تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):نصيحت و خيرخواهى از حسود محال است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838019922




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سرنوشت غم‌انگیز عروس ایرانی در اتریش


واضح آرشیو وب فارسی:الف: سرنوشت غم‌انگیز عروس ایرانی در اتریش

تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۴
دختر دانشجویی که شوق تحصیل و زندگی در اروپا را در سر داشت پس از خواستگاری تلفنی مهندس ایرانی مقیم اتریش دل به رؤیاهای شیرین بست و از تهران راهی وین شد بی‌آنکه بداند در این سفر خیال‌انگیز چه سرنوشت غم‌انگیزی در انتظارش است. به گزارش روزنامه ایران، سوسن، دختری با آرزوهایی بزرگ در رشته حسابداری یکی از دانشکده‌های تهران تحصیل می‌کرد و دلش می‌خواست در آینده برای خود یک شرکت حسابداری راه بیندازد برای همین تحصیل در رشته حسابداری را انتخاب کرده بود اما حدود 20 سال قبل و با سفر دایی‌اش از اتریش به تهران و با شنیدن وعده‌های او رؤیای سفر به خارج از کشور و ادامه تحصیل در اروپا به سرش زد. دایی ناصر پیشنهاد وسوسه‌انگیزی برای خواهرزاده‌اش داشت ناصر که مقیم وین بود به سوسن گفت مهندس پرویز که یکی از همکارانش است وضع مالی خوبی دارد و می‌خواهد با یک دختر ایرانی ازدواج کند اگر موافق است به خواستگاری بیاید. فردای آن روز مهندس پرویز با سوسن تلفنی تماس گرفت و درباره ازدواج و آینده با هم حرف زدند. مهندس پس از چند بار گفت‌وگوی تلفنی تعریف کرد که چند سال قبل ازدواج کرده اما از همسرش جدا شده است. سوسن هم به او فرصت داد از وین به تهران بیاید تا از نزدیک با هم صحبت کنند. سرانجام مهندس پرویز راهی تهران شد و همان گونه که دایی ناصر تعریف کرده بود با آنکه 45 سال سن داشت اما به نظر سوسن مردی خوش چهره و خوش صحبت بود. جز این مردی دست و دل باز هم به نظر می‌رسید چرا که طی چند روز اقامتش در تهران برای سوسن هدایای گرانقیمتی خرید و دلش را به دست آورد تا اینکه سوسن به این نتیجه رسید ازدواج با چنین مردی او را به خوشبختی خواهد رساند. به نظر می‌آمد تنها مشکل این است که داماد شناسنامه‌اش را در اتریش جا گذاشته است با این حال قول داد در بهترین هتل شهر وین مراسم مفصلی برای عروسی برپا کند. یک ماه بعد صیغه محرمیت بین آنها خوانده شد و قرار گذاشتند‌ از طریق سفارت ایران در اتریش مراسم عقد رسمی انجام شود بنابراین پس از بازگشت مهندس و فراهم شدن مقدمات لازم سفر سوسن از دانشگاه مرخصی گرفت، چمدانش را بست و راهی غربت شد. سراب زندگی دو ماه از سفرش به وین گذشته بود اما از مراسم عروسی مجلل، لباس بلند دنباله‌دار، کیک هفت طبقه و ماشین لیموزینی که داماد وعده داده بود خبری نشد. پرویز دائم بهانه می‌آورد که شناسنامه‌اش گم شده و گرفتن شناسنامه جدید مشکلاتی دارد که باید برای حل آن صبر کنند. سوسن نه زبان آلمانی می‌دانست و نه جایی را در وین بلد بود فقط می‌توانست به دایی ناصر اعتراض کند که او هم می‌گفت صبر کند تا همه چیز درست شود. یکی از همان روزها سوسن از راز گم شدن شناسنامه باخبر شد چرا که او خیلی اتفاقی فهمید نامزدش همچنان با زن و بچه‌اش زندگی می‌کند که با اطلاع از این ماجرا احساس کرد همه دنیا روی سرش خراب شده است و از هوش رفت. وقتی پرویز را بالای سرش دید بشدت اعتراض کرد او هم از سوسن عذرخواهی کرد و گفت که طلاق دادن همسر اولش با مشکل مواجه شده بعد هم قول داد سند خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کنند به نامش می‌کند و هر چه زودتر همسر اولش را طلاق می‌دهد. این در حالی بود که دختر جوان  پی برد دایی ناصر بدهی سنگینی به پرویز داشته و به همین خاطر واسطه ازدواج‌شان شده تا مهندس علیه او شکایت نکند. شش ماه از آغاز زندگی پرفراز و نشیب مشترک سوسن گذشته بود که فهمید باردار شده است. در آن شرایط نه عقد قانونی‌شان در سفارتخانه ایران ثبت شده بود و نه حتی روی برگشتن به ایران داشت. دلش می‌خواست می‌مُرد و آن طور در مخمصه نمی‌افتاد. یک ماه با شوهرش قهر کرد و او را به خانه راه نداد تا آنکه پرویز یک تور تفریحی ایتالیا برایش گرفت تا گوشه‌ای از مشکلات را جبران کند اما درست یک هفته بعد پرویز به جرم جعل اسناد ساختمانی توسط پلیس دستگیر شد و بعد ازدو هفته به خانه برگشت. این بار وقتی با اعتراض سوسن مواجه شد یک خودروی بنز به او هدیه داد و باز هم غائله ختم شد. سوسن هشت ماهه باردار بود که پرویز این بار به خاطر کلاهبرداری توسط پلیس دستگیر و به 5 سال زندان محکوم شد. بعد از آنکه دخترش به دنیا آمد تازه باخبر شد خانه و خودرویی که پرویز به او هدیه داده اقساط عقب افتاده دارد پس ناچار شد با دلی شکسته به ایران بازگردد و بعد از آن روز دیگر مرد کلاهبردار را ندید. تا اینکه 20 سال از این ماجرا گذشت. در دادگاه خانواده با دعوت منشی شعبه 276 سوسن و دخترش وارد دادگاه شدند و روبه‌روی قاضی «غلامرضا احمدی» روی صندلی نشستند. موضوع دادخواستی که این زن میانسال در 43 سالگی‌اش به دادگاه داده بود «فوت فرضی شوهر» او است. در متن درخواستش با توجه به پیدا نکردن کوچک‌ترین ردی از شوهرش در ایران و اتریش درخواست اعلام فوت او را داده بود تا به این ترتیب اجازه طلاق بگیرد. قاضی نگاهی به پرونده سوسن و دخترش انداخت و گفت: «چرا فکر می‌کنید همسر شما فوت شده است؟» سوسن جواب داد: «آقای قاضی 20 سال پیش از روزی که شوهرم را با دستبند بردند، بانک خانه و زندگی‌ام را توقیف کرد. چون دایی‌ام را مسبب بدبختی‌ام می‌دانستم حتی به سراغ او هم نرفتم و به ایران برگشتم. در اینجا به تحصیلم ادامه دادم و دخترم را بزرگ کردم. در مدت 5 سال زندانی بودن شوهرم هیچ تماسی با هم نداشتیم و او بعد از آزادی هم به سراغ دایی‌ام نرفت و متواری شد. حتی نمی‌توانستم برای دخترم شناسنامه بگیرم اما با مدارک کافی ازدواجمان را ثابت کردم و برای دخترم شناسنامه گرفتم. متأسفانه سال‌های گذشته در ایران و اتریش هیچ ردی از شوهر کلاهبردارم پیدا نکردم تا اینکه شنیدم در 64 سالگی فوت شده است.» قاضی دوباره پرسید: «انگار مشکلی برای خروج از کشور برای خودتان و دخترتان ندارید. پس رأی دادگاه مبنی بر فوت همسر سابق‌تان را برای چه می‌خواهید؟» سوسن هم در جواب گفت: «دخترم به سن قانونی ازدواج رسیده و اگر خواستگاری داشته باشد به مشکل بر می‌خورد. چون پدربزرگش زنده نیست و پدرش هم معلوم نیست مرده یا زنده است؟ وکلا هم توصیه کردند به دادگاه خانواده مراجعه کنیم.» قاضی احمدی به سوسن و دخترش توضیح داد که طبق اصول قانون مدنی باید 10 سال از مرگ فرد غایب بگذرد یا بیش از 75 سال سن داشته باشد. با این حال صدور رأی را به بررسی بیشتر موکول کرد. سوسن هم دست دخترش را گرفت و از دادگاه خارج شد اما او مصمم بود برای آینده فرزندش تصمیم درستی بگیرد. در آن لحظه احساس می‌کرد تنها دلخوشی زندگی‌اش دخترش خواهد بود.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن