تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817480696




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت یک پزشک شهید از اهدای خون به مجروحان - ایسنا


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا:
زنان امدادگر
هر روز در بیمارستان تعداد زیادی مجروح و شهید می‌آورند که در راهپیمایی توسط آنها مصدوم شده‌اند. حتی چند روز قبل از آنکه به شمال بیایم تعداد مجروحان در بیمارستان آنقدر زیاد بود که خون کافی برای تزریق به آنها نداشتیم. به گزارش ایسنا، مظفرمهر قربانی، دی ماه 1334 در شهرستان تالش متولد شد. دوره ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل نزد خواهرش به تهران رفت و در دبیرستان تیزهوشان هدف ثبت نام کرد. مظفر توانست پس از پایان دوره دبیرستان در کنکور سراسری شرکت کند و به شایستگی در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شود. او با ورود به دانشگاه تلاش خود را دو چندان کرد تا بتواند در رشته خود از بهترین‌ها باشد. به همین دلیل کمتر به به شمال می‌آمد. مظفر با آن که دانشجوی پزشکی بود اما هرگاه در پایان ترم به منزلش باز می‌گشت به مزرعه می‌رفت تا کمک دست پدرش باشد. اما خانواده و پدرش معنقد بودند که چون درس می‌خوانی کار کردن روی زمین در شان تو نیست. مظفر در پاسخ به این برداشت والدینش معتقد بود: درخت هر چقدر پر بارتر شود باید سر به زیرتر باشد. من نیز باید تکبر را از خود دور کنم تا بتوانم همان مظفری که همه دوست دارند باشم. پزشکی که خون خود را به بیماران اهدا کرد مظفر سال پنجم پزشکی بود که مردم ظلم ستیز و انقلابی با اتحاد و از خود گذشتی عرصه را بر عمال رژیم پهلوی تنگتر کردند. هر روز در پایتخت و سایر شهرها درگیری‌ها شدیدتر می‌شد. مظفر اَنترن بیمارستان بود یک روز برای مرخصی از تهران به شمال آمده بود. پدرش وقتی حال و روز او را مشاهده می‌کند دلیل پریشانی او را می‌پرسد که جواب می‌دهد: پدر جان نمی‌دانی نیروهای نظامی رژیم چقدر بی‌رحمانه مردم مظلوم و بی‌دفاع را مورد حمله قرار می‌دهند. هر روز در بیمارستان تعداد زیادی مجروح و شهید می‌آورند که در راهپیمایی توسط آنها مصدوم شده‌اند. حتی چند روز قبل از آنکه به شمال بیایم تعداد مجروحان در بیمارستان آنقدر زیاد بود که خون کافی برای تزریق به آنها نداشتیم به ناچار من و چند نفر از پرسنل بیمارستان مقداری از خون خود را به آنان اهدا کردیم. مظفر سال آخر دانشگاه بود که از والدینش خواست برای خواستگاری از خانمی که در رشته مامایی تحصیل می‌کرد به تهران برویم که پس از طی مراسم در عین سادگی با ایشان ازدواج کرد و در سال 1361 با نمرات عالی دکترای خود را گرفت. پدر مظفر روایت می‌کند: در آن سال‌ها کشور مورد هجوم دشمن متجاوز قرار داشت. پسرم مدرک دکترای خود را گرفته بود و از طرف بستگان توصیه می‌شد که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود اما او با اصرار می‌گفت که من مال همین آب و خاکم و وظیفه دارم به ملتم خدمت کنم. زمانی که جنگ به کشور ما تحمیل شد مظفر هم مانند سایر جوانان غیور لباس رزم بر تن کرد و پس از گذراندن دوران آموزشی به همراه تیم پزشکی به منطقه صالح آباد اعزام شد. چند ماهی از حضور پر افتخار مظفر در جبهه می‌گذشت که با عنایت خداوند فرزند دختری به وی هدیه شد تا در آینده او نیز به وجود چنین پدری مباهات کند.هر بار که از جبهه به مرخصی می‌آمد ابدا خستگی را در وجودش احساس نمی‌کردیم؛ فقط از پیروزی‌ها و رشادت‌های رزمندگان می‌گفت. روایت آخرین دیدار آخرین بار که به دیدار خانواده آمده بود، به برادر و خواهران خود سفارش کرد که تحصیل خود را ادامه بدهند و از توجه به والدین غافل نشوند. روز خداحافظی فرزند دلبند خود را در آغوش گرفت و همسر فداکارش را به خدا سپرد و با گام‌های محکم و استوار به جبهه‌های نبرد رفت تا رسالتش را ادامه بدهد. مظفر پس از 10 ماه نبرد علیه حق علیه باطل سرانجام هفتم اردیبهشت 62 در حین انتقال مجروحان با آمبولانس در منطقه جنگوله صالح آباد بر اثر انفجار مین به همراه همرزمانش به شهادت رسید. انتهای پیام


یکشنبه / ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ / ۰۵:۳۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن