تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797604916




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انتقام احمقانه یک زن از شوهرش / وقتی به خودم آمدم که خاطرخواه مرد غریبه شده بودم!


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: انتقام احمقانه یک زن از شوهرش / وقتی به خودم آمدم که خاطرخواه مرد غریبه شده بودم!
حرکات و رفتارهای همسرم به کلی تغییر کرده بود به طوری که احساس می کردم در زندگی با او خیلی تحقیر می شوم بارها تلاش کردم توجه او را به خودم جلب کنم اما او همچنان با گوشی تلفن خودش سرگرم بود.
آفتاب‌‌نیوز : حرکات و رفتارهای همسرم به کلی تغییر کرده بود به طوری که احساس می کردم در زندگی با او خیلی تحقیر می شوم بارها تلاش کردم توجه او را به خودم جلب کنم اما او همچنان با گوشی تلفن خودش سرگرم بود به همین دلیل برای انتقام جویی از او نقشه ای کشیدم تا همسرم را از این رفتارهای عذاب آور بازدارم اما ترفندهای من به گونه ای پیش رفت که خودم در گرداب خطرناکی افتادم ...

زن 34 ساله که زندگی اش را در آستانه فروپاشی می دید و از رسوایی که به بار آورده بود سخت پشیمان به نظر می رسید به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: 20 ساله بودم که با «شایان» ازدواج کردم با توجه به شناختی که از خانواده های یکدیگر داشتیم زندگی شیرینی را تجربه می کردیم. همسرم در یک شرکت تولیدی مشغول کار بود و من هم امورات مربوط به منزل را انجام می دادم. با آن که وضعیت مالی در حد عالی نداشتیم اما هیچ مشکلی هم در ادامه زندگی مشترک پیدا نکردیم و از زندگی متوسطی برخوردار بودیم. در طول 14 سال زندگی مشترک صاحب دو فرزند زیبا شده بودیم و این موضوع لذت ازدواج عاشقانه ما را دو چندان کرد اما پایه های این زندگی زیبا از دوسال قبل زمانی به لرزه درآمد که همسرم شبکه های اجتماعی مختلف را روی گوشی تلفن همراهش نصب کرد. از آن روز به بعد گویی دنیا آن روی خودش را به ما نشان داد. هیچ گاه حتی نمی توانستم برای لحظه ای تصور کنم که شبکه های اجتماعی می تواند این گونه زندگی ها را به نابودی بکشاند. تازه فهمیدم ورود به شبکه های اجتماعی همانند راه رفتن بر لبه تیغ برنده ای است که اگر لحظه ای غفلت کنی نابود خواهی شد.

خلاصه از آن روز به بعد وقتی شایان از شرکت به منزل می آمد غرق در گوشی تلفن خودش می شد و هیچ اهمیتی به من نمی داد. سعی می کردم با حرف زدن و بازگو کردن اتفاقات روز توجه او را به خودم جلب کنم اما شایان درحالی که همچنان سرگرم در شبکه های اجتماعی بود گاهی سرش را به نشانه تایید تکان می داد. ساعت ها انتظار می کشیدم تا همسرم از سرکار به منزل بازگردد و دقایقی را با فرزندانمان دور هم باشیم اما انگار او با تلفن همراهش ازدواج کرده بود دیگر نمی توانستم این رفتارها را تحمل کنم غرورم شکسته بود و احساس حقارت می کردم.

آن قدر از رفتارهای همسرم نفرت داشتم که هیچ وقت نتوانستم در یک گفت وگوی دوستانه مشکلم را با او درمیان بگذارم این بود که در تصمیمی احمقانه به انتقام فکر کردم تا من هم مانند خودش رفتار کنم از آن روز به بعد دنیای دیگری به رویم گشوده شد. ابتدا موضوعات هنری و ادبی را در شبکه های اجتماعی دنبال می کردم تا تنهایی هایم را پر کنم اما آرام آرام با مردی آشنا شدم که او هم مانند من از تنهایی و بی توجهی های همسرش گلایه داشت. گویی همدردی یافته بودم و به درد دل با یکدیگر می پرداختیم به طوری که کم کم به یکدیگر علاقه مند شدیم. درحالی که من و شایان مانند دو مجسمه متحرک زیر یک سقف زندگی می کردیم. آن قدر به آن مرد ناشناس وابسته شده بودم که اگر پیام های صبح به خیر او دیر می شد نگرانی وجودم را فرا می گرفت این ارتباطات مجازی آرام آرام به ملاقات هایی در کافی شاپ و پارک ها کشید اما زمانی به خود آمدم که دیگر در منجلاب گناه غرق شده بودم وقتی شایان به این موضوع پی برد که دیگر دیر شده بود . کاش ...





۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن