تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817638257




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پدرمان رفت چون دفاع از دين مرز نمي‌شناسد


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
 پدرمان رفت چون دفاع از دين مرز نمي‌شناسد
پدرمان رفت چون دفاع از دين مرز نمي‌شناسد شهيد عليرضا بابايي مسئول امور خوابگاه‌هاي دانشگاه علوم پايه اراك يكي از پنج شهيد مدافع حرم حضرت زينب(س) از شهر اراك است كه به عنوان نيروي داوطلب به عراق اعزام شده بود و 25 ارديبهشت 95 بر اثر برخورد با تله انفجاري تروريست‌ها در شهر فلوجه عراق به شهادت رسيد.


به گزارش فرهنگ نیوز،به نقل از روزنامه جوان، شهيد عليرضا بابايي در حالي رخت رزم پوشيد كه دو دختر 10 و 18 ساله داشت. روزنامه جوان براي آشنايي بيشتر با سيره و روش زندگي با اين شهيد بزرگوار دقايقي با خانواده‌اش هم‌كلام شده که در ادامه می خوانید.

فاطمه رازگرداني همسر شهيد
 
چه شد كه همراهي و ازدواج با شهيد مدافع حرم نصيبتان شد؟
من و عليرضا 20 سال پيش با هم ازدواج كرديم. ايشان متولد 1351 بود و هر دو در بسيج فعاليت مي‌كرديم و همين فعاليت‌ها زمينه آشنايي و ازدواج‌مان را فراهم آورد. حاصل زندگي ما دو دختر 18 و 10 ساله به نام‌هاي زينب و زهرا است.
 
همسرتان نظامي نبودند، پس چطور شد كه براي دفاع از حريم اهل بيت راهي عراق شدند؟
آقا عليرضا ليسانس ارتباطات و كارشناسي ارشد مديريت تحول داشت و شغلش هم مسئول خوابگاه دانشگاه اراك بود اما يك بسيجي مخلص بود. از ابتدا در بسيج فعاليت داشت و زماني كه ازدواج كرديم يكي از شروط ازدواجمان اين بود كه من هم فعاليت در بسيج را ادامه بدهم و ايشان خدمت به اسلام را در هر سنگري كه هست ادامه بدهد.
 
شهدا در خلقيات‌شان شاخصه‌هايي دارند كه آنها را به درجه رفيع شهادت مي‌رساند. شاخصه‌هاي اخلاقي همسرتان چه بود؟
ولايتمداري و مردمداري‌شان دو شاخصه مهمي است كه عليرضا از آنها برخوردار بود. شايد اگر اين دو خصوصيت را نداشت شهادت قسمتش نمي‌شد. شهيد بابايي هر كاري از دستش برمي‌آمد براي مردم انجام مي‌داد. رفتنش به عراق هم براي كمك به مردم مظلوم اين كشور بود.
 
چه زماني به شما گفتند براي دفاع از حرمين شريفين به عراق اعزام مي‌شوند؟
سال 94 همزمان با شهادت شهيد مدافع حرم محمد زهره وند به من گفت مراسم شبي با شهيد در مسجد امام حسين (ع) اراك است مي‌آيي برويم؟ در راه برگشت از مسجد براي دفاع از حرم ثبت نام كرد و 17 ارديبهشت 95 اعزام شد. چند روز بعد هم كه بر اثر برخورد با تله انفجاري به كما رفت و به شهادت رسيد.
 
با وجود اينكه دو دختر داريد نگران شهادت، اسارت يا جانبازي همسرتان نبوديد؟
البته كه خيلي نگران بودم ولي اوايل براي اينكه ما را راضي كند مي‌گفت فقط 15 روز به آموزشي مي‌رود. بعد از عراق زنگ زد كه براي دفاع از حرم اهل بيت عراق رفته است. وقتي راهي مي‌شد تصور شهادتش را نداشتم، ولي اينكه جانباز يا اسير شود احتمال مي‌دادم. به نظر من رضايت همسران و خانواده مدافعين حرم با اعتقادات عجين شده است. نقش همسران در اعزام رزمنده‌ها خيلي مهم است. بايد كسي اعتقاداتش مثل اعتقاد همسرش باشد تا راضي به رفتنش شود. من راضي به رفتنش شدم چراكه رهبر انقلاب فرمودند اگر دفاع مدافعين حرم و شهادت‌شان در سوريه و عراق نبود بايد با داعش و اهل كفر الان در سرزمين خودمان و در همدان مي‌جنگيديم.
 
زهرا دختر 10 ساله شهيد
 
از اينكه دختر شهيد هستي چه احساسي داري؟
بابام را خيلي دوست داشتم و از اينكه پدرم به شهادت رسيد احساس خوبي دارم اما از اين جهت كه پدرم را از دست دادم ناراحتم. به خاطر اينكه بهترين باباي دنيا بود.
 
اين مدت كه پدرت شهيد شده حضورش را احساس مي‌كني يا خوابش را مي‌بيني؟
خواب پدرم را زياد مي‌بينم. دلتنگ بابا كه مي‌شوم عكسش را بغل مي‌كنم و به ياد حضرت زينب(س) مي‌افتم. من يك ساعت مچي داشتم كه گم شده بود. توي خواب ديدم بابا آمد و بيدارم كرد و ساعتم را نشانم داد. گفتم بابا اين ساعت را از كجا پيدا كردي گفت از يك آقاي مهربان گرفتم كه خيلي نوراني بود. پدرم من را برد حرم سامرا، رفتيم داخل و فهميدم كه منظورش از آقاي مهربان، آقا امام زمان(عج) است.
 
الان اگر بخواهي با حضرت رقيه(س) درد دل كني، به ايشان چه مي‌گويي؟
به خانم مي‌گويم شما هم دختريد. دلتان براي باباي‌تان تنگ مي‌شود. به ياد علاقه حضرت رقيه(س) به امام حسين(ع) مي‌افتم و برايش اشك مي‌ريزم. حضرت رقيه(س) وقتي پدرشان را ديدند از غصه شهيد شدند.
 
زينب دختر 18 ساله شهيد
 
وقتي بابا مي‌خواست به عراق برود، مخالفتي نكردي؟
من نگفتم بابا نرو. فكر كردم شايد جمله نرو سستش كند. من اين كار را نكردم. هرچند كه رفتن ايشان خيلي سخت بود. حتي فكر اينكه كوچك‌ترين بلايي سرش بيايد را نمي‌توانستم بكنم. براي ما رفتن عزيزمان خيلي سخت بود. اما بالاخره طي كردن مسير اهل بيت و حفظ حريم‌شان هم مهم است. هرچند سخت اما بايد اين راه را ادامه بدهيم.
 
جوابتان به طعنه‌زنندگان به خانواده‌هاي شهداي مدافع حرم چيست؟
اگر طعنه‌زنندگان در روايت‌ها و احاديث كنكاش داشته باشند و در زندگي اهل بيت مرور كنند و در سبك زندگي‌شان دقت كنند، شايد طرز فكرشان عوض شود و دفاع از دين و حرم اهل بيت پيامبر اسلام برايشان عجيب نباشد. آنها بايد خودشان را دقيقه‌اي جاي خانواده شهداي مدافع حرم بگذارند. الان عزيز ما نيست و هيچ چيز بدتر از اين نيست كه عزيز آدم پيشش نباشد. براي خودم طعنه‌هايي كه برخي مي‌زنند، ديگر مهم نيست. از كنار اين صحبت‌ها مي‌گذرم و فقط مي‌خواهم چند دقيقه غفلت و ناآگاهي‌شان را كنار بگذارند و با زندگي اين شهدا و رزمندگان مدافع حرم سر و كار داشته باشند و آن وقت قضاوت كنند.
 
 پدرتان بيشتر روي چه چيزي تأكيد داشت؟
پدرم روي حجاب تأكيد داشت. مي‌گفت چادر حجاب برتر است. پدرم مي‌گفت تكفيري‌ها اسلام را تهديد مي‌كنند. بر خودش لازم دانست براي دفاع از حرم راهي عراق شود. گذشته از اينكه عراق و سوريه وطن ما نيست اما وطن مسلمانان كه هست. شهدا براي دين دفاع كردند. اسلام مرز جغرافيايي ندارد. هر اتقاقي اسلام را تهديد كند بايد براي دفاع بروند.
 








95/10/28 - 11:00 - 2017-1-17 11:00:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن