واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: از «بازنشستگي معلمان» تا سونامي «كمبود نيرو»
روزنامه آفرینش نوشت:
كمبود معلم در آموزش و پرورش، موضوعي است كه سالهاست آن را در قالب اخبار و مصاحبههاي مختلف، ميخوانيم و ميشنويم. البته اين مسأله فقط محدود به اخبار نيست و چه به عنوان آموزگار در مدرسهاي مشغول به تدريس باشيم و چه در جايگاه اولياي دانشآموزان، احتمالا از نزديك هم به شواهدي براي اين امر برخورد كردهايم.
اخيرا هم يكي از مسئولان از كمبود معلم تربيت بدني در تهران خبر داده و عنوان كرده بود براي تأمين نياز در اين بخش، به حدود هفتصد الي هشتصد معلم در زمينه تربيت بدني آن هم تنها در تهران نياز است. در طول سالهاي اخير، آموزش و پرورش براي تأمين نيروي موردنياز خود، سعي كرده با راهحلهايي همچون بهكارگيري معلمان حقالتدريس، سرباز معلمان و آموزگاران بازنشسته به نحوي كمبود نيروي خود را برطرف كند تا از اين راه، هم نيروهاي موردنياز تأمين شده باشند و هم آموزش و پرورش، مجبور به استخدام نيروهاي جديد به صورت انبوه نباشد.
اما از آن جا كه اين راهحل، بيشتر يك مسكّن و درمان موقت بر دردهاي سيستم آموزشي است، ضمن اين كه مشكل كمبود نيرو در برخي بخشها همچنان به قوت خود باقي است، مشكلات ديگري نيز از كنار آن سربرآوردهاند تا شرايط را براي اين سيستم، پيچيدهتر سازند.
مشكلاتي همچون بلاتكليفي و سرگرداني معلمان حقالتدريس كه هرچند وظايف و ميزان كار آنها، مشابه معلمان رسمي است، اما از مزايا و حقوقي بسيار كمتر از معلمان رسمي برخوردارند و همين مسأله، زمينه نارضايتي اين قشر را فراهم آورده است.
همه اينها در حالي اتفاق ميافتد كه برخي مسئولان و كارشناسان آموزش و پرورش، خود نيز ضمن اشاره به اينکه تامين نيروي انساني در آموزش و پرورش طي سالهاي آينده به يك مشکل جدي تبديل خواهد شد، خروج 600 هزار معلم از آموزش و پرورش طي 8 سال آينده و جذب کم نيروي انساني را سونامي کمبود نيروي انساني ناميده و نسبت به آن هشدار دادهاند.
در نظر گرفتن رديفهاي استخدامي براي بهكارگيري معلمان در آزمونهاي استخدامي هم نتوانسته مشكل را آن گونه كه بايد و شايد، حل كند؛ چرا كه در آزمونهاي برگزار شده، ظرفيتهاي استخدامي آموزش و پرورش به قدري محدود بوده كه گاه در سطح يك شهرستان، تنها براي بهكارگيري يك نفر نيرو اعلام نياز شده است.
اما مخربترين اثري كه اين وضعيت در جامعه آموزشي به جاي ميگذارد، افت كيفي آموزش به دليل همين روي آوردن به درمانهاي مقطعي است. استفاده از معلمان حقالتدريسي كه به دليل عدم بهرهمندي از حقوق و مزاياي كافي، نسبت به وضعيت شغلي خود معترضاند و طبيعتاً انگيزههاي كافي را براي ارائه كار مفيد ندارند، از يك طرف، و بهكارگيري سربازمعلماني كه دورههاي آموزشي تخصصي و طولانيمدت را براي تدريس طي نكردهاند و از تجارب و آگاهيهاي لازم براي اين كار برخوردار نيستند، ميتواند سيستم آموزش و پرورش را علاوه بر كمبود نيرو، دچار خلأها و مشكلات ديگري نيز نمايد كه از جمله آنها، پايين بودن كيفيت آموزش در مدارس است.
سيستم آموزش و پرورش ما درحالي با اين وضعيت، دست و پنجه نرم ميكند كه در بسياري از كشورها كه نظام آموزشي آنها در رديف بهترين سيستمهاي آموزشي در دنيا قرار گرفته، به كار كيفي آموزگاران و توانمندسازي آنان، توجه ويژهاي ميشود.
به نظر ميرسد بعد از گذشت اين مدت طولاني، بالاخره لازم است مسئولان مربوطه، راهكارهايي جدي و نه موقت را براي حل اين مشكل دنبالهدار در پيش بگيرند.
تبديل وضعيت معلمان حقالتدريس به رسمي، در نظر گرفتن رديف استخدامي كافي در آزمونهاي استخدامي دورهاي، ايجاد ظرفيتهاي كافي در دانشگاه فرهنگيان و... مواردي هستند كه ميتوانند ضمن برطرف كردن بحران كمبود نيرو، نوعي ثبات را نيز با خود براي اين سيستم به دنبال بياورند.
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۹ - ۰۶ مهر ۱۳۹۶ - 28 September 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]