تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798265998




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مدیرعامل شرکت وقتی زنش خارج بود با من ارتباط گرفت و ندانسته پا در خانه اش گذاشتم و !!! + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: مدیرعامل شرکت وقتی زنش خارج بود با من ارتباط گرفت و ندانسته پا در خانه اش گذاشتم و !!! + عکس
دو هووی مدیر عامل یک شرکت خصوصی 3 ماه پس از مرگ همسرشان به خاطر اختلاف بر سر گرفتن مستمری بازنشستگی شوهرشان پای در دادگاه خانواده گذاشتند.
آفتاب‌‌نیوز : دو هووی مدیر عامل یک شرکت خصوصی 3 ماه پس از مرگ همسرشان به خاطر اختلاف بر سر گرفتن مستمری بازنشستگی شوهرشان پای در دادگاه خانواده گذاشتند.

به گزارش آفتاب نیوز به نقل از رکنا، در نخستین روزهای پاییز، دو زن وارد شعبه 244 مجتمع قضایی صدر شدند. «ناجیه» زنی 55 ساله و «حمیرا» زنی 50 ساله که دختر همسر اول کمال، مرد دوزنه بود. هر دونفر هم خودشان را مستحق دریافت مستمری می‌دانستند. پس از آنکه قاضی «محمدرضا رستمی» دادخواست مطالبه مهریه ناجیه را خواند، رو به او گفت: «شما خواستار مهریه 2000 سکه‌ای خود از وراث شوهر مرحومتان شده‌اید. چطور شده سه سال بعد ازمرگ همسرتان این دعوی را طرح کرده‌اید؟» ناجیه جواب داد: «آقای قاضی؛ شوهرم کمال، مدیرعامل یک شرکت حمل و نقل دریایی بود که قبل از فوت ورشکسته شد و نه تنها مالی برای من باقی نگذاشت، بلکه خانه‌ای را هم که برایم خریده بود به خاطر امید واهی فروخت و بدهی‌اش را صاف کرد. حالا تنها ارثیه‌ای که از او برای من و تنها پسرمان باقی مانده یک فیش حقوقی مستمری بازنشستگی است که حدود یک میلیون و 400 هزار تومان می‌شود...»
سپس به حمیرا که کمی آن سوتر روی صندلی نشسته بود، اشاره کرد و گفت: «این خانم که یکی از دختران هووی من است. از وقتی طلاق گرفته، مستمری من از طرف بیمه به کمتر از 400 هزار تومان کاهش پیدا کرده و برای همین تصمیم گرفته‌ام مهریه‌ام را درخواست کنم تا زندگی خودم و پسر دانشجویم به مشکلی برنخورد.»
مدیرعامل شرکت وقتی زنش خارج بود با من ارتباط گرفت و ندانسته پا در خانه اش گذاشتم و !!! + عکس



قاضی که معلوم بود، موضوع اختلاف این دو زن برایش جالب است، رو به حمیرا کرد و گفت: «انگار مادرتان که همسر اول پدرتان بوده فوت شده و شما فعلاً تنها کسی هستید که باید درباره ادعای این خانم توضیح دهید.» حمیرا جواب داد: «وقتی این زن- اشاره به هووی مادرش- با پدرم ازدواج کرد، مادرم هنوز زنده بود. با این حال وضع مالی مرحوم پدرم آنقدر خوب بود که بتواند از پس مخارج زندگی دو همسرش برآید. مادرم هم پس ازاطلاع از ازدواج دوم پدرم آبروداری کرد و اعتراضی نکرد. گرچه مهریه این خانم 5 سکه بیشتر نبود ولی حالا نمی‌دانم چطور پدرمان را اغفال کرده که مهریه‌اش را به 2000 سکه رسانده است. اما با این حال نه مالی از پدرم باقی مانده و نه پولی. فقط همین مستمری بازنشستگی اوست که طبق قاون بیمه میان بازماندگان تقسیم می‌شود. حالا آن خانه‌هایی که پدرم داشته کجا رفته‌اند من هم نمی‌دانم.» ناجیه به سرعت جواب دخترشوهرش را داد و او هم در مقابل چیزی گفت. بحث آنها دقایقی ادامه داشت تا اینکه از میان حرف‌هایشان داستان زندگی ناجیه (همسر دوم) و پیرمرد برای قاضی روشن می‌شد... ناجیه؛ دختر یک خانواده شهرستانی بود که پدر نداشت و برای تأمین هزینه‌های زندگی مادر و خواهرانش 25 سال پیش کارمند شرکت حمل و نقل کشتیرانی شده بود که در همان شرکت با مدیرعامل میانسال آشنا شد. آقای مدیرعامل مردی تنها بود که همسر و دخترانش در خارج از ایران زندگی می‌کردند و گاهی هنگام صرف ناهار با ناجیه درددل می‌کرد. ناجیه هم درباره آرزوها و رؤیاهایش با او حرف می‌زد تا آنکه مدیرعامل به ناجیه پیشنهاد داد با هم ازدواج کنند. از نظر او که آن موقع 32 ساله بود، خواستگار تحصیلکرده، مهربان وپولدارش می‌توانست ازهر نظر خواسته‌هایش را برآورده کند، برای همین به فاصله سنی و متأهل بودن همسر آینده‌اش اهمیت نداد و با مهریه 5 سکه طلا به عقد او درآمد. کمال مرد ثروتمندی بود و آرزو می‌کرد پسری داشته باشد تا کار و ثروتش را درآینده مدیریت کند. برای همین شرط کرد حالا که دو دخترش به او اهمیتی نمی‌دهند اگر ناجیه پسری به دنیا بیاورد مهریه‌اش را به 2000 سکه افزایش دهد. دو سال بعد تقدیر چنین رقم زد که مرد میانسال به آرزوی داشتن پسر برسد. بنابراین مهریه زن دومش را طبق وعده قبلی افزایش داد. چند سال پس از ازدواج دختران مدیرعامل، او برای همسر دوم و پسرش خانه‌ای خریداری کرد و زندگی آرام آنها ادامه داشت. تا اینکه از 10 سال پیش واردات و صادرات کالا با مشکلات زیادی روبه‌رو شد و شرکت حمل و نقل‌اش اعلام ورشکستگی کرد. با این شرایط کمال ناچار شد تمام حساب‌هایش را برای تأمین خواسته طلبکاران خالی کند و حتی خانه ناجیه را بفروشد تا به یک آپارتمان اجاره‌ای نقل مکان کنند. سکته قلبی او و هزینه‌های درمانی سنگین هم باعث شد ناجیه طلاها و جواهرات خود را صرف هزینه پرستاری از همسرش کند. درست 3 سال پیش بود که شوهر ناجیه در 80 سالگی درگذشت و 6 ماه بعد هم همسر اولش در اسپانیا فوت کرد. در این وضعیت ناجیه و پسرش از دو دختر پیرمرد کمک خواستند، اما آنها نه تنها در این باره همکاری نکردند، بلکه از همسر پدرشان خواستند دیگر به سراغشان نیاید.دراین شرایط ناجیه مانده بود با یک پسر دانشجو، یک خانه اجاره‌ای و یک فیش حقوقی مستمری بازنشستگی. تا اینکه دختر دوم مدیرعامل از همسرش طلاق گرفت و بدین ترتیب مستمری متوفی به دو بخش نامساوی تقسیم شد و دو بیوه را رو در روی هم قرار داد...

وقتی که در آن صبح پاییزی این دو زن در دادگاه خانواده بحث می‌کردند، پسر جوان سکوت کرده بود و به مادر و خواهر ناتنی‌اش نگاه می‌کرد. تا اینکه قاضی رستمی آنها را به آرامش فراخواند و رو به ناجیه گفت: «شما باید برای دریافت مهریه تان اموالی از همسرتان به دادگاه معرفی کنید، چرا که مستمری نمی‌تواند ماترک محسوب شود.»
بیوه کمال که انگار این موضوع را می‌دانسته؛ گفت: «بارها به همسرم گفته بودم این مهریه پشتوانه آینده من و پسرمان است و تا وقتی که زنده هستی مهریه‌ام را نمی‌خواهم. با این حال بعد از فوت او هم به دنبال مهریه‌ام نرفتم، چون می‌دانستم مالی ندارد. اما حالا وضع فرق کرده و با اینکه این خانم وضع مالی خوبی دارد دختر هوویم و بچه‌هایش هم در خارج زندگی می‌کنند هر ماه یک میلیون مستمری می‌گیرد و من با پسرم 400 هزار تومان. باور کنید روزی صد بار با خودم می‌گویم کاش زبانم لال شده بود و به خواستگاری کمال در آن سال‌های جوانی بله نمی‌گفتم. جوان بودم و نادان. اشتباه کردم...»
قاضی بعد از ثبت اظهارات دو طرف از آنها درخواست کرد اظهاراتشان را امضا کنند.اما ناجیه قبل از رفتن از قاضی پرسید: «حالا چه کار کنم؟» و قاضی جواب داد: «اگر مالی وجود ندارد، بهتر است به اداره بیمه خود مراجعه کنید و ببینید راه حل رفع مشکلتان چیست؟ با این حال مطمئن هستم پسرتان در آینده‌ای نزدیک زحمات شما را جبران خواهد کرد.»



۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن