واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: استفاده از کالای قاچاق و مساله مرعوبیت فرهنگی * مرتضی مفید نژاد تهران - ایرنا - یکی از مقولات مهم و اساسی که حدود چند سالی است از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران مطرح شد و در منظومه کلان اقتصاد مقاومتی بسیار قابل توجه و اساسی بود، مساله تفاخر به کالاهای خارجی و بی اهمیتی و عدم اعتماد به محصولات داخلی بود.
متاسفانه یکی از بسترهایی که موجب رونق قاچاق کالا در داخل کشور و توسعه مصرف کنندگان آن می شود نیز همین موضوع است. متاسفانه در اینجا موضوعی مطرح می گردد تحت عنوان مرعوبیت فرهنگی که بخشی از آن هم ریشه ی تاریخی دارد.مرعوبیت فرهنگی مسألهای است که از دوره قاجار به بعد و به تبع شکست ایران در جنگهای ایران و روس اتفاق افتاد. تا پیش از آن همواره تعاملات تجاری و بازرگانی بین ایران و کشورهای مختلف، از چین و هند تا آفریقا و اروپا وجود داشت. اگرچه در آن زمان معمولاً سطح تولید داخلی ما با سطح مصرف ما برابر بود و ما در کالاهای مختلف خودکفا بودیم، اما در عین حال کالاهای خارجی در میان اقشار مرفه، رجال، حکام و فرمانروایان کشور برای استفاده یا هدیه دادن به دیگران کاربرد داشت. در آن زمان نوع نگاه به کالای خارجی هرگز نگاهی توأم با خودباختگی یا حقارت نبود، بلکه صرفاً کالای خارجی به عنوان یک تنوع، کار ظریف و کار هنری متفاوت از محصولات داخلی، با مطلوبیتهایی برای برخی اقشار خاص جامعه نیز همراه بود. همانگونه بخش عمده انگیزه مصرفکنندگان کالای خارجی در زمان کنونی نیز همین انگیزه است. همین نگاه البته درباره خرید کالاهای ظریف، هنری و با کیفیت داخلی هم وجود داشت و دارد. بنابراین در شرایط برابر، بین کشورها و در طول تاریخ، ملتها همواره از کالاهای ساخت یکدیگر استفاده میکردند و مسأله مرعوبیت فرهنگی نیز در این بین وجود نداشت، اما با شکست ایران در جنگهای ایران و روس که علیرغم انگیزه بالا برای پیروزی بر دشمن، به دلیل عدم توازن در تجهیزات و سلاحهای جنگی اتفاق افتاد، روندی جدید در نگاه مردم و حاکمان به کشورهای صاحب فناوری پدید آمد. از این به بعد بود که تدریجاً نوعی خودباختگی و مرعوبیت فرهنگی در برابر تولیدات خارجی آغاز شد و این مسألهای بود که هرگز در دوران صفویه یا افشاریه و زندیه وجود نداشت.نکتهای اساسی و مهمی که ما باید به آن توجه داشته باشیم، این است که سه رکن سیاست، فرهنگ و اقتصاد در چرخش زندگی بشر رابطهای متقابل دارند. یعنی جامعهای متوازن است که فرهنگ، سیاست و اقتصاد آن با هم رابطهای متوازن داشته باشند. هرگاه یکی از اینها دستخوش تغییر شود، خود به خود دو عنصر دیگر نیز به گونهای با این عنصر به چالش کشیده میشوند تا دوباره به توازن برسند و جامعه بتواند رفتار متناسب و متوازنی بروز دهد. کشور ما در دورههای پیش از استعمار در هر سطحی از رشد تاریخی، اجتماعی و اقتصادی که بود، اما مجموعاً عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی متوازنی داشت. بنابراین هیچگونه بحران هویتی یا احساس حقارت و مرعوبیتی هم وجود نداشت.با ورود استعمار به ایران این موازنه بر هم خورد و این تغییرات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، کشور را با چالش مواجه کرد. اما هدف استعمار از ورود به ایران و ایجاد این چالشها چه بود؟ نظام سرمایهداری اروپا به دنبال بازار مصرف برای فروش تولیدات انبوه خود بود. در واقع وقتی میخواست تولیدات انبوهش را به دیگر کشورهای زیر سلطه خود منتقل کند، باید شرایط و مقدماتی را فراهم میکرد. این شرایط و مقدمات چه بود؟ اول باید بتواند نظام سیاسی آن کشورها را با خودش همراه و همسو کند؛ همان کاری که در دوره قاجار انجام دادند و بعد از آن نیز با بر سر کار آوردن حکومت پهلوی ادامه دادند.دوم اینکه آنها باید نظام ارزشها و باورهای یک جامعه را دگرگون و متناسب با ارزشهای خود میکردند تا آن جامعه برای آنها و تولیداتشان ارزش قائل میشد و در ذهنش این تولیدات نسبت به تولیدات خودش رجحان پیدا میکرد. این است که قدم بعدی استعمار، استفاده از مستشاران بود. چه در قالب جهانگرد و دیپلمات و چه در کسوت مستشار فرهنگی و مسیونرهای مذهبی. همه اینا اصولاً کارشان این بود که بستر فرهنگی را برای مصرف کالای خارجی در جامعه ایجاد کنند و با تحقیر کردن یک جامعه و نظام ارزشها و باورها و اعتقادات آن، به طور کلی شیوه معیشت و زیرساختهای زندگی در آن را زیر سؤال ببرند. در چنین فضایی بود که میتوانستند سلیقهها را به سمت استفاده از کالای خارجی سوق دهند.بعد از دوره قاجار و در دوره سلطه پهلوی ها نیز این روند بیمار گونه ادامه پیدا کرد تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل پیروز گردید. در این قریب به چهار دهه ای که از عمر این انقلاب می گذرد متاسفانه این رسوخ هویتی و ناهنجاری آنقدر در زمان سلطه قاجار و پهلوی شدت داشته است که هنوز هم ما شاهد این تفاخر و مرعوبیت فرهنگی در بخش های زیادی از لایه های اجتماعی هستیم. همین مقوله است که هم تقاضا برای کالاهای قاچاق را زیادتر می کند و هم تلاش برای تهیه و عرضه آن و همین بسترساز گسترش شبکه ای قاچاق کالا خواهد بود.* مدرس دانشگاه ** انتشار: امید غیاثوند
15/01/1396
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]