تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831609814




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گریه‌ای برای مادر/ فاطمه جواز بهشت است


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
گریه‌ای برای مادر/ فاطمه جواز بهشت است
بازخوانی کتاب "کشنی پهلو گرفته"؛
گریه‌ای برای مادر/ فاطمه جواز بهشت است برخی کتاب ها خیلی زود بر سر زبان می افتد؛ مثل کتاب "کشتی پهلو گرفته" سید مهدی شجاعی کتابی که با هر بار خواندن، داغ دل تازه می شود و بر مصیبت حضرت زهرا(س) می‌گرید.


گروه فرهنگ و ادب فرهنگ نیوز؛  برخی کتاب ها خیلی زود بر سر زبان می افتد؛ مثل کتاب "کشتی پهلو گرفته" سید مهدی شجاعی کتابی که با هر بار خواندن، داغ دل تازه می شود و بر مصیبت حضرت زهرا(س) می‌گرید.ادبیات داستانی ما از این کتاب ها کم دارد؛ سید مهدی شجاعی در این کتاب آنقدر زیبا آن دوران را به تصویر کشیده است که به مانند یک روضه است و با هر بار خواندن انسان به گریه می افتد.پرده اول: فاطمه جواز بهشت است ببین دخترم!- جان پدرت به فدایت- این را بگویم که تو اولین کسی هستی که به بهشت وارد می‌شوی. تویی که بهشت را برای بهشتیان افتتاح می‌کنی. این را اکنون که تو مهیای خروج از این دنیای بی‌وفا می‌شوی نمی‌گویم، این را اکنون که تو اسماء را صدا می‌کنی که بیاید و رخت‌های مرگ را برایت مهیا کند نمی‌گویم... این را اکنون که تو وضوی وفات می‌گیری نمی‌گویم، همیشه گفته‌ام، در همه جا گفته‌ام که من از فاطمه بوی بهشت را می‌شنوم. یک بار عایشه گفت: چرا این‌قدر فاطمه را می‌بویی؟ چرا این‌قدر فاطمه را می‌بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره می‌گیری؟ گفتم: «خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت می‌شنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.»فاطمه جان! خاطر تو را نه فقط بدین خاطر می‌خواهم که تو دختر منی، تو سیده‌ی زنان عالمیانی، تو برترین زن عالمی، خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می‌ورزد. این را من از خودم نمی‌گویم، کدام حرف را من از جانب خودم گفته‌ام؟ آن شب که به معراج رفته بودم، دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است: خدایی جز خدای بی‌همتا نیست، محمد (ص) پیامبر خداست. علی معشوق خداست؛ فاطمه، حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینه‌ورز این عزیزان خدا باشند. این را اکنون که تو غسل رحلت می‌کنی نمی‌گویم. آن روز که من در خیمه‌ای نشسته بودم و بر کمانی عربی تکیه کرده بودم یادت هست؟ تو و شوی گرامی‌ات علی و دو نور چشمم حسن و حسین نشسته بودیم و من برای چندمین بار اعلام کردم که: «ای مسلمانان بدانید: هر کسی که با اینان- یعنی با شما- در صلح و صفا باشد من با او در صلح و صفایم و هر کس با اینان- یعنی با شما- به جنگ برخیزد، من با او در ستیزم، من کسی را دوست دارم که این عزیزان را دوست بدارد و دوست نمی‌دارند این عزیزان را مگر پاک طینتان و دشمن نمی‌دارند این عزیزان را مگر آلودگان و تردامنان.»   فاطمه جان بیا! بیا که سخت در اشتیاق دیدار تو می‌سوزم، بیا، بیا که دنیا جای تو نیست و بهشت بی‌تو بهشت نیست. راستی! به اسماء بگو: آن کافور که از بهشت برایم آمده بود و ثلث آن را خود به هنگام وفات خویش به کار گرفتم و دو ثلث دیگر آن را برای تو و علی گذاشتم بیاورد. به آن کافور بهشتی حنوط کن دخترم که ولادت تو بهشتی است و وفات تو نیز بهشتی است. سلام بر تو آن روز که زاده شدی، سلام بر تو آن دو روز که زیستی، سلام بر تو اکنون که می‌آیی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته می‌شوی.پرده دوم: زهرای من! این تازه ابتدای مصیبت ماستاین پای را بگو از ارتعاش بایستد، این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو که نلرزد، این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد. این دل بی‌تاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است. ای جلوه‌ی خدا! ای یادگار رسول! زیستن، بی‌تو چه سخت است. ماندن، بی‌تو چه دشوار. این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بی‌تو، حیات نیست. این مرگ، نقطه‌ی ختمی است بر کتاب جهان. زمین با چه دلی ترا در خویش می‌گیرد و متلاشی نمی‌شود؟ آسمان با چه چشمی به رفتن تو می‌نگرد که از هم نمی‌پاشد و فرونمی‌ریزد؟ خدا اگر نبود من چه می‌کردم با این مصیبت عظمی؟ اِنّا للَّهِ و انّا اِلیْه راجِعُون.فاطمه جان! عزیز خدا! دردانه‌ی رسول! چه بزرگ است فتنه‌های جهان و چه عظیم است ابتلاهای خدای منان. پس از ارتحال پیامبر، خدا می‌داند که دل من، تنها گرم تو بود. در آن وانفسای بعد از وفات نبی که همه مرتد شدند جز چندتن، چشمه‌ی زلال اسلام محض از خانه‌ی تو می‌جوشید. در آن طوفانها که کشتی اسلام را دستخوش امواج جاهلیت می‌کرد تنها لنگر متین و استوار، لنگر رضای تو بود. در آن گردبادهای سهمگین پس از وفات پیامبر که حق در زیر پای مردم، کعبه در پشتشان، پیامبر در زوایای غفلت زده و زنگار گرفته دلهایشان و شیطان در عقل و چشم و گوششان جای می‌گرفت، جاده‌ی منتهی به خانه‌ی تو، تنها طریق هدایت بود، که بی‌رهرو مانده بود. در آن ابتدای میعاد مستمر موسای اسلام، که سامری بر منبر هدایت نبوی و ولایت علوی تکیه می‌زد، تنها تجلی انوار ربوبی بر درختان خانه‌ی تو بود. رضای تو اسلام بود و خشم تو کفر.هیهات. هیهات. اگر رود خروشان اسلام در مسیر اصلی خویش، یعنی جرگه‌ی رضای تو نه شوره‌زار غضب خداوند جریان می‌یافت، مدت اقامت تو در دنیای پس از رسول، این‌سان قلیل و ناچیز نمی‌گشت. آنچه تو، همسر جوان مرا شکست، شکست نور بود پس از وفات پیامبر و آنچه تو، مادر مهربان کودکان مرا به بستر ارتحال کشانید خود دل بود. اهل زمین و آسمان گواهند که تو پس از پیامبر، هیچ نخوردی، جز خون دل.زهرای من! این تازه ابتدای مصیبت ماست. این من که سر تو را بر دامن گرفته‌ام، پس از تو جز بر بالش غم سر نخواهم گذاشت و جز نخل‌های کوفه همراز نخواهم یافت. این حسن که سر بر سینه‌ی تو نهاده است و گریه جگر سوزش امان مرا بریده است روزی خون دل عمر خویش را بواسطه‌ی زهر خیانت بر طشت غربت خواهد ریخت. این حسین که ضجه‌هایش دل ملائکۀ الله را می‌لرزاند و بعید نیست که هم الان قالب تهی کند و جان نازک خویش را به جان تو پیوند زند روزی بجای لبیک، چکاچک شمشیر خواهد شنید و بجای متابعت، خنجر و نیزه و تیر خواهد دید. این زینب که هم اکنون بر پای تو افتاده است و هر لحظه چون شمع، کوچک و کوچکتر می‌شود، مگر نمی‌داند که باید پروانه‌وش به پای چند شمع بسوزد و دم برنیاورد؟ تو را به خدای فاطمه سوگند که برخیز و به ام‌کلثوم بگو که اگر جان مرا می‌خواهد لحظه‌ای از گریستن دست بدارد که من نمیدانم غم تو جانسوزتر است یا گریه‌ی ام‌کلثوم؟ و نمیدانم دخترکی که در یک مصیبت فاطمی اینچنین بی‌تاب است با آن مصیبت‌های عاشورایی چه می‌کند؟ این نو گُلان که اکنون اینچنین جامه می‌درند جز چند روز از فصل خزان عمر تو را درنیافته‌اند.پرده سوم: چه سخت است از دست دادن مادری که عصاره‌ی خوبی‌هاستاگر تو فاطمه نبودی با آن عظمت دست نیافتنی و من هم حسن نبودم با این قلب رقیق و دل شکستنی، باز هم سفارش تو مادر-گریه نکردن- عملی نبود. اگر من تنها یک فرزند بودم- هر فرزندی- و تو تنها یک مادر بودی- هر مادری- در حال ارتحال، باز هم به دل نمی‌شد گفت که نسوز و به چشم نمی‌شد گفت که آرام بگیر و اشک مریز. چه رسد به این که تو فقط یک مادر نیستی، تو فاطمه‌ای! تو زهرای اطهری! تو نزدیکترین و بی‌واسطه‌ترین بازمانده‌ی منزل و مهبط وحی‌ای! تو محب و محبوب خدا و پیامبری!
 چه کسی عشق خدا و پیامبر را نسبت به تو نمی‌داند؟ کم مانده بود، پیامبر به بلال بگوید: «بالای ماذنه که رفتی بعد از هر اذان به صدای بلند اعلام کن که محمد (ص) فاطمه را دوست دارد، دوست داشتنی الهی و تکوینی، دوست داشتنی سنتی و تشریعی.»   اینچنین بود عشق مشهور پیامبر به تو. و عشق تو به پیامبر شهره‌تر آنچنان که لقب «ام‌ابیها» گرفتی و آنچنان که بعد از ارتحال پیامبر هیچ کس خنده‌ی تو را ندید و در عوض، گریستن‌ات، دشمن را به ستوه آورد. ما از آنجا که پیش از تولد، ظهور یافته‌ایم و پس از وفات نیز، ادامه حیات می‌دهیم، من رنجهای تو را به خاطر پیامبر، حتی پیش از تولدم دیده‌ام. من اگر چه در سال سوم هجرت به دنیا آمدم، اما رنج‌های تو را پیش از هجرت و پس از آن بوضوح دیدم، به همین دلیل به تو حق می‌دادم که پس از رحلت پیامبر، آنچنان غریبانه و جگر سوز در بیت الاحزان، ضجه بزنی و فغان کنی. تو زنی هستی که امامت بشر در مقابل تو زانو می‌زند، تو همسر و مادر رهبری خلایقی. و آنچه هم‌اکنون از دست ما می‌رود چنین عظمتی است، نه ما که جا دارد جهان بر این مصیبت گریه کند. جا دارد کوه‌ها در این اندوه متلاشی شود. بی‌آنکه بخواهم، شعرهایی که تو در سوگ پیامبر می‌خواندی در ذهنم تداعی می‌شود: «اَنَّ حُزْنی عَلَیْکَ حُزْنٌ جَدید وَ فُوادی وَ اللَّهِ صَبٌّ عَنید کُل یَوْمٍ یِزیدُ فیه شجونی وَ اکْتِأبی عَلَیْکَ لَیْسَ یَبید. نَفْسی عَلیْ زَفَراتِها مَحْبُوسۀ یا لَیْتَها خَرَجت مَعَ الزفّرات لاخَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیاةِ و اِنَّما اَبکی مَخافۀ اَنْ تَطُولَ حَیاتی. اینها زبان حال ماست مادر! وقتی دست ما را می‌گرفتی، به مزار پیامبر می‌بردی، در کنار قبر او می‌نشستی و این شعرها را زمزمه می‌کردی، ضجه می‌زدی و ما را می‌گریاندی، ما چگونه می‌توانستیم تصور کنیم که همان شعرها، زبان حال ما بشود بر بالین احتضار تو؟! خدایا چه سخت است از دست دادن مادری که عصاره‌ی خوبی هاست.




95/12/12 - 09:28 - 2017-3-2 09:28:16





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن