تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان ، در عالِمِ بى بهره از ادب بيشتر طمع مى كند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832064085




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«سیدعباس» و «سیدحسن» ثمره‌های واقعی عمر امام‌موسی صدر هستند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «سیدعباس» و «سیدحسن» ثمره‌های واقعی عمر امام‌موسی صدر هستند
بانو ليلا موسوي خواهر دبيركل شهيد حزب‌الله لبنان، علامه شهيد سيد‌عباس موسوي است كه...
نویسنده : محمدرضا کائینی 


بانو ليلا موسوي خواهر دبيركل شهيد حزب‌الله لبنان، علامه شهيد سيد‌عباس موسوي است. او در سالروز شهادت برادر مجاهدش و در گفت‌و‌شنود پيش‌روي، ابعادي از منش اخلاقي و مبارزاتي برادر را بازگفته است. اميد آنكه مقبول افتد.    به عنوان خواهر شهيد سيد‌عباس موسوي، لطفاً در آغاز سخن، ما را با زمينه‌هاي تربيتي و آموزشي آن بزرگوار بيشتر آشنا كنيد؟ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. شهيد سيد‌عباس موسوي فوق‌العاده باهوش بود و اين تيزهوشي، مخصوصاً در درس‌هايي مثل رياضيات خيلي خوب جلوه مي‌كرد. مسئولان مدرسه هميشه او را تشويق مي‌كردند و مسئوليت‌هايي مثل رهبري گروه‌هاي نمايش را به عهده‌اش مي‌گذاشتند و او هم انصافاً از عهده هر كاري برمي‌آمد. يادم است در مراسم و جشن‌هاي مختلف ملي و مذهبي كه در مدرسه برگزار مي‌شد، هميشه جزو فعالان درجه يك بود. همين‌قدر بگويم كه آدمي به باهوشي او در عمرم نديده‌ام! اما در مورد زمينه‌هاي تربيتي او، بايد اشاره كنم او در دوره‌اي به دنيا آمد كه لبنان در شرايط بسيار وخيم اقتصادي بود و كمتر كسي شغل و درآمد درستي داشت، مخصوصاً امثال خانواده ما كه در مناطق محروم و روستايي زندگي مي‌كرديم. ما در منطقه محروم بقاع بوديم و پدرمان تصميم گرفت براي كار به كويت برود، ولي به هر مشقتي كه بود، اندك سرمايه‌اي دست و پا كرد و به جاي رفتن به كويت، در سال 1958 خانواده را به محله فقيرنشين «الشياح» در بيروت برد و در آنجا يك مغازه كوچك خواربارفروشي باز كرد و مشغول كسب و كار شد. پسرهاي خانواده سعي مي‌كردند به پدر كمك كنند. سيد‌عباس هم وقتي از مدرسه برمي‌گشت، چند ساعتي در مغازه به پدر كمك مي‌كرد. ايشان چندمين فرزند خانواده بود و در دوران كودكي و نوجواني چه عاداتي داشت؟ سومي! سيد‌عباس درآن دوره، خيلي عادت نداشت مشغول بازي و سرگرمي شود و با همسن و سال‌هاي خود، خيلي فرق داشت. مثلاً به محض اينكه صداي اذان را از بلندگوي مسجد مي‌شنيد، در مغازه را قفل مي‌كرد و براي اداي فريضه نماز، به مسجد مي‌رفت. خانواده ما يك خانواده به‌شدت مذهبي بود و سيد‌عباس در چنين خانه‌اي رشد كرده بود. يادم است يك بار يكي از دوستان سيد‌عباس مي‌خواست در خانه‌شان يك جلسه مذهبي برگزار كند و سيد‌عباس به مادرم اصرار كرد فرش خانه خودمان را به او قرض دهد! از گرايش ايشان به تحصيل در حوزه علميه برايمان بگوييد. اين تمايل از چه زماني در ايشان نمايان شد؟ سيد‌عباس علاقه زيادي به سرنوشت فلسطين داشت و از نوجواني دلش مي‌خواست در كنار رزمندگان فلسطيني با اسرائيل بجنگد! كودك بود كه با انقلابيون فلسطيني رابطه پيدا كرد و به سفارش آنها، به اردوگاه آموزش نظامي رفت. در آنجا هنگام انجام تمرين‌ها، از ارتفاع بلندي سقوط كرد و پايش شكست! پدرم باخبر شد و او را به بيمارستان برد و درمان سيد‌عباس مدتي طول كشيد. روزي كه توانست راه برود، پدرم او را با خودش به منزل يكي از دوستانش در محله اوزاعي در جنوب بيروت برد. در آن روز امام موسي صدر و اعضاي انجمن هاشمي، در آن خانه دور هم جمع شدند. امام موسي صدر از پدرم پرسيده بود چرا پاي سيد‌عباس در گچ است؟ و پدرم هم ماجرا را برايش شرح داد. امام موسي صدر با شنيدن موضوع، لبخند مي‌زند و از سيد‌عباس مي‌پرسد:‌«پسرم! چند سال داري؟» سيد‌عباس جواب مي‌دهد: «10 سال». مي‌پرسد: «تو با اين سن و سال، از قضيه فلسطين چه مي‌داني؟» سيد‌عباس سرش را با غرور بالا مي‌گيرد و با لحني قاطع مي‌گويد: «فلسطيني‌ها مردمان مظلومي هستند كه اسرائيل آنها را از سرزمين آبا و اجدادي‌شان بيرون كرده است و حالا دارند در اردوگاه‌ها زندگي بسيار سختي را مي‌گذرانند و دنيا هم اصلاً صداي ناله و فرياد آنها را نمي‌شنود! آنها مي‌خواهند به خانه و سرزمينشان برگردند.» امام موسي صدر مي‌پرسد:‌«چگونه مي‌توانند به سرزمين خود بازگردند؟» و سيد‌عباس جواب مي‌دهد:‌«با جهاد!» امام موسي صدر لبخند مي‌زند و با مهرباني مي‌گويد:‌«تو فقط 10 سال داري، چگونه مي‌خواهي جهاد كني؟» سيد‌عباس مي‌گويد:‌«آموزش‌هاي نظامي را ياد مي‌گيرم و در كنار رزمندگان فلسطين آنقدر مي‌جنگم تا پيروز شويم و قدس را آزاد كنيم!» در پايان جلسه، امام موسي صدر به پدر مي‌گويد:‌«‌سيد‌عباس يك بچه عادي نيست و خوب است بهترين امكانات تحصيلي برايش فراهم شود.» بعد هم پيشنهاد مي‌كند پدر او را به حوزه علميه صدر بفرستد. سيد‌عباس حدود 14 سال داشت كه به حوزه علميه امام موسي صدر رفت و مشغول فراگيري تحصيل دروس حوزوي شد. پدرتان با امام موسي صدر ارتباط داشتند؟ بله، ايشان جزو كساني بود كه از همان سال اول ورود امام موسي صدر به لبنان، با ايشان ارتباط داشت، چون عضو انجمن هاشمي بود كه زير نظر امام موسي صدر فعاليت مي‌كرد. پدرم به‌واسطه عضويت در اين انجمن، چند بار در هفته، در صور، بيروت و جاهاي ديگر لبنان، در برنامه‌هاي سياسي و فرهنگي امام موسي صدر شركت مي‌كرد و سيد‌عباس را هم معمولاً با خود به اين جلسات مي‌برد. سيد‌عباس از اين طريق توانست به‌خوبي شخصيت و افكار امام موسي صدر را بشناسد. برادرتان پس از اتمام تحصيلات حوزوي در صور، چه كرد؟ تحصيلات سيد‌عباس در حوزه علميه صور، دو سال طول كشيد و در آنجا توسط امام موسي صدر عمامه‌گذاري كرد. سپس به توصيه امام صدر به نجف رفت تا دنباله تحصيلات خود را در محضر شهيد بزرگوار آيت‌الله سيد‌محمدباقر صدر ادامه دهد. پدرم پس از مشورت با امام موسي صدر، قانع شد سيد‌عباس را به نجف بفرستد. سيد‌عباس مستقيماً نزد شهيد آيت الله صدر رفت و ايشان شخصاً مسئوليت نظارت بر تحصيل و زندگي سيد‌عباس را در نجف به عهده گرفت. سيد‌عباس به‌زودي از شاگردان خاص و نزديك شهيد صدر شد و ايشان بسيار به او علاقه پيدا كرد. سيد‌عباس حدود هشت سال در حوزه علميه نجف تحصيل كرد و در اين مدت در واقع، به‌نوعي سفير خاص امام موسي صدر بود. او هر سال تابستان به ديدار خانواده مي‌‌آمد و امام موسي صدر را از اخباري كه شهيد سيدمحمدباقر صدر داده بودند، با خبر مي‌كرد و متقابلاً صحبت‌هاي ايشان را به شهيد صدر منتقل مي‌كرد. چند بار هم مخفيانه به لبنان آمد تا اخبار سختگيري‌ها و فشارهاي بعثي‌هاي عراق بر شيعيان آنجا را، به اطلاع امام موسي صدر برساند تا ايشان از طريق رسانه‌ها، همه مسلمانان را در جريان اوضاع عراق و مظالم رژيم بعثي قرار دهند، چون رسانه‌هاي عراق جرئت انتشار كوچك‌ترين خبري را نداشتند و كسي در دنيا خبر نداشت چه به سر مردم عراق و مخصوصاً حوزه علميه نجف مي‌آيد. سيد‌عباس در واقع امين‌ترين منبع دريافت اخبار داخل عراق توسط امام موسي صدر بود و ايشان هم طي روشنگري‌هاي مستمري كه داشت، مسلمانان ساير كشورها و مردم دنيا را در جريان واقعيت‌هاي موجود عراق قرار مي‌داد. يك بار مردم عراق در ايام سوگواري محرم، از نجف با پاي پياده به كربلا مي‌رفتند كه صدام دستور داد ارتش با تانك، توپ و هواپيما به آنها حمله كند و عده زيادي را به خاك و خون بكشد! سيد‌عباس بلافاصله مخفيانه به لبنان آمد تا امام موسي صدر را در جريان اوضاع عراق و اين فاجعه خونبار قرار دهد. گاهي اوقات مي‌شد سيد‌عباس فقط به مدت 48 ساعت به لبنان مي‌آمد كه پيامي از امام موسي صدر براي شهيد صدر ببرد يا از ايشان پيامي بياورد. تمام اين كارهاي سيد‌عباس مخفيانه و محرمانه بود و ما هيچ‌وقت از محتواي نامه‌ها آگاه نشديم. آيا ايشان از سوي امام موسي صدر يا شهيد آيت‌الله سيد‌محمدباقرصدر، پيامي براي امام خميني هم مي‌برد؟ نمي‌دانم. همين قدر مي‌دانم كه چندين بار در نجف، به‌طور مخفيانه به ديدار امام خميني رفت، ولي اينكه پيامي از امام موسي صدر يا شهيد سيدمحمدباقر صدر هم برده يا پيامي از ايشان آورده باشد، در جريان نيستم. چه شد كه شهيد موسوي از نجف به لبنان برگشتند؟ خودش مي‌گفت دلش نمي‌خواست از نجف بيايد و مي‌خواست آنجا بماند و به تحصيل ادامه بدهد، اما شهيد صدر به ايشان تكليف كرده بود هر چه سريع‌تر نجف را ترك كند! روزي كه او مي‌خواست عراق را ترك كند، فقط در قسمت درجه يك هواپيما جا بود و سيد‌عباس هم توان مالي براي پرداخت هزينه بليت درجه يك را نداشت، اما شهيد سيدمحمدباقر صدر كه مي‌دانست جان سيد‌عباس در عراق در خطر است، هزينه اين بليت را پرداخت تا سيد‌عباس هر چه سريع‌تر عراق را ترك كند. او هم به محض اينكه به بيروت رسيد، به ديدار امام موسي صدر رفت تا ايشان را در جريان وقايع نجف قرار دهد. سيد‌عباس ديگر هرگز نتوانست به نجف برگردد. سفر سيد‌عباس از عراق به بيروت، به‌قدري با عجله و فوري بود كه حتي زن و دخترش را نتوانست همراه خود بياورد و آنها بعداً آمدند. درچه سالي؟ سيد‌عباس در سال 1978 و چند ماه قبل از ربوده شدن امام موسي صدر، به لبنان برگشت. پس از بازگشت به لبنان، شهيد سيد‌عباس موسوي در چه زمينه‌هايي فعاليت كرد؟  مديريت و اداره حوزه علميه و تدريس در آن را سيد‌عباس به عهده گرفت و حوزه «امام منتظر» چند روز قبل از فوت مادرمان، شروع به كار كرد. آخرين بار امام موسي صدر را چه زماني ديديد؟ در مراسم چهلم مادرمان در هفت ژوئن سال 1978 كه ايشان به شهر نبي‌شيث آمدند و در اين مراسم شركت و سخنراني كردند. دو ماه بعد ايشان به ليبي رفتند و حادثه فاجعه‌بار ربوده شدن برادرم پيش آمد. از فعاليت‌هاي حوزه «امام منتظر» برايمان بگوييد. اوايل تعداد طلبه‌هاي آنجا، بيش از 16 نفر نبود، ولي به‌تدريج بيشتر شد و بزرگاني چون سيد‌حسن نصرالله، شيخ حسين ياسين، شهيد شيخ علي‌كريم و شيخ محمد خاتون در آنجا درس خواندند. امام موسي صدر هم در اين حوزه درس مي‌دادند؟ خير، مشغله‌هاي ايشان خيلي زياد بود و نمي‌رسيدند تدريس كنند. ايشان مجوز حوزه را گرفتند و مكاني را اجاره و تمام وسايل و امكانات اوليه را براي حوزه تهيه كردند. شهيد سيد‌محمدباقر صدر هم در راه‌اندازي و تقويت اين حوزه، خيلي كمك كردند و حتي تا چند روز قبل از شهادتشان هم كمك‌هاي مالي خود را براي سيد‌عباس مي‌فرستادند. ابتداي گفت‌وگو اشاره كرديد كه شهيد سيد‌عباس موسوي از كودكي در پي مبارزه با رژيم صهيونيستي بود. ايشان بعدها در اين زمينه چه فعاليت‌هايي را انجام دادند؟ پس از تأسيس حوزه علميه «امام منتظر» سيد‌عباس همراه با 16 طلبه‌اي كه در اين حوزه ثبت‌نام كرده بودند، در يكي از دوره‌هاي آموزش نظامي جنبش امل در اردوگاه «جنتا» در منطقه بقاع، شركت كردند. سيد‌عباس عادت داشت هر روز يادداشت‌هاي روزانه‌اش را بنويسد و درآنها كاملاً مشخص است كه در كجا و چگونه با امام موسي صدر آشنا شده است. از نظر تبليغ ديني چه مي‌كردند؟ سيد‌عباس در مناسبت‌هاي مختلف، طلبه‌هاي حوزه را به روستاهاي لبنان مي‌فرستاد تا ضمن آموزش احكام و مسائل اسلامي، مردم را با انديشه‌هاي سياسي امام موسي صدر و نيز تهديد روزافزون صهيونيسم براي لبنان و ضرورت ايجاد آمادگي براي مقابله با آنها آشنا كنند. اين 16 طلبه همچون سربازاني جان بر كف گوش به فرمان سيد‌عباس و به تبع او امام موسي صدر بودند. يادم است امام موسي صدر يك هفته قبل از ربوده شدن، به سيد‌عباس مأموريت دادند تا تعدادي از طلبه‌هاي حوزه را براي آموزش راه‌اندازي فرستنده‌اي راديويي براي جنبش امل، اعزام كند. بعضي از طلبه‌ها تعجب كرده بودند و مي‌پرسيدند چرا ما جاي درس خواندن، بايد وقتمان را صرف اين‌گونه امور كنيم؟ حتي يكي از آنها به سيد‌عباس گفته بود‌:«‌شما و امام موسي صدر در رؤيا زندگي مي‌كنيد! مگر خيال داريد در لبنان حكومت اسلامي برقرار كنيد؟» سيد‌عباس در پاسخ گفته بود به‌زودي شبكه راديويي خواهند داشت! علت واقعي اعتراض اين طلبه‌ وطلاب ِمانند وي چه بود؟ واقعيت اين است كه ديدگاه‌هاي امام موسي صدر و برنامه‌هايي كه براي بهبود و پيشرفت وضعيت شيعيان لبنان داشتند، براي خيلي‌ها قابل درك نبود. ايشان هميشه جلوتر از زمان حركت مي‌كردند و بسيار پيشرو بودند و افراد عادي نمي‌توانستند ابعاد و اهميت افكار آن مرد بزرگ را درك كنند، منتها چون جرئت نداشتند اين حرف‌ها را به خود ايشان بزنند، به سيد‌عباس اعتراض مي‌كردند. واكنش ايشان چه بود؟ سعي مي‌كرد آنها را قانع كند، ولي گاهي هم مجبور مي‌شد بگويد دستور ايشان است! سيد‌عباس و امام موسي صدر افقي را مي‌ديدند كه درك آن براي ديگران، مقدور نبود. به همين دليل وقتي برايشان كلاس‌هاي آموزش نظامي گذاشته شد، دائماً شكايت مي‌كردند كه ما از عراق به اينجا آمده‌ايم درس بخوانيم و اين كارها وقت ما را تلف مي‌كند! حوزه علميه «امام منتظر» كه با هدايت مستقيم امام موسي صدر و توسط شهيد سيد‌عباس موسوي اداره مي‌شد، با جنبش امل هم ارتباط داشت؟ گمان نمي‌كنم ارتباط سازماني داشته باشد. تا جايي كه مي‌دانم، سيد‌عباس برخلاف آقاي سيد‌حسن نصرالله، با جنبش امل ارتباط آشكار نداشت. اگر هم داشت، مخفي بود! آقاي سيد‌حسن نصرالله خودشان بارها گفته‌اند: در زمان امام موسي صدر، عضو جنبش امل بوده‌اند و مسئوليت‌هاي ايشان كاملاً رسمي و علني بود، اما در مورد سيد عباس، همكاري مستقيم و آشكار او با امام موسي صدر، فقط در راه‌اندازي و اداره حوزه علميه «امام منتظر» در شهر بعلبك بود. سيد‌عباس نماينده شهيد سيد‌محمدباقر صدر در لبنان بود و امام موسي صدر در حوزه‌هايي كه بيشتر با طلاب و امور حوزوي ارتباط داشت، از سيد‌عباس استفاده مي‌كرد. از نگاه شهيد سيد‌عباس موسوي، امام موسي صدر را توصيف كنيد. نگاه او به شخصيت آن رهبر فقيد چگونه بود؟ سيد‌عباس، امام صدر را پدر معنوي، الگو، پيشوا و استاد مدافع خود مي‌دانست و در اغلب فعاليت‌هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي، ايشان را سرمشق قرار داده بود. او ايمان داشت صهيونيسم جهاني بهتر از هر كسي، به اهميت برنامه‌ها و طرح‌هاي امام موسي صدر واقف است و به دليل وحشت از برنامه‌هاي روشنگرانه و سازنده ايشان بود كه دست به جنايت زد و ايشان را ربود. دايي پدرم از درجه‌داران ارتش فرانسه در لبنان بود و در باره ترفندهاي استعمارگران، مطالعات وسيعي كرده بود و از شگردهاي آنان به‌خوبي اطلاع داشت. زماني كه امام موسي صدر دوره‌هاي نظامي را براي جوانان شيعه راه انداخت، ايشان نامه سرگشاده‌اي براي امام موسي صدر نوشت و هشدار داد كه فعاليت‌هاي خود را علني نكند، وگرنه او را مثل اجدادش، به شهادت خواهند رساند. از رابطه شهيد موسوي با ساير علماي لبنان برايمان بگوييد. سيد‌عباس غير از امام موسي صدر، با هيچ‌يك از علماي لبنان رابطه نزديكي نداشت! حتي علامه سيد محمدحسين فضل‌الله چند بار به منزل سيد‌عباس رفت تا او را متقاعد كند به حوزه علميه ايشان برود و با آنها همكاري كند، ولي سيد‌عباس قبول نكرد! مرحوم شيخ محمدمهدي شمس‌الدين هم به سيد‌عباس پيشنهاد كرد همراه با 16 طلبه حوزه «امام منتظر» به حوزه او بپيوندند، اما باز هم سيد‌عباس رد كرد و گفت ترجيح مي‌دهد در حوزه‌اي خدمت كند كه با همكاري امام موسي صدر راه‌اندازي كرده است! اين در حالي است كه طلاب حوزه «امام منتظر» در شرايط بسيار دشواري زندگي مي‌كردند و سيد‌عباس به هر دري مي‌زد تا اندك نيازهاي مالي آنها را تأمين كند تا به خاطر فشار مالي، به حوزه‌هاي ديگر لبنان نروند. علت خودداري شهيد سيد‌عباس موسوي از همكاري با ديگر علماي لبنان چه بود؟ او خط‌مشي آنها را- كه صرفاً تدريس علوم حوزوي و دوري از امور سياسي بود، نمي‌پسنديد و مي‌گفت: «تنها امام موسي صدر است كه علم و جهاد را به هم پيوند داده است.» تأثير امام موسي صدر را در آشنايي مردم لبنان با انقلاب اسلامي ايران در چه حد مي‌دانيد؟ فوق‌العاده زياد. معتقدم مردم لبنان، اساساً به خاطر عشقي كه به امام موسي صدر داشتند، انقلاب ايران را شناختند و به مردم ايران مهر ورزيدند. در دوره‌اي كه انقلاب در ايران روي مي‌داد، شيعيان لبنان روز و شب در خيابان‌ها بودند و به پشتيباني مردم ايران تظاهرات مي‌كردند. امام موسي صدر قلوب مردم لبنان را با قلوب مردم ايران پيوند داد و خيلي زود، آنها را با انقلاب اسلامي ايران آشنا كرد. اگر ايشان نبود، قطعاً اين همدلي به وجود نمي‌آمد. دو شاگرد بزرگ امام موسي صدر، شهيد سيد‌عباس موسوي و سيد حسن نصرالله هستند. نظر شما در باره نقش اين دو نفر چيست؟ آنها ثمره‌هاي واقعي عمر امام موسي صدر هستند و نمي‌توان اين واقعيت را انكار كرد. بي‌ترديد نقش آنها در كنار استاد بزرگوارشان، در تاريخ ماندگار است. خداوند به عمر و عزت آقاي سيد‌حسن نصرالله بيفزايد كه با مقاومت‌هاي جانانه خود شيعيان لبنان و بلكه جهان را در مقابله با رژيم صهيونيستي سرافراز كردند. در پايان اين گفت‌وگو نگاهي هم به زندگي شخصي و خانوادگي برادر ارجمندتان داشته باشيد. سيد‌عباس در دوران تحصيل، سختي‌هاي زيادي را تحمل كرد. يادم است روزي مي‌خواست كتاب درسي بخرد و پول نداشت و همسرش حلقه ازدواجشان را فروخت! در واقع سيد‌عباس بدون همراهي و فداكاري همسرش، نمي‌توانست اين مسير پرافتخار را طي كند. نهايتاً هم او مزد ايثارهاي خود را گرفت و در كنار شوهرش به شهادت رسيد و به تاريخ پيوست. يادم است يك روز ماه رمضان، همراه همسر سيد‌عباس، منتظر بوديم كه او براي افطار به خانه بيايد و چيزي بياورد، چون براي افطار هيچ چيزي نداشتيم، ولي سيد‌عباس دست خالي آمد! همه مشغول نماز شديم و سيد پس از نماز از صبر فاطمه‌زهرا(س) و حضرت زينب(س) و ضرورت پيروي از آنها برايمان گفت و اشك ريخت. در حال راز و نياز بوديم كه زنگ در خانه به صدا در آمد و يكي از دوستان شهيد، غذاي نذري آورد! بعد از مدت‌ها گرسنگي، آن غذا براي همه ما بسيار دلپذير بود. با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن