت دارند و اين به انسانيت آدمها برميگردد. فكر ميكنم كارگردان دنبال همين بوده است. به اضافه يك زيبايي ظاهري كه البته در گريم بسياري از جذابيتهاي چهره پوشانده شده است.»
او پس از 13 بار خواندن فيلمنامه، معتقد بود كه نقش يوسف را يك آدم درد كشيده بايد بازي كند. ميگفت كه در صحنههاي زندان 70 درصد خودش را بازي كرده است.
اما جز او، انتخاب نقش زليخا نيز از آن انتخابهاي حساسي بود كه بر اساس نظر سلحشور ميبايست ذهنيت منفي از بازيگر آن در ذهن مخاطب نباشد و در كنار استعداد بازيگري، قابليت پير و جوان شدن هم داشته باشد. حال اين كه چگونه برآيند اين معيارها به انتخاب كتايون رياحي منجر شده است، خود بحث ديگري است.
قصر فرعون در حاشيه تهران
تناسب ، نظم هندسي و ملاحظه دقيق طبيعت از ويژگي هاي هنر و معماري مصر است.
هنري كه بازسازي آن جز به ياري تجربههاي دور و دراز مجيد ميرفخرايي در زمينه ساخت دكورهاي فاخر ميسر نميشد. او براي ساخت اين دكورها به فرانسه و موزه لوور رفت و به مستندبودن طرح هايش قوت بخشيد.
به گفته ميرفخرايي، در اين زمينه خيلي نميشود به فيلمهاي ساخته شده به عنوان منبع مراجعه كرد. چرا كه سازندگانشان اغلب به تناسب نياز خويش تغييراتي در آنها دادهاند؛ تغييراتي كه ميشود در ساخت سريال «حضرت يوسف(ع)» هم مشاهده كرد. مثلا بر اساس نياز تصويري و دكوپاژ و ايجاد فضايي براي حركت دوربين، گاه تغييراتي در نوع معماري ديده ميشود كه البته به گونهاي نيست كه بحث امانتداري به هنر آن دوره را خدشهدار كند.
قرار بود دكورهاي سريال در شهرك سينمايي غزالي ساخته شود كه به دليل نبود فضاي كافي در شهرك دفاع مقدس ايجاد شد و البته در اين زمينه رودخانه فشافويه در اين منطقه نيز جايگزين خوبي براي رود نيل به شمار ميرفت.
مير فخرايي و گروهش 3 شهر به مساحت حدود 30 هزار مترمربع مي سازند. مصر، فدان و كنعان كه اين سومي روي تپه قرار داشته و آنها براي ساختنش كوهها را صاف كرده اند.
دكور داخلي قصرها نيز در فرهنگسراي خاوران ساخته شد.
اما شهرك دفاع مقدس به خاطر نداشتن سابقه ساخت و ساز، مشكلات بسياري در زمينه تامين آب، برق و ساختمان اسكان براي آنها به وجود آورد.
در زمينه اكساسوار نيز آنها هيچ منبع خاصي نداشتند. مثلا اين كه لوسترهاي قصر چه شكلي داشتهاند و نظاير اين را كه حتي در كتابها نمي شود پيدا كرد، تنها با استفاده از نقشها و طرحها به دوره موردنظر نزديك كردهاند.
در مورد لباس آقايان تغيير زيادي صورت نگرفته و در مورد زنها نيز مواردي چون طوق، يقه، كلاه و پوششهايي مثل كلاه گيس در عكسهاي به دست آمده، كمك موثري در طراحي لباس خانم ها بوده و به گفته مير فخرايي در اغلب موارد حتي به صورت مستند كار شده است.
بحث انتقال دكورها به شهرك غزالي و ايجاد موزهاي از دكورهاي اين سريال نيز از مباحثي بود كه بارها از طرف مديران شهرك و گاه مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي عنوان ميشد.
آواي خوشي از مصر
شايد موسيقي پيمان يزدانيان بر صحنههاي اين سريال، از آن چيزهايي باشد كه به خودي خود، ديدنش را براي دوستداران موسيقي او با عناصر شرقي اش و شناخت وي از قواعد موسيقي غربي و همچنين سينما، ضروري سازد.
پيمان يزدانيان سابقه قابل توجهي در ساخت موسيقي فيلم هاي مختلف داشته و در اين سريال ، موسيقي نيل را به عنوان مهمترين منبع براي ساخت موسيقي به كار گرفته است. و اين البته به گفته خودش به معني استفاده نسخه اي و يا در نظر گرفتن موتيف و يا ملودي خاصي نيست. بلكه تنها گوش دادن و رسيدن به حال و هواي موسيقي آن دوره خاص مورد نظر بوده است.
او در اين سريال، تم اصلي را بر اساس شخصيت يوسف ( ع) ساخته و موتيف و يا ملودياي كه متعلق به دوره خاصي باشد، در آن وجود ندارد. اساس كار او بر موسيقي امروز استوار بوده و براي نشان دادن عظمت تاريخي و روحاني اثر، از موسيقي اركسترال و سازهاي اركستر استفاده شده است.
در كنار اينها بايد به استفاده از سازهاي شرقي مثل رباب، عود و يا پركاشنهاي مربوط به آن دوره هم اشاره كرد.
يزدانيان از آن دست آهنگسازهايي است كه اگر ادعا مي كند موسيقي بايد در خدمت فيلم و تفكرات فيلمساز باشد، در عمل نيز به اين مهم دست پيدا ميكند.
خياط تكههاي روايت
حسين زندباف با قصه، آدمهاي قصه و با يوسف پيوند خورده بود. آنقدر كه به قول خودش حتي در خيابان و يا شبها در خانه دائما قصه را مرور ميكرد.
او كه از اولين دانشجوهاي مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال 47 بوده و از سال 49 به بعد كارش را با دستياري و كارگرداني آغاز كرده باسابقهاي حدود 3 دهه كار هنري، از اوايل دي ماه 84 خود را وقف اين پروژه كرد. در طول كار هم البته بلاهاي بسياري را از سر گذراند. از جمله پيدا شدن ويروسي در دستگاه مونتاژ كه 50 درصد به كارش در آن روزها اضافه كرد.
او زماني به گروه پيوست كه شهريار بحراني ، 700 دقيقه از سريال را مونتاژ كرده بود و بعد به خاطر حاكم بودن نوعي سليقه بر كار، تمام آن بخشها را نيز دوباره مونتاژ كرد.
اين تدوينگر ثابت كارهاي تبريزي، پيش از اين سريال،سابقه كار با سلحشور را نداشت. تنها جمال شورجه، مشاور كارگردان را با تدوين «دايره سرخ» ميشناخت و به گفته خودش ارادت خاصي هم به او داشت.
در آن روزها شهريار بحراني در حال ساخت فيلمي بر اساس داستان حضرت سليمان بود و به زندباف اعتقاد داشت كه اگر هر 15 روز يكبار، بچههاي گروه به دفتر او بروند و يك اپيزود تدوين شده را ببينند با انرژي بيشتري به كار ادامه خواهند داد.
زندباف معقتد به امضاي كارگردان در پاي اثر است. او اعتقاد دارد كه هر تغييري در تدوين بايد از صافي ذهن كارگردان عبور كند. حال بايد ديد كه اين صافي، حساسيتها و تلاشهاي او را چگونه از خود عبور داده است.
رسول احدي؛ رفيق تمام راه!
در ميان همه خاطرات توليد سريال «حضرت يوسف (ع )» شايد مرگ رسول احدي فيلمبردار سريال، تلخترين خاطره بود. اگرچه او كارش را تمام كرد و رفت. كاري كه آن روزها خودش ميگفت با فراز و نشيبهاي بسياري همراه بوده است.
فيلمبرداري سريال «حضرت يوسف(ع)»، دومين كار تاريخي او پس از «ولايت عشق» به شمار ميرفت. اگرچه بخش كوچكي از فيلمبرداري سريال «تنهاترين سردار» را نيز برعهده داشت. خودش ميگفت كه قصه لطيف قرآني يوسف (ع) او را براي همراهي با سلحشور جذب كرده است.
كار در سولههاي فاقد تهويه، كمبود برخي از انواع نگاتيوها، مشكلات تنظيم نور، برق و بسياري موارد ديگر چيزهايي بود كه طبع حساس او را براي ايجاد تصويرهاي خوب ميآزرد.
احدي كارش را در سينما و تلويزيون با عكاسي فيلم در سال 1363 آغاز كرده و در فيلم «مزرعه پدري» هم همراه مرحوم ملاقليپور بود. خودش درباره سريال «حضرت يوسف(ع)» ميگفت كه از برخي صحنهها رضايت كمتري دارد. به اين خاطر كه او ميزانسنها را بسته ميديد؛ حال آن كه اغلب مديومها باز بود.
بدين ترتيب آنچه كه اكنون پس از 4 سال بر صفحه تلويزيون نقش بسته روزي از نگاه حساس او عبور كرده است.
باشد كه اين نگاهها را در عالم نامهربان سينما و تلويزيون از ياد نبريم.
برگرفته از سايت خبري سيما فيلم نوشته آرزو شهبازي.
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]
-
گوناگون
پربازدیدترینها