محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829806839
چادر تأمین شد، حالا خانه میخواهیم
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: چادر تأمین شد، حالا خانه میخواهیم
تحمل این درد وقتی سختتر میشود که هواشناسی پیشبینی کرده که از دوشنبه بارش باران در کرمانشاه آغاز میشود، این شرایط زندگی را برای مردمی که هنوز خانه ندارند و حتی بعضی چادری هم به آنها نرسیده، سخت کرده است.
تامین وسایل گرمایشی، اسکان موقت با کانکس، شروع خانه سازی و راه اندازی دوباره مدارس از مهمترین نیازهای این روزهای زلزله زدگان استان کرمانشاه است. به گزارش عصرایران، روزنامه «شهروند» نوشت: درست یک هفته پس از زمینلرزهای که زندگی را بر سر مردم غرب کشور آوار کرد، هواشناسی گفته که ابرهای بارانزا در راه کرمانشاهاند. اکنون جدا از خورد و خوراک و امکانات اولیه، داشتن خانهای موقتی بیش از همه مورد احتیاج زلزلهزدههاست. این در حالی است که معدود گروههایی هنوز چادری بر سر ندارند و پتو هم برای فرار از سرمای خشن کرمانشاه کافی نیست.
در این مدت با کمک سازمانهای دولتی و مردمی بسیاری از امکانات مورد نیاز تأمین شده است؛ شرکت آب و فاضلاب آب مورد نیاز را تأمین کرده و دیگر به فرستادن آب معدنی احتیاجی نیست. در شهر سرپل ذهاب با گذشت روزها و شبهای سختی که روزگار را برای همه دشوار کرده بود، تلاش بر این است که رفتهرفته زندگی به گذشته بازگردد؛ به زمانی که خانهها خانه بود و مردان و زنان هر یک پیگیر کار خود و کودکان دور از آوار سرگرم بازی بودند.
مردم خانه میخواهند
«فوزیه خانم» یکی از زنان زلزلهزده سرپل ذهاب است که چشمانش از اشک پر شده. سرمای خشن کرمانشاه هر شب او و کودکانش را میآزارد. تحمل این درد وقتی سختتر میشود که هواشناسی پیشبینی کرده که از دوشنبه بارش باران در کرمانشاه آغاز میشود و ممکن است روانآبها هم در شهرها جاری شوند؛ این شرایط زندگی را برای مردمی که هنوز خانه ندارند و حتی بعضی چادری هم به آنها نرسیده، سخت کرده است.
«فوزیه» با چشمان گریان از این مشکل به «شهروند» میگوید: «اینجا شبها واقعا سرد است. من و کودکانم از سرما میلرزیم. به خدا با یکی دو پتو نمیشود بچهها را گرم کرد. ما آدمهای آبرومندی هستیم. پیش از زلزله زندگی خودمان را داشتیم؛ اما دیروز پتوی کهنه به ما دادند و این در شأن ما نیست. شوهرم کارگر بود و از این به بعد نمیدانم چطور هزینههایمان را بدهیم و شکم بچهها را سیر کنیم.» میان این گریهها صدای های و هوی شادی بچهها میآید. شب هنوز نرسیده و سرما از یاد آنها رفته است.
مراد مرادی از روستاییان سرپل ذهاب که نیروی داوطلب جمعیت هلال بوده و در عملیات امدادونجات هم حضور داشته از شرایط شهر، یک هفته پس از زلزله به «شهروند» میگوید: «اکنون اوضاع شهر با توجه به اینکه همه استانها به کمک آمدند، با روز اول فرق کرده. من مدام یاد این شعر میافتم که میگوید «بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» اینکه همه احساس وظیفه کردند و به کمک ما شتافتند، معنی زنده این شعر است. کمکها البته که از سر خیرخواهی است؛ اما حالا یک هفته پس از زلزله مردم بیش از هر چیزی نياز به اسکان دارند؛ بهخصوص در مناطقی مثل روستاهای دشت ذهاب که خسارات مالی و جانی بیشتر بود. آنجا ساختمانهای گلی با سقف چوبیشان کاملا از هم پاشیده و مردم بیخانمان شدهاند.»
این عضو داوطلب هلالاحمر با گفتن این روایت ادامه میدهد: «من هم بهعنوان نیروی داوطلب و یک روستایی از کمکهای مردم راضیام. الحمدلله وضع بهتر است اما بعضی مردم هنوز چادر برای اسکان دریافت نکردهاند و باید برایشان کاری کرد.»
صحبت از خانه، آن چیزی است كه نیروهای آب و فاضلاب هم آن را گوشزد میکنند. این گروه از نیروهای آب و فاضلاب هستند که در نجف فعال بودند و با بازگشت به ایران هنوز خانوادههایشان را ندیدهاند و به مناطق زلزلهزده آمدهاند. یکی از این افراد در گفتوگوی کوتاهی با «شهروند» میگوید: «شرکت آب و فاضلاب نیاز آب مردم را رفع کرده است. با رفع این نیاز مهم در حال حاضر مردم به کانکس برای اسکان موقت نیاز دارند؛ چون اقلیم کردستان بسیار خشن و سرد است و اگر بارندگی هم بشود، مردم تحت فشار خواهند بود. همین حالا هم سرما اذیتشان میکند. باید ظرفیتهای کمک را روی تهیه کانکس گذاشت و سریعتر مشکل اسکان مردم را حل کرد.»
شادی کودکی، دور از آوار
زندگی زیر چادر و گذران وقت میان آوار برای کودکان آسان نیست؛ آنها دور از این جنگ طبیعی خیالِ بازی دارند. همین است که با تأمین مایحتاج اولیه بسیاری از مردم، گروههای مردمی، برای امداد فرهنگی راهی کرمانشاه شدهاند. در شهر سرپل ذهاب نخستین نشانههای بازگشت به زندگی را میتوان در کودکان زلزلهزده دید؛ در صدای خندههایشان، در بازیهای دستهجمعی و رنگبهرنگِ نقاشیها. گروههای داوطلب درست روبهروی بیمارستان شهداد، دو کانکس برای بچهها مهیا کردهاند. صدای شادی کودکان از دیوار نازک کانکس بیرون میآید و تا آوار خانهها میرسد. قصههایی که اینجا میشنوند با قصهای که آن بیرون اتفاق افتاد، خیلی فرق دارد. اینجا بناست کودکانی که زلزله ٧,٣ ریشتری را به چشم دیدهاند، آرام بگیرند، لحظهای از فکر آواری که خانهشان را از بین برد و جان عزیزی از آنها را گرفت، بیرون بیایند و بهتدریج از فشارهای روحی خالی شوند. داخل کانکسهای سفید که حالا نام مهدکودک به خود گرفته، نمایشگاهی برپاست؛ ورقهای سفید با نقاشیهای کودکانه رنگ گرفته و شادی کودکانی که دور هم جمع شدهاند، شبیه آن چیزی نیست که بیرون از این کانکسها میبینیم.
شیوا حمیدی، مسئول این مهدکودک، کسی است که داوطلبانه راهی مناطق زلزلهزده شده و حالا گروهی که به شکل خودجوش با او همراه شدهاند. این گروه هفت نفره داوطلب امداد فرهنگی و روانی از سوی سازمان بهزیستی استان کردستان معرفی شدهاند و از روز پنجشنبه کارشان را با کودکان زلزلهزده آغاز کردهاند. او به «شهروند» میگوید: «با توجه به اینکه در زمینه کار با کودکان تخصص داریم، به این فکر بودیم که بتوانیم گوشهای از کار رسیدگی به زلزلهزدگان را بگیریم. به فکر این بودیم که معمولا در مراحل اولیه بیشتر به فکر خوراک و پوشاک و وسایل گرمایشی هستند و رسیدگی به کودکان جزو اولویتها نیست. برای همین تصمیم گرفتیم مکانی برای کودکان فراهم کنیم تا از لحاظ سلامت روانی تأمین شوند و ساعتی از آلودگی محیط در امان باشند.»
حمیدی درباره فعالیت این گروه داوطلب در کانکسهای مهدکودک توضیح میدهد: «ما آمادگی تمام فعالیتها در زمینه کودک را داریم. حتی با گروهی از مددکاران اجتماعی در سنندج صحبت کردیم تا برای آسیبشناسی و مددکاری به کمکمان بیایند.» حالا بنا شده در مرحله اول پایگاه گروه کار با کودکان مشخص، تجهیزات تأمین شود و گروه مددکار هم برای همکاری راهی سرپل ذهاب شوند.
او ادامه میدهد: «در این مکان کارهای آموزشی، کتابخوانی، نقاشی و بازی انجام میدهیم؛ بهخصوص بازی که مهمترین اصل کار ما برای بازگرداندن نشاط روحی بچههاست. به فکر این هستیم که کاروانی راه بیندازیم و به دنبال بچههایی برویم که به هر دلیلی نمیتوانند به کانکسهای ما بیایند. میخواهیم وسایل بازی ببریم و با آنها در محل استقرارشان بازی کنیم.» در حال حاضر به گفته او گروهی از این مجموعه در سطح شهر سنندج در حال جمعآوری کمک هستند و این کانکسها را پشتیبانی میکنند.
حالا که چند روزی از فعالیت این مهدکودک گذشته، حمیدی حال روحی کودکان را اینطور توصیف میکند؛ کودکانی که زلزله آنها را بشدت ترسانده بود: «خدا را شکر خیلی استقبال خوبی از مهد شد. البته همان اول کار بعضی کودکان از اینکه در بسته شود، میترسیدند. ترسشان این بود که زلزله بیاید و باز هم اتفاقی برایشان بیفتد. حق هم دارند اما اکنون با گذشت این روزها میتوان گفت توانستهایم شرایطی فراهم کنیم که شادی به زندگی آنها برگردد. کمکم از لحاظ روحی در حال بهبودند و خانوادههایشان هم از این روند خوشحالند.»
خودروها در رفتوآمد
یکی از مکانهایی که پس از زلزله در سرپل ذهاب خیلی زود به فعالیت قبلی ادامه داد، پایانه مسافربری این شهر بود. این پایانه مسافربری از روز اول زلزله در حال کار است.
امیر عباسی درباره رفتوآمد خودروهای این مجموعه به «شهروند» میگوید: «از روزی که زلزله آمد خیلی از مردم بومی به خاطر ترس از سکونت در خانههایشان به شهرهای اطراف و خانههای اقوام میروند اما بیشتر مسافران ما از شهرهای دیگر میآیند.» هر روز ٥٠ خودرو ٢٤ساعته در این پایانه فعال هستند و یک اتوبوس هم هست که هر روز ساعت ٥ و نیم عصر تا تهران میرود و برمیگردد.
به گفته او با اینکه قبل از این همیشه يك خودرو در این پایانه فعالیت ميكرد، اما از روزی که زلزله آمد تعداد خودروها به ٥٠ عدد رسیده است: «با اینکه بسیاری از رانندههای ما در شهر سرپل ذهاب درگیر خانواده بودند اما خواهش کردیم به کار برگردند. باقی نیروهایی که اضافه شدهاند، افراد بومی و آشنایانی هستند که ازشان خواستیم برای کمکرسانی بیایند تا مردم لنگ رفتوآمد نشوند.»
با اینکه قیمت بسیاری از خودروها در مسیر کرمانشاه بعد از زلزله تغییر کرده، اما اینطور که او میگوید، کرایههای این پایانه عوض نشده است: «قبل از زلزله مسیر سرپل ذهاب تا کرمانشاه صندلی جلو ١٥هزار تومان و صندلی عقب ١٣هزار تومان بود؛ قیمت هنوز همان است. به یکی از نیروهای ما که نرخ را بالا برد و صندلی عقب را ١٥هزار تومان گرفت، دیگر اجازه فعالیت ندادیم. کار ما خدمات رسانی به مردم است اما زیاد قدردان زحمات ما نیستند.»
در سرپل ذهاب سوپرمارکتها و مغازههای دیگری هستند که از دو روز بعد از زلزله باز شدند و به مردم وسیله میفروشند؛ حتی مغازههایی که بخشی از ساختمانشان آسیبدیده و اسباب فروششان از بین رفته است. صاحب یکی از سوپرمارکتهای اصلی شهر که چند روزی است مغازه را باز کرده، میگوید: «خانه ما ترک برداشته اما سالم است. آمدیم مغازه را راه انداختیم تا مایحتاج مردم زلزلهزده را به آنها برسانیم. آنها بیشتر دنبال خوردنیها هستند؛ آب، نوشابه، تخممرغ و چیزهایی برای برطرفکردن احتیاج روزانه. این وسط یک مشکل بزرگ داریم و اینکه دیگر نمیتوانیم جنسی از کرمانشاه بیاوریم و در مغازه بفروشیم. ترافیک راه همه را بسته و جنسهای مغازه در حال تمامشدن است.»
از ايرانيها فقط لبخند ميخواهم
زندگي در ميان خرابههاي مناطق زلزلهزده كرمانشاه جريان دارد، اگرچه هنوز هم ترس از زلزله مثل خوره روح آدمهاي اينجا را ميخورد. ديوارهاي تركخورده شهر، بارغم اعلاميههاي مرگ كشتهشدگان زلزله را به دوش ميكشد اما آدمها ميآيند و ميروند چه آنهايي كه كمك ميخواهند و چه آنهايي كه كمكرسانند. «آدام» توريستي است كه وقتي هنوز زلزله نيامده بود، از كشور «چك» به ايران آمد اما زلزله كه كرمانشاه را لرزاند، براي كمك، راهي مناطق زلزلهزده شد. او از روز سهشنبه كل شهر را با يكي از نجاتگران جمعيت داوطلب گشته است تا زبالههاي سطح شهر را جمع كند. آدام در شهر ميچرخد به مردم آسيبديده كمك ميكند و تنها چيزي كه آنها ميخواهد لبخند است؛ لبخندي كه روي دوربين او ثبت ميشود تا بعد فيلم را روي سايت «لبخند ايرانيان» بارگذاری كند. او قصد دارد چهره تازهاي از ايرانيها به مردم دنيا نشان دهد: «ايرانيها خيلي مهربان هستند و من فقط از آنها لبخند ميخواهم.»
از اين به بعد كجا زندگي كنيم
روزهاي اولي كه زلزله آمد، شهر پر از وحشت و عصبانيت بود، همه كمك ميخواستند و ترسيده بودند. حالا بعد از يك هفته چهره شهر كمي تغيير كرده است، ترس هست اما كمتر از قبل. شهر زنده است و شور زندگي به خوبي ديده ميشود. كمكهاي مردمي هنوز هم زياد است، آنقدري كه ديگر مردم به آب معدني و نان و لباسها توجه نميكنند، به ويژه لباسهاي دستدومي كه فرستاده شده بود، مثل زباله كنار خيابان تلنبار شده است، اما ترافيكي كه تا روز چهارم در شهر و جادههاي منطقه بر اثر حضور ماشينهاي شخصي يا كاميونهاي مردمي ديده ميشد، حالا كمتر شده است. غذاي گرم براي مردم توزيع ميشود، همچنين شير، خرما و ميوه. بيشتر مردم در كنار بلوار اصلي سرپل ذهاب چادر زدهاند يا در كنار پاركها و خانههايشان. بعضي از آنهايي كه مسكن مهر داشتند، حالا صاحب كانكس شدهاند و درحال اسبابكشي هستند. مردم ديگر شهر اما هرچه ميگذرد، بيشتر نياز به اسكان را حس ميكنند. «از اين به بعد كجا زندگي كنيم.» فرق ندارد پير باشند يا جوان، اين جمله همه آدمهايي است كه اينجا بيخانمان شدهاند.
با وجود همه اينها اما هر صدا يا پسلرزهاي جيغ و داد را میهمان حنجرههاي آنها ميكند؛ مثل وقتي كه كاميون به كابل برق گير كرد و صداي آن توي هوا پخش شد. پيرزن ترسيد و تا چند دقيقه بعد هم فريادهاي او ادامه داشت: «زلزله.. يعني زلزله نبود.» و بعد تنها با عصبانيت دخترش آرام شد اما تا چند دقيقه بعد هم ميلرزد. يك هفته گذشته است و مردم اينجا هنوز حمام نرفتهاند، با وجود اينکه برق وصل شده، پمپهاي بنزين و گاز و عابربانكها فعال است و آب هم تقريبا در تمام شهر در دسترس است. مردم اما هنوز به پول نياز پيدا نكردهاند كه سراغ عابربانكها بروند، چون كمكها هنوز هست. زندگي آرام در چرخش روي روال عادي است و ترسها هر روز كمرنگتر از ديروز است. با وجود این، هنوز هم آنها را آزار ميدهد.
كمكها به زنان نميرسد
«فوزيه» كنار پارك نشسته و با چشمهاي غمگينش زلزده به ماشينها. بچهها هم كمي آنطرفتر درحال بازياند. فوزيه با صداي گرفتهاش از كمكهايي حرف ميزد كه به آنها نميرسد: «تازه دو روز است كه به ما چادر دادهاند، زيرانداز و چيز ديگري نداريم. ما كه نميتوانيم مدام دنبال كمكها بدويم، بيشتر پسرها و جوانان ميتوانند كمكها را بگيرند. ميگويند فوتباليست و هنرمندان و در كل مردم خيلي كمك كردهاند. دستشان درد نكند اما من نميدانم اين كمكها كجاست؟» خانهشان بهطور كامل خراب شده و هيچجايي براي رفتن ندارند: «خدا را شكر هيچكدام از ما زخمي نشديم اما بيخانه و كاشانه اينجا چه كنيم؟ كاش كمكهايشان را هرچه كه بود، در يك نايلون به همه چادرها ميآورند. ما كه وحشي نيستيم دنبال كمكها بدويم، عيب است واقعا.» سهيلا هم يكي ديگر از آدمهاي آسيبديده است كه اتفاقا در محلهشان همه خانهها خراب شده است. او با ٥ خواهر، يك برادر كوچك و مادرش حالا زير سقف چادر سفري خودشان شب را به روز ميرسانند اما چون هيچ مرد جواني در ميانشان نيست، از كمكها بينصيبند: «كمكها به ما نميرسد. كاميونها كه ميرسد، همه مردها دنبال آن ميدوند. مردها كه رعايت نميكنند ميپرند بالاي كاميون و وسايل را ميگيرند اما به ما چيزي نميرسد.» وقتي درباره آينده از او پرسيده ميشود، اينطور جواب ميدهد: «هرچه خدا بخواهد. خوب يا بد دست خداست. ما هم مجبوريم زندگي كنيم، زندگي نكنيم، چه كنيم؟»
بساطش داغ و نخستين روز كاري بعضيها در شهر
روبهروي يكي از پاركها كه چادرهاي بيشتر مردم در آنجا برپاست، بساط قابلمه و آتش هم هست. از ديروز عدهاي از مردم خير يكي از مساجد كرمانشاه به آنجا آمدهاند و ايستگاه پخت غذا را داير كردند: «مردم اينجا به غذاي گرم نياز دارند، بنابراين اين ايستگاه را داير كرديم و ظهر هم حدود ٧هزار پرس آش رشته بين مردم توزيع شد. خيليها هم آمدند و تقبل كردند كه تا يكماه در اينجا غذاي گرم به مردم بدهيم. برخورد مردم اينجا خيلي خوب است، چه آنها كه آسيبديده هستند و چه كساني كه مسافرند. مردم بسيج شدهاند تا بتوانيم مشكل اينجا را كمتر كنيم.» مرد ميانسال كركره مغازه را بالا داده و مرغها را براي فروش آماده كرده است و تا ظهر حدود ٤٠ تا مرغ به مردم فروخته است: «در روزهاي قبل مرغ به كرمانشاه نميآمد، چون جادهها بسته بود. بخشي از دكان هم تخريب شده بود، كمي تعميرات انجام داديم تا بتوانيم كار را شروع كنيم. امروز مرغ و نوشابه داريم و بعد دل و جگر هم ميآوريم.»
مدارسي كه حكم تخليه آن داده شد
جز پارك و ميدانهاي شهر، حياط مدارسي كه كمتر تخريب شدهاند، هم جايي براي زندگي مردم شده است. اگرچه وزير آموزشوپرورش در بازديدي كه از آنجا داشته، حكم تخليه بعضي از آنها را داده است. جهانبخشي، پيرمردي است كه تا وقتي اينجا شور و شوق بچهها را داشت، سرايدار بود و حالا هم همينجا با مردم همپا شده است. خانهاش بهطور كامل ويران شده و او هم مثل خيليها جايي براي زندگي ندارد: «كلاسها كاملا تخريب شده است و ديگر نميشود از اينجا براي بچهها استفاده كرد، هيچكس حاضر نيست بچهاش را براي درسخواندن به اين خرابه بفرستد اما مردم در حياط اين مدرسه چادر زدهاند.» او معتقد است كه ارتش در اين مدت كمك زيادي كرده است: «ارتش سنگتمام گذاشت، مردم هم از سراسر كشور خيلي زحمت كشيدند اما ما فعلا بايد در چادر سر كنيم تا ببینيم خدا چه ميخواهد.»
اعلاميهها و خودروهای شيشه شكسته
حالا ديگر معلوم شده است كه چه كساني زندهاند و چه كساني بار سفر را براي هميشه بستهاند. اعلاميهها چاپ شده است تا مراسم آنهايي كه رفتهاند، برگزار شود. بعضيها هم ديروز و امروز را ميزبان مراسم عزاداري فوتشدگان زلزله بودهاند. جز مرگ آنها كه زير آوار ماندند، خانهها و ديوارهايي كه خراب شدهاند، ماشينهاي مردم هم آسيبهاي زيادي ديده است، بدنههايشان غر شده و شيشههايشان هم شكسته است اما مردم هنوز هم شهر را با آن ميچرخند. محليها هم با تمام رنجي كه دارند، با مردم عادي و خبرنگاران دوستانه رفتار ميكنند، خودشان غذايي براي خوردن ندارند اما كافي است از كنار چادرهايشان رد شوي تا به چاي يا غذا میهمانت كنند.
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۰ - ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - 20 November 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
واردات 124 میلیون دلاری چادر مشکی در سال95/فقط یک کارخانه چادرمشکی داریم
واردات 124 میلیون دلاری چادر مشکی در سال95 فقط یک کارخانه چادرمشکی داریم واردات 124 میلیون دلاری پارچه چادر مشکی در سال گذشته ما را به شگفتی وا داشته جالب است بدانید فقط یک تولیدکننده پارچه چادر مشکی در کشور وجود دارد با یک مقام مسئول در این گفتگو کرده ایم پول نیوز - آمااگر بیمارستان اسلامآباد غرب ویران نمیشد، آمار تلفات بسیار کمتر بود/چادرهای هلال احمر پاسخگو نیست
فلاحتپیشه در گفتوگو با ایلنا اگر بیمارستان اسلامآباد غرب ویران نمیشد آمار تلفات بسیار کمتر بود چادرهای هلال احمر پاسخگو نیست نماینده اسلامآباد غرب گفت متاسفانه در اثر خیانتهایی که صورت گرفت از اولین جاهایی که در زلزله ویران شد بیمارستان بود اگر بیمارستان اسلام آباد غربمنتظر ورود 260 هزار خریدار خانه در سال 97 باشید / باهوشها از همین حالا به فکر خرید هستند
منتظر ورود 260 هزار خریدار خانه در سال 97 باشید باهوشها از همین حالا به فکر خرید هستند به گفته وزیر راه و شهرسازی ۲۶۰ هزار نفر در کشور در سال جاری برای خرید مسکن اقدام به پس انداز یکم کرده اند باید منتظر بمانیم تا سال آینده 260 هزار خریدار راهی بازار مسکن شوند باید منتظرمردی چادر به سرکرد و به خانه ای در زعفرانیه دستبرد زد+عکس با چادر و بدون چادر دزد
مردی چادر به سرکرد و به خانه ای در زعفرانیه دستبرد زد عکس با چادر و بدون چادر دزد روز نو زن مرموزی که به خانه اعیانی درزعفرانیه دستبرد طلایی زده بود مرد از آب درآمد روز جاری سرهنگ محمد باقر قدم زاده رییس کلانتری ۱۲۲ دربند از دستگیری سارق حرفه ای زن نما خبر داد این مقام اتکذیب عرضه واکسن چینی در داروخانه ها
تکذیب عرضه واکسن چینی در داروخانه ها معاون غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی شیراز مباحث مطرح شده درباره عرضه واکسن چینی آنفلوانزا در داروخانه ها را نادرست خواند و گفت ایران هیچ واکسنی از چین وارد نمی کند به گزارش ایرنا دکتر حسین نیک نهاد افزود ایران از هند و برخی کشورهای دیگر وچینی بندزده سردر خانه عثمان محمدپرست (فیلم)
چینی بندزده سردر خانه عثمان محمدپرست فیلم کاشی چینی بندزده سردر خانه استاد دوتار نوازی ایران عثمان محمدپرست کد ویدیو دانلود فیلم اصلی لینک را کپی کنید فیلم اصلیتاریخ انتشار ۱۵ ۳۴ - ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - 14 October 2017وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و فیلم گرفت / حبیب را باید می کشتم! +عکس
وقتی وارد خانه دوستم شدم برادرش مرا آزار داد و فیلم گرفت حبیب را باید می کشتم عکس با شکسته شدن حکم تبرئه مردی در دیوان عالی کشور که با همدستی همسرش مرد سلطه گر را کشته و جنازه اش را مثله و دفن کرده بود وی و همسرش برای سومین بار پای میز محاکمه ایستادند آفتابنیوز با شکستهرییس دبیرخانه شورای ایمنی زیستی منصوب شد
رییس دبیرخانه شورای ایمنی زیستی منصوب شد با حکم عیسی کلانتری معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست نیره اعظم خوش خلق سیما رییس دبیرخانه شورای ملی ایمنی زیستی منصوب شد به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست پام در حکمی از سوی عیسی کلانتریویزای اربعین در مرزها و فرودگاه های صادر نمی شود، فقط درسفارتخانه ها
ویزای اربعین در مرزها و فرودگاه های صادر نمی شود فقط درسفارتخانه ها وزارت کشور عراق اعلام کرد ویزای زیارت اربعین به فقط در نمایندگی های این کشور در سراسر جهان صادر می شود و هیچ ویزایی در فرودگاه ها و گذرگاه های مرزی عراق داده نخواهد شد به گزارش ایرنا این وزارتخانه در اطلاعیهحریق گسترده در کارخانه تولید ظروف یکبار مصرف
ملکی به ایلنا خبر داد حریق گسترده در کارخانه تولید ظروف یکبار مصرف سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران از حریق گسترده در یک کارخانه تولید ظروف یکبار مصرف خبر داد سید جلال ملکی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با اعلام آتشسوزی گسترده در یک کارخانه تولید ظروف یکبار مصرف اظهار کرد-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها