واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: 50 سوگند،تا اعدام قاتل دخترخردسال/ناپدری که به اتهام قتل او به قصاص محکوم شده بازهم محاکمه می شود
شامگاه بیست و پنجم مرداد سال 89 در پی مرگ «سوگند» کوچولو در بیمارستان نظرآباد، مادر داغدار دخترک با مراجعه به پلیس و تسلیم شکایتی، شوهردومش را عامل قتل دخترش معرفی کرد.
آفتابنیوز : بنابراین کارآگاهان ناپدری سوگند کوچولو را بازداشت کردند وتحت بازجویی قراردادند. همزمان با شروع تحقیقات، پزشکی قانونی علت مرگ دختربچه را مصرف قرصهای مخدراعلام کرد. ضمن اینکه آثار کبودی روی گردن کودک نشان میداد او بشدت کتک خورده و شکنجه شده است.بدینترتیب فریبرز 32 ساله به اتهام قتل فرزندخواندهاش، در سال 92در دادگاه کیفری استان البرزمحاکمه و به جرم قتل به قصاص محکوم شد. اما قضات دیوانعالی کشور پس از بررسیها، این حکم را تأیید نکردند. بنابراین پس ازنقص حکم قصاص، سرانجام صبح دیروز ناپدری که به تازگی با قید وثیقه آزاد شده بود در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی رنجبر و با حضور دو قاضی مستشار- یزدان پورو خنک دار- پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش ایران، در آغاز جلسه پس از بیان کیفرخواست توسط نماینده دادستان، مادر سوگند کوچولو در جایگاه ایستاد واز قضات خواست قاتل فرزندش هرچه زودتر به اشد مجازات محکوم شود. قضات نیز از وی خواستند تا سه ماه دیگر پنجاه شاهد را به دادگاه بیاورد تا با اجرای مراسم قسامه-سوگند- قتل دختربچه توسط ناپدریاش را تأیید کنند تا قضات دادگاه درباره متهم تصمیم بگیرند. سپس متهم در برابر دادرسان ایستاد و گفت: «من سوگند را نکشتم و از اینکه مواد مخدرخورده و مرده خبری ندارم.شب حادثه من همراه با سوگند برای رساندن مادرزنم به خانهاش رفتم وموقع برگشت برای خریدن آبمیوه مقابل یک مغازه ایستادم و برای سوگند هم یک شیر موز خریدم ولی وقتی به خودرو برگشتم دیدم که سوگند بیهوش شده واصلاً حالش خوب نیست.همان موقع سعی کردم با تنفس مصنوعی نجاتش بدهم اما حالش بهم خورد. من که بشدت ترسیده بودم به همان مغازه برگشتم واز صاحب مغازه تقاضای کمک کردم که باهم سوگند را به بیمارستان رساندیم اما چند دقیقه بعد پزشک اورژانس اعلام کرد او فوت کرده است. در پایان محاکمه قضات ختم دادرسی را اعلام کردند تا سه ماه دیگر مادر دختربچه شاهدانش را برای اجرای قسامه به دادگاه معرفی کند.
برای اعدام قاتل دخترم، لحظه شماری میکنم
چند سال بعد از ازدواجت این حادثه اتفاق افتاد؟شوهر سابقم که یک مرد افغان بود وقتی باردار بودم، ناپدید شد. بعد که غیابی طلاق گرفتم با فریبرز آشنا شدم. شش ماه بود که باهم ازدواج کرده بودیم که این حادثه اتفاق افتاد.
چرا اطمینان کردی و دخترت را تنها دست ناپدری سپردی؟من اصلاً فکرش را هم نمیکردم که چنین اتفاقی پیش بیاید و باور نمیکردم هر چقدر هم او بد باشد آسیبی به دخترم برساند.
چرا معتقدی فریبرز دخترت را کشته است؟مقداری پول از پدر سوگند به او رسیده بود و من این پول را به شوهرم دادم تا ماشین بخرد اما او به جای اینکه سند ماشین را به نام سوگند بزند آن را به نام خودش کرد ومن بابت این قضیه بشدت ناراحت شدم. از آن موقع بود که احساس میکردم رفتار خوبی با دخترم ندارد.
تا حالا پیش آمده بود که سوگند را کتک بزند؟نه، هرگز.
روز حادثه کجا بودید؟
من خانه بودم. فریبرز قرار بود مادرم را به خانهاش برساند که سوگند را هم با خودش برد اما من خانه ماندم. ساعت ده شب بود که از بیمارستان به من زنگ زدند.
لحظهای که خبر را شنیدید چه شد؟
از اینکه گفتند دخترم حالش بد شده شوکه شده بودم اما وقتی رفتم بیمارستان سوگندم مرده بود.
پزشکی قانونی پس ازمعاینه جسد اعلام کرده بود که چند اثر کبودی در بدن سوگند پیدا کردند که حاکی از ضرب وشتم بوده؟نمیدانم فریبرز بیرحم چطور دلش آمد سوگند را کتک بزند. هنوز هم باورم نمیشود.
الان از قانون چه انتظاری دارید؟اینکه زودتر قاتل دخترم مجازات شود. من از زمانی که دخترم کشته شده از لحاظ روحی و روانی بشدت افسرده شدهام...با شنیدن اخبارمرگ بنیتا، آتنا و بقیه بچهها داغ دلم تازه شد، سوگند من هم قربانی کینه شوهرم شد. قانون باید با اشد مجازات دست چنین مجرمانی را کوتاه کند. من احساس مادران رنج کشیده آتنا و بنیتا را احساس می کنم.
الان که دادگاه اعلام کرده باید پنجاه شاهد برای مراسم قسامه بیاوری آیا میتوانی؟
من مطمئن هستم که شاهدان را پیدا میکنم چون قاتل دخترم باید مجازات شود. برای مجازات او لحظهای آرام نخواهم نشست.
شوهرت مواد مخدر مصرف میکرد؟بله، بعد از ازدواج فهمیدم که او به شیشه و هرویین معتاد است.
او چند سال زندانی بود؟تقریباً هفت سال ولی البته به تازگی با قرار وثیقه آزاد شده است.
اگر شوهرت تبرئه شود چه کار میکنی؟ نمیدانم اما خدا هیچ وقت قاتل یک دختر معصوم را همینطوری رها نخواهد نکرد و شک ندارم او مجازات میشود. این روزها برای مجازات قاتل تنها دخترم لحظه شماری میکنم.
۲۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]