محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798252190
"دخیل هفتم"؛ روایتی عاشقانه از انقلاب 57
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز: نگاهی به کتابهای سال 95؛
"دخیل هفتم"؛ روایتی عاشقانه از انقلاب 57 "دخیل هفتم" از زبان کامله مردی چهل و اندی ساله روایت می شود؛ گه محمد درودگر آن را نوشته و شهرستان ادب آن را به چاپ رسانده است.
گروه فرهنگ و هنر فرهنگ نیوز؛ «دخیل هفتم» از زبان کامله مردی چهل و اندی ساله روایت می شود. جوانی امروزی و عاشق پیشه به اجبار از او می خواهد که داستان عشقش را تعریف کند. راوی از دختری می گوید که در روزهای مبارزه انقلاب 57 به او عشق می ورزید و هر دو به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری افتادند. با پیروزی انقلاب، راوی آزاد شد ولی فاطمه به سرنوشتی نامعلوم در آن زندان گرفتار آمد و راوی را در سوگ عشق نافرجام خود نشاند.فاطمه برادری مبارز داشت که پس از آزادی راوی به او شک کرد که نکند او خواهرش را لو داده و به همین خاطر توانسته است از آن زندان مخوف قسر در برود؟ راوی برای همیشه با برادر فاطمه قطع رابطه کرد. در سال هایی که راوی فرمانده یکی از محورهای جنگ با عراق بود، برادر فاطمه به طور ناشناس با او ارتباط برقرار کرد و راوی پس از شهادت او به هویت واقعی اش پی برد.در ادامه داستان، جوان نیز از ماجراهای عاشقانه خود می گوید. راوی درمی یابد که راه عشق دارای مراتب و معجزاتی است که هر دو آن را درک کرده اند، ولی این جوان از او پیگیرتر و مصمم تر بوده است. این جوان مأمور است «باغ خیالِ» متروکه هفت عاشق را به واسطه هفت دخیل از آنها بستاند. راوی رمان نفر هفتم است و حالا نوبت دخیل هفتم. عدد «هفت» در این اثر اشاره به هفت منزل سلوک دارد. شخصیت های بی نام رمان نیز هر یک سالکانی هستند که سعی شده سلوکشان طبق مبانی نظری مطرح شده در یکی از جریان های مهم و تأثیرگذار عرفان اسلامی (جریان عرفان عاشقانه) به گونه ای امروزی به تصویر کشیده شود. آشنایی این دو با هم و مسیر متفاوتی که هر یک پیموده اند، آن دو را با ضعف ها و کاستی های یکدیگر آشنا می کند. در نهایت، جوان پرده از رازی برمی دارد که راوی را در بهت و حیرت فرو می بَرَد: آیا کشته شدن فاطمه پیش از انقلاب واقعاً صحت دارد؟ و از همه مهم تر اینکه آیا برادر فاطمه به راستی برادرش بوده؟!محمد درودگر در کتاب خود، «دخیل هفتم عشق»، تلاش میکند تصویر ذهنیاش از «هفت شهرِ عشق» را در قالب کلمات بریزد. اولین کشمکش داستان با این سؤال کلیشهای که: «تا حالا عاشق شدی؟» از سوی جوانک غریبهای شروع میشود؛ پسر جوانی که راوی او را در مسیرش از تهران به کرج سوار میکند و به او لقبِ «مجنون» میدهد. راوی ابتدا طفره میرود و ماجرایی قلابی از عشق خود به زنی، به نام «پروین» رابه او تحویل میدهد. مجنون دست به اسلحه میبرد، اما باز هم چیزی دستگیرش نمیشود. در نهایت با طرحِ ادعای زنده بودنِ «فاطمه»، راوی را به تعریف ماجرای عشقیِ واقعیاش ترغیب میکند. و این آغاز ماجراست!کتاب، به زبان اول شخص روایت شده است؛ راوی مردی چهل، پنجاه ساله و سرد و گرم چشیده است که اوقات زیادی از عمر خود را در زندانهای گوناگون گذرانده است. زندان باستیل، نامی است که او برای اولینِ زندانِ زندگی یعنی زیرزمینِ خانهشان برگزیده است؛ مخفیگاهی که در آن اولین جوانههای عشقش به فاطمه_ دختر یکی از خانوادههای مبارز تهرانی که به قم تبعید شده اند_ شکل میگیرد. عشق او را از زندانِ باستیل راهیِ زندان کمیته ضدِخرابکاری رژیم پهلوی میکند. جایی که او و معشوق، تنها چند سلول با هم فاصله دارند؛ با این حال آنقدر از هم دورند که جز یکی دو بار همدیگر را نمیبینند.توصیفِ راوی از شکنجهها و وضعیت زندان آنقدر حقیقی و ملموس است که مخاطب، ناخودآگاه سفری درونی به زندان ساواک را آغاز میکند. با آپولو، کابل، صلیب، کشیدن ناخن و... آشنا میشود. در اتاق بازجویی مینشیند و زیرِ نورِ کمرنگ لامپ، اسم و رسم بازجوها را میشناسد.همپای راوی، آنقدر با پاهای ورم کرده روی زمینِ یخ بسته دور حوض میدود، که خون از کف پاهای کبودش بجوشد. و آن وقت یاد میگیرد چطور میشود دمپایی به دست روی پلهها راه رفت و به دخمهای به نام سلول انفرادی خزید. درست در نقطهای که مخاطب از فضای خفقانآور سلول انفرادی و حجمِ شکنجههای رنجآور، به تنگ میآید و با گریههای راوی همراه میشود،معجزهها شروع میشوند! اینجاست که راوی، از اصطلاحاتی حرف میزند که هیچ معلوم نیست زاییده ذهن اویند یا ریشه در واقعیاتی دارند که بر زندانیان آن زندان مخوف گذشته است؟ «آتش بدون دود»، «کوه نور و دریای نور»، «جهان موازی»، «معجزه سایه» و ... . وهم و واقعیت لایه به لایه به هم میآمیزند و مخاطب را در خلسهای داستانی فرو میبرند: «بعد از یک هفته «نور» بر همه چیز غالب شد. به سکون رسیدم. عشقم تبدیل به عبادتی بیصدا شد. آرام گرفتم. هرچیزی برای نشان دادن خودش به من، از خود نور صادر میکرد. بجز دیوارها که در نهایت شفافیت، تبدیل شده بودند به صفحههایی صاف و تمیز. دیگر آنها را نمیدیدم».سلولِ تنگِ انفرادی کمکم بزرگ و پرنور میشود. میلههای قفس یک به یک کنار میروند و «خیالِ عشق» واقعیتر از خودِ آن پا به سلول میگذارد. رفت و آمد راوی به سلولِ فاطمه شروع میشود. همه چیز خوب است تا وقتی که انقلاب میشود و مردمِ انقلابی پرندهای را از قفسِ عشق آزاد میکنند. فاطمه گم میشود و راوی با تمام حالات غیرعادیاش به زندگی عادی بازمیگردد. آخرین زندان، انوشبرد است. یک زندانِ باستانی زیرزمینی که راوی به طور اتفاقی متوجه میشود یکی از کانالهای آن درست زیر منزل آبا و اجدادی اوست. در این زندان، راوی که حالا در دهه چهارم یا پنجم عمرش قرار گرفته، خاطراتِ رنگ و رو رفته عاشقانهاش را از پستوی ذهن بیرون میکشد و مکتوب میکند. گویی قرار است سیمرغی از میان خاکسترِ این نوشتهها برخیزد. غافلگیریهای بیشتر در صفحات پایانی کتاب رخ میدهند. جایی که قرار است معمای مجنون و جعبه مشکوکش حل شود و آنجا که راوی از انوشبردِ خویش بیرون میزند و بعد از سالها جستوجو، نشانی از معشوقِ قدیمیاش پیدا میکند.نثر کتاب روان است و بارِ طنز دارد؛ حتی آنجا که قرار است از وحشتناکترین شکنجهها بخوانیم، این طنز، تلخی قصه را تا حدی میگیرد: «منوچهری کابلش را عوض کرد. بعد از چند دقیقه حس کردم که ناکس شلاق را به استخوانهام میزند. پیش خودم گفتم که خیالات است ولی بعدها متوجه شدم که گوشت های پا ریخته و ضربههای آخر مستقیم میخورد به استخوان کف پا. کف پا مستقیم به مغز مربوط است. از ضربه سوم چهارم به بعد، شلاق را با مغز خودم حس میکردم. کابلهای دکتر گوریل مستقیم میخورد به مغزم. از درد به خودم میپیچم که یکهو دریایی از نور، درست جلوی چشمهام ظاهر شد. با شمع و فندک تمام موهای بدنم را آتش میزدند و می گفتند: چه دومادی درست کنیم امشب». توصیفات به کار رفته در متن اثر نیز گیراست.علیرغم تعلیقِ و جذابیتهای داستانی، روایتها قدری مبهم، آشفته و پراکندهاند. این موضوع میتواند منجر به برداشتهای متفاوت در مخاطبان مختلف شود. البته این مسئله را نمیتوان بهعنوان نقطه ضعفِ اثر در نظر گرفت! همانطور که خیلی نمیتوان به شخصیتهای گنگ و معلق کتاب خرده گرفت. مثلاً شخصیتِ مجنون که از ابتدای کتاب همسفر راوی است(مجنون) همانقدر گنگ و مرموز است که شخصیتِ سید عباس، برادر فاطمه. گویی شخصیت راوی آنقدر پررنگ است که به باقی کاراکترها چندان مجال بروز نمیدهد و آنها را در سایه فرو می برد. حتی شخصیتِ فاطمه که قهرمان داستان عشقی اوست. شاید بتوان گفت این کتاب اساساً شرحِ سفرِ درونی یک انسان است. انسانی که قرار است از تمام این آدمها و مراحل عبور کند تا به حقیقتی که نویسنده در پی بیانِ آن است، برسد.
96/1/7 - 08:55 - 2017-3-27 08:55:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]
صفحات پیشنهادی
"نرگس"؛ داستانی از نوجوانی رحیم مخدومی در دوران انقلاب
نگاهی به کتابهای سال 95 "نرگس" داستانی از نوجوانی رحیم مخدومی در دوران انقلاب مخدومی در رمان نرگس ماجرای اسماعیل را شرح میدهد که خواهرش از به خاطر حجاب از مدرسه اخراج شده است گروه فرهنگ و هنر فرهنگ نیوز قلبم چنان تاپ تاپ میکند که نزدیک است بترکد بی&zwظلمت سفید؛ روایتی از انقلاب بدون شعار/ توجه همهجانبه به تاریخ معاصر ایران
نگاهی به کتابهای سال 95 ظلمت سفید روایتی از انقلاب بدون شعار توجه همهجانبه به تاریخ معاصر ایران رمان ظلمت سفید اثر سجاد خالقی است که چاپ اول آن توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است گروه فرهنگ و هنر و فرهنگ نیوز رمان «ظلمت سفید» اثر سجاد خالقی است که چاپروایتی از یک برنامه تلویزیونی که رهبر انقلاب به طور اتفاقی دیدند
روایتی از یک برنامه تلویزیونی که رهبر انقلاب به طور اتفاقی دیدندتاریخ انتشار پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۸ ۵۵ تلویزیون یک برنامهای را دیروزپریروزها پخش میکرد از بعضی از شهدا که بنده تصادفاً چند دقیقهای دیدم آنچه دربارهی آن شهیدان گفته میشد یا در وصیّتنتصاویر/ روایتی کمتر دیدهشده از روزهای انقلاب
گیل نگاه روزهای پرالتهاب بهمن ۱۳۵۷ برای عکاسان داخلی و خارجی تصاویر تکرار نشدنی از قیام مردمی علیه یک رژیم خودکامه بود در آن سال ها بسیاری عکاسان جوان همراه با انقلابیون به خیابان ها می ریختند تا مهمترین لحظات تاریخ معاصر ایران را ثبت کنند احمد کاوسیان یکی از همین عکاسان بود کهروایتی از جلسات شام رهبر انقلاب و آیتالله هاشمی
روایتی از جلسات شام رهبر انقلاب و آیتالله هاشمی روز نو سیدحسین مرعشی سخنگوي حزب كارگزاران در گفتوگوی مفصلی که با خبرگزاری تسنیم انجام داده درباره موضوعات مختلفی ازجمله ویژگیهای مرحوم هاشمی و نیز بررسی عملکرد دولت روحانی و انتخابات آینده صحبت کرده که گزیده آن در ادامهروایتی از وقایع انقلاب در روز بیست و یکم بهمن 1357
در درگیری بین کارکنان نیروی هوایی وماموران حکومت نظامی مردم تهران به کمک برادران نیروی هوایی شتافتند به گزارش جام جم آنلاین درب انبارهای اسلحه پادگانها گشوده شد و سلاحهای موجود در اختیار مردم قرار گرفت مردم به ساختن سنگرهای خیابانی پرداختند و پس از مدت اندکی نقاط حساس تهران بروایتی از وقایع انقلاب در روز بیستم بهمن 1357
در این روز افراد گارد شاهنشاهی جهت فرو نشاندن تظاهرات نظامیان نیروی هوایی و دیگر پرسنل انقلابی وارد پادگان نیروی هوایی شدند به گزارش جام جم آنلاین بعد از وارد شدن به پادگان نیروی هوایی در آنجا به کسانی که با انقلاب همسویی کرده بودند حمله کردند و تعدادی را زخمی و شهید نمودند درروایتی از نظر رهبر معظم انقلاب درباره کاندیداتوری روحانی
روایتی از نظر رهبر معظم انقلاب درباره کاندیداتوری روحانی روز نو خواسته اصلاحطلبان تلاش برای پیروزی روحانی با رای بالا در انتخابات ۹۶ است و برنامههای زیادی برای تحقق این مهم دارند که یکی از آنها دیدار با رئیسجمهور بود به گزارش روز نو دیداری که رئیسجمهور در آن به نظروایتی از نظر رهبر انقلاب درباره کاندیداتوری روحانی
روایتی از نظر رهبر انقلاب درباره کاندیداتوری روحانی خواسته اصلاحطلبان تلاش برای پیروزی روحانی با رای بالا در انتخابات ۹۶ است و برنامههای زیادی برای تحقق این مهم دارند که یکی از آنها دیدار با رئیسجمهور بود روزنامه آرمان نوشت دیداری که رئیسجمهور در آن به نظر مقام معظم رهبریروایتی از وقایع انقلاب در روز بیست و دوم بهمن 1357
نبرد شدیدی که از شب 21 بهمن بین مردم و کارکنان نیروی هوایی از یک سو وا فراد حکومت نظامی از سوی دیگر آغاز شده بود در روز 22 بهمن به اوج خود رسید و در این درگیری ها مردم به یاری مبارزان نیروی هوایی شتافتند و توانستند حلقه محاصره لشگر گارد را بشکافند و آنها را وادار به عقب نشینی کنن-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها