تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798590575




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مرگ دو شاعر از زبان خودشان


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: مرگ دو شاعر از زبان خودشان
اوسیپ کالنتر و فروغ فرخزاد شاعرانی هستند که در شعرهای‌شان از مرگ خود نوشته‌اند.
آفتاب‌‌نیوز : در یادداشتی در این‌باره می‌خوانیم: «برادرم که عاشقانه فروغ را دوست داشت و می‌دارد، می‌گوید: شبی پس از ترجمه‌ی شعری از یکی از شاعران معاصر آلمان «اوسیپ کالنتر» به نام «وقتی که مرگ من فرامی‌رسد» فروغ به ناگاه چهره در هم کشید، سایه‌ای از ملال بر پیشانی‌اش نشست. با بی‌حوصلگی قلم و دفتر را به کناری گذاشت و سخت به فکر فرورفت، سکوت بی‌دلیلی که بین ما دیواری کشیده بود از استفهام، اندکی به درازا کشید، سپس او به بهانه‌ی خستگی و خواب، زودتر از معمول به اتاق خود رفت و در را به روی خود فروبست. صبح فردا سر میز صبحانه هم آن حال و هوای همیشگی را نداشت، نمی‌گفت و نمی‌خندید؛ اندوهناک و ملول می‌نمود؛ اما پس از سکوتی که می‌رفت مرا به صدا درآورد، سرانجام پاره‌کاغذی را که در دست داشت کمی گشود و گفت: شعر دیشب روی من اثر عجیبی گذاشت، طوری که بیشتر شب را بیدار بودم و بالاخره با الهام از آن شعر، برای مرگ خودم یک شعر سرودم؛ دوست داری برایت بخوانم؟ و خواند و خواند، با صدایی لطیف و غمناک و کمی مرتعش شعر را خواند، چنان که هنوزاهنوز پس از گذشت این همه سال او را در حال خواندن شعری که برای مرگ خودش سروده بود، می‌بینم. شعری تلخ، شعری تکان‌دهنده و تأثیرگذار که چون از صمیمی‌ترین نقطه‌ی وجودش سرچشمه گرفته، بی‌گمان بر صمیمی‌ترین تار و پود احساس خواننده نیز می‌نشیند و او را با خود به آن سوی زندگی می‌برد. شعر «مرگ من روزی...» که دوستداران فروغ با طنین آن به خوبی آشنایی دارند...»*


*پوران فرخزاد در مقدمه‌ی چاپ دوم کتاب «مرگ من روزی...». نمونه‌هایی از آثار شاعران آلمان در نیمه‌ی اول قرن بیستم، مترجمین: فروغ فرخزاد و دکتر امیرمسعود فرخزاد، نشر کتابسرای تندیس ۱۳۸۰


شعری که پوران فرخزاد به نقل از برادرش از آن یاد می‌کند، چهارپاره‌ای از فروغ است که در دفتر «عصیان» به نام «بعدها» منتشر شده است. با نگاهی به شعر اوسیپ کالنتر به نام «وقتی که مرگ من فرامی‌رسد»، به میزان تأثیر این شعر بر آن شعر فروغ، پی می‌بریم.


شعر فروغ، با نام شعر اوسیپ کالنتر، آغاز می‌شود : «مرگ من روزی فراخواهد رسید»


کالنتر به تابستان‌هایی اشاره می‌کند که پس از مرگش، فراخواهند رسید اما او آن تابستان‌ها را نخواهد دید. جالب است که فروغ از هر سه فصل دیگر نام برده اما هیچ نامی از تابستان در شعرش نمی‌آورد:


«مرگ من روزی فراخواهد رسید/ در بهاری روشن از امواج نور/ در زمستانی غبارآلود و دور/ یا خزانی خالی از فریاد و شور»


کالنتر نگران سرنوشت کتاب‌های کتابخانه‌اش است و داستان‌هایی که با مرگش نیمه‌تمام خواهد ماند؛ فروغ نیز نگران چشم‌های ناشناسی است که پس از مرگش به دفترها و کاغذهایش خواهند خزید.


فضای هر دو شعر، خانه و اتاق پر از کاغذ و کتاب شاعر است.


کالنتر به مرگ و نابودی تصاویری که در مغزش رسم شده‌اند، فکر می‌کند و فروغ نیز به مرگ و ویرانی هرچه در خویشتن او برجای مانده است، می‌اندیشد.


فروغ نام شعرش را «بعدها» می‌گذارد و در پایان شعرش می‌گوید: «بعدها نام مرا باران و باد/ نرم می‌شویند از رخسار سنگ/ گور من گمنام می‌ماند به راه/ فارغ از افسانه‌های نام و ننگ»


اما شعر اوسیپ کالنتر  پایان‌بندی تکان‌دهنده‌تری دارد آن‌چنان که دل فروغ را لرزاند و آن شعر زیبا را از او متولد ساخت. پایان شعر کالنتر چنین است: «خواننده! وقتی تو این را می‌خوانی


بعدها، سال‌های بعد...


به من فکر کن.


من این را در نیمه‌ی اول قرن بیستم می‌نویسم. در یک عصر پاییز در حدود ساعت ده.


از شراب طلایی orvieto خورده‌ام


که برای شب و آرامش، مفید است


منزلی داشتم که در بالای آن، ستاره‌ها می‌سوختند


و روی هم رفته، انسانی بودم مثل تو.»


منیر سارا سرایی


به گزارش ایسنا، فروغ‌ فرخزاد شاعر معاصر متولد هشتم دی‌ماه سال ۱۳۱۳، در ۲۴ بهمن‌ماه سال ۱۳۴۵ بر اثر سانحه رانندگی از دنیا رفت.




۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن