تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817401832




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختر معلول؛ قربانی پدر شیشه ای


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: شیشه تار و پودش را دگرگون کرده بود؛ دخترش را جور دیگری می دید،تا اینکه دختر معلول قربانی توهمات پدر شد.
 

به گزارش ابتکار، دنیا روی سر مرد 47 ساله آوار شد. چند دقیقه‌ای صورتش را بین دستانش گرفت و با صدای بلند گریه کرد. گریه‌ای غم‌انگیز به وسعت حلقه‌های مظلومیت دختری معلول. دایی جواد خواهر‌زاده‌اش را از چشمانش بیشتر دوست داشت. لیلا هم با این‌که از کودکی دچار معلولیت ذهنی است اما برای دایی جواد احترام خاصی قائل بود. سال‌ها قبل مادر لیلا فوت کرد. پدرش هم که مجرمی خلافکار است به زندان افتاد. چند سالی در زندان بود و مدتی هم از او خبری نداشتند. دختر 17 ساله سر سفره دایی‌اش بزرگ شد. دایی جواد و همسرش مثل بچه خودشان دوستش داشتند
 
. مدتی قبل، پدر لیلا از زندان آزاد شد. یک روز به دیدن دخترش آمد و او را به خانه‌شان برد. مرد معتاد در خانه سرگرم مواد مخدر صنعتی شد. شیشه، تار و پود فکرش را به هم ریخته بود. دچار توهم عجیبی شده بود. نمی‌فهمید چه می‌کند. ناگهان به سمت دخترش حمله‌ور شد. فرزند معلول خود را به شکل و شمایل دیگری می‌دید. لیلا نمی‌توانست از خود دفاع کند. خیلی ترسیده بود. جیغ می‌کشید و مثل ابر بهاری اشک می‌ریخت. سایه شیطان بر در و دیوار این خانه خودنمایی می‌کرد که فرشته نجات لیلا سر رسید. دایی جواد باورش نمی‌شد چه می‌بیند.
 
دختر معلول را از چنگ توهمات کثیف و هوس‌های شیطانی مرد شیشه‌ای نجات داد. او لیلا را به بیمارستان برد. حال دختر معصوم خوب نبود. دایی جواد مثل آدم‌های سرگشته در سالن بیمارستان قدم می‌زد.
 
نمی‌توانست خودش را کنترل کند. او به خواهرش قول داده بود که از لیلا مواظبت کند اما ... . با گزارش موضوع به پلیس، تحقیقات پرونده آغاز شده است.


۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن