تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
تعمیرگاه امداد خودرو کرمان موتور
تعمیرگاه امداد خودرو کرمان موتور
تعمیرگاه امداد خودرو کرمان موتور
تعمیرگاه امداد خودرو کرمان موتور
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817702434
گفتگو با همسر زنی که در سیل تهران گم شد
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه اعتماد: «٦٠ روز گذشته. این نخستین پنجشنبهای هست که واسه مریم مراسم قرآنخوانی گرفتیم. به امید این که یه خبری ازش بیاد. روزهایی هست که پیاده مسیر جوی آب رو میرم و دنبالش؛ چشم، چشم میکنم و میگردم. چشمهای مریم تو آخرین لحظههایی که دیدمش همراهم هست. به کی بگم؟ جلو چشمم افتاد تو آب و واسه همیشه رفت که رفت. مامورای شهرداری اون شب جرات نکردن بزنن به آب. دو متر بالا اومده بود. مامورا گفتن بذاریم فردا صبح دنبالش بگردیم. اما پیدا نشد که نشد.»
«دیگه حتی نمیتونم پامو بذارم تو خونه خودم. تو این ٦٠ روز با بچهها خونه خواهرم زندگی میکنیم. سه چهار بار رفتم خونه تا وسایل بچهها رو بیارم اما نفسم بالا نمیاومد. انگار همه چیز خواب بود. به خودم میگم ای کاش اون شب نمیگذاشتم بیاد دنبال بچهها. ای کاش جلوی کلاس زبان بچهها قرار نذاشته بودیم. ای کاش اون شب سیل نمیومد. ای کاش میتونستم از تو آب بگیرمش. چی شد که پیداش نکردن؟»
اینها را منوچهر زاهدی میگوید. همسر مریم، زنی که دو ماه پیش در سیل تهران آب او را با خود برد و دیگر هیچ نشانی از او پیدا نشد. اینها را میگوید و عرق روی پیشانیاش را با دست پاک میکند. هستی ٨ ساله و پرهام ١٠ ساله در آن روز بارانی سخت، بعد از تمام شدن کلاس زبان منتظر رسیدن مادر و پدرشان بودند تا همگی با هم به خانه بروند. باران به شدت میبارید و اندازه آب جوی کنار خیابان چندین برابر همیشه بالا آمده بود. پدر پشت فرمان ماشین منتظر بود تا همسرش، هستی و پرهام را روی صندلی عقب بنشاند و خودش هم سوار شود و با هم بروند. مادر بچهها را سوار ماشین کرد و همین که درهای عقب را بست شدت آب جوی او را با خود برد. بچهها آن شب با چشمهای خودشان دیدند که مادرشان را آب با خود برد. در این دو ماه آقا منوچهر و هستی و پرهام طاقت وارد شدن به خانه خودشان را ندارند.
به کی بگم مامانمو آب برد؟
ساعت ٣ بعدازظهر پنجشنبه است و زنهای خانواده زاهدی لباسهای مشکیشان را پوشیدهاند و آماده رسیدن مهمانها و شروع مراسم قرآنخوانی هستند. مراسم در اتاق پذیرایی برگزار میشود و هستی و پرهام همراه دخترعمه کوچکتر از خودشان ساغر در یکی از اتاقخوابها مشغول بازی هستند. اتاقخواب نسبتا بزرگی که دیوارهایی به رنگ سبز و صورتی و دو تختخواب و یک میز تحریر داخلش میگوید ساکنان آن، کودک هستند. بچهها از این طرف به آن طرف اتاق میدوند و سروصدا میکنند. مادر ساغر (عمه پرهام و هستی) داخل اتاق میآید و برای چندمین بار تذکر میدهد که سکوت کنند. پرهام یک پیراهن نوی سفیدرنگ با شلوار فاستونی مشکی پوشیده. اسم مادر را که میشنود سکوت میکند و روی تخت مینشیند. دخترعمه جوانش کنارش نشسته و از او میپرسد: پرهام مامان نگار چی شد؟ (بچهها مادرشان را نگار صدا میزدند) پرهام همچنان ساکت است. سرش را پایین انداخته و با انگشتهایش بازی میکند. دخترعمه دوباره سوال میپرسد و پرهام میگوید: «مامان تو بارون رفت. من تو مدرسه به کسی نگفتم که مامان چی شده. از همه پنهون کردم ولی بعضی بچهها خودشون میدونستن.»
هستی یک بلوز نوی سفیدرنگ با شلوار آبی کمرنگ پوشیده. عمه موهای فر خرماییاش را بالای سرش بسته. او هم وقتی اسم مادر میآید ساکت است و خیره به زمین نگاه میکند. خودش را در آغوش دختر عمه رها میکند و میگوید: «یکی از همسایههامون گفت مامانت رفته یه جایی دیگه برنمیگرده.» این را میگوید و بغض میکند. انگشت سبابهاش را توی دهانش میچرخاند. پرهام دستش را میگیرد و دوتایی با هم از اتاق بیرون میروند. دختر عمه جوان بچهها میگوید: «تو دو ماهی که از ماجرا میگذره این بچهها یک بار هم در مورد اون شب صحبت نکردن. همیشه قرار بوده مامان برگرده، همیشه گفتن که شهرداری قول داده مامان را پیدا کنه، هیچ کسی از رفتن و برنگشتنش حرف نزده. کافیه صدای زنگ دربیاد. هر جایی که باشن میدوند تا جلوی در تا ببینند کسی که پشت در ایستاده مادرشان هست یا نه. همه گریهها و سوگواریها جلوی بچهها همان شب اول بود و از آن شب به بعد همهاش انتظار بود.»
جوی آبی که چندین سال است کشته میگیرد
تقریبا همه مهمانها آمدهاند و مراسم قرآنخوانی در حال آغاز شدن است. آقا منوچهر با کت و شلوار مشکی رنگی که به تن دارد وارد اتاق بچهها میشود. اصرار دارد غم و پریشانیاش را پشت صورت مخفی کند. منوچهر زاهدی میگوید: «تا حالا هیچ حرفی از فوت مریم تو این خونه زده نشده. ما هم هیچ مراسمی نگرفتیم اما امروز قراره دعا کنیم که هر چه زودتر یه خبری ازش بیاد.» در میان صدای قرآنخوانی یکی از زنها در اتاق پذیرایی آقا منوچهر کاغذی را میآورد که در آن استشهاد محلی جمع کرده. تنها مدرک ماجرا همچنان فیلمی است که دوربین بانک سینا از حادثه ثبت کرده است. آقا منوچهر میگوید: «همسایهها از سال ٩٣ نامهای نوشتهاند و به شهرداری دادهاند تا برای این جوی آب فکری کند. اما دریغ از یک درپوش فلزی که روی آن بگذارند.
مسیر کانال آبی که همسر من در آن افتاد پس از طی ٦٠ تا ٧٠ کیلومتر به دشت ورامین میرسد. در طول این راه گودالهایی به عمق ٦ یا ٧ متر هست که حتی برای امدادگران آتشنشانی که بعد از حادثه وظیفه پیدا کردن جسد را دارند هم خطرناک است چه برسد به کسانی که در اثر اتفاق در آن میافتند. اگر جستوجوی ماموران شهرداری سازماندهی شده بود شاید این اتفاق نمیافتاد. آنها حتی سگهای هلالاحمر را برای این جستوجو همراهشان نداشتند. بارها همسایهها تذکر دادهاند که در مواقعی که باران شدید میبارد روی این جویها را با شبکههای آهنی ببندند اما هیچ اقدامی نشده. این نخستین باری نیست که چنین اتفاقی در جوی آب پاسداران میافتد و اگر شهرداری اقدامی انجام ندهد آخرین بار هم نخواهد بود. شهرداری باید دستگاههایی برای جستوجو داشته باشد. آن شب حتی مامورهای شهرداری هم نمیتوانستند در آن شدت آب وارد جوی شوند و همسر من را پیدا کنند. ابزار آنها چیزی شبیه چوبهای بلندی بود که داخل جوی فرو میبردند تا ببینند جسمی شبیه آدم به آن میخورد یا نه.
من همان شب به کلانتری رفتم و شکایت کردم. آنها چند روز بعد من را به دادسرای جنایی معرفی کردند و بازپرسی که برای این کار گذاشته بودند بعد از چند بار رفت و آمد به من گفت اگر خبری شود به من میگویند. اما کمکم این اتفاق دارد فراموش میشود. انگار نه انگار که پای جان یک آدم در میان است.»
مریم کارمند شرکت کشتیسازی بود. او و همسرش پانزده سال پیش با هم ازدواج کرده بودند. «جای خالی مریم همه جا هست. همسایهها هر روز سراغش را میگیرند. مدیر ساختمان بود. همه چیز را دقیق حساب و کتاب میکرد و دقت داشت تا کسی از او نرنجد.»
آقا منوچهر اینها را میگوید و لبخندی تلخ میزند. میان صدای دعای «امن یجیب»هایی که از اتاق پذیرایی میآید سرش را پایین میاندازد و شانههایش میلرزد.»
۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با همسر زني كه در سيل تهران گم شد: جلو چشمم افتاد تو آب و واسه هميشه رفت
گفتگو با همسر زني كه در سيل تهران گم شد جلو چشمم افتاد تو آب و واسه هميشه رفت ٦٠ روز گذشته اين نخستين پنجشنبهاي هست كه واسه مريم مراسم قرآنخواني گرفتيم به اميد اين كه يه خبري ازش بياد روزهايي هست كه پياده مسير جوي آب را ميروم و دنبالش چشم چشم ميكنم و ميگردم چشمهاي مرساکنان تهران رکورد «همسر آزاری» را شکستند!
خبرگزاری مهر مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران با اشاره به میزان مراجعات به پزشکی قانونی در شش ماهه نخست امسال اعلام کرد ۳هزار و ۴۶۲مورد تعیین نقص عضو ۲۱هزار و ۳۹۳مراجعه به دلیل تصادفات ۹هزار و ۴۹۹مورد همسرآزاری ۲هزارو ۱۷۰مورد حوادث کار ۵۸۹مورد تعیین مسئولیت کیفری ۵۵۹ مورد تتهرانیها رکورد «همسر آزاری» را شکستند!
تهرانیها رکورد همسر آزاری را شکستند ۱۵۴ هزار و ۸۱۱ شهروند تهرانی در شش ماه نخست امسال به پزشکی قانونی مراجعه کردند که نزاع و درگیری بیشترین علت مراجعه بوده است به گزارش آخرین نیوز تهران صدرنشین نزاع و درگیری در کشور است بنا به گفته سخنگوی نیروی انتظامی تهران با ۶۹ هزار وکاهش عمق ديد در تهران به وسيله رطوبت 71 درصدی و مه
کاهش عمق ديد در تهران به وسيله رطوبت 71 درصدی و مه معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست گفت رطوبت 71 درصدی و وجود مه موجب کاهش عمق دید شده است سعید متصدی معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان اظهار داشت راعمال قانون 1500 وسیله نقلیه در طرح تخلفات شبانه تهران
رئیس پلیس راهور تهران بزرگ از اعمال قانون حدود 1500 وسیله نقلیه متخلف در قالب طرح برخورد با تخلفات شبانه در بزرگراه های تهران خبر داد به گزارش جام جم آنلاین سردار محمدرضا مهماندار در مصاحبه با خبرگزاری صداوسیما گفت در این طرح که از ساعت 22 دیشب تا بامداد امروز ادامه داشت در مجثبت ۹۵۰۰ همسرآزاری در تهران/ علت بیشترین مراجعات به پزشکی قانونی
مهر گزارش می دهد ثبت ۹۵۰۰ همسرآزاری در تهران علت بیشترین مراجعات به پزشکی قانونی شناسهٔ خبر 3859770 - دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ - ۰۷ ۵۱ جامعه > قضایی jwplayer display inline-block; ۱۵۴ هزار و ۸۱۱ شهروند تهرانی در شش ماه نخست امسال به پزشکی قانونی مراجعه کردند که بررسی نزاع و درمُشت زنی در تهران؛ عروسی در ژاپن!
مُشت زنی در تهران عروسی در ژاپن وقتی برخی مدیران و مربیان به جای پناه بردن به علم روز پشت بازوهای لیدرهای قوی پیکر قایم می شوند که یک روز اسطوره ای مثل علی دایی را هم کتک زدند و نیم بیشتری از علاقمندان فوتبال در صفحه های مجازی سرگرم فحاشی به رونالدو و مسی سهم ما از فوتبال چیزگفتوگو با خانواده زني كه در سيل تهران گم شد
گفتوگو با خانواده زني كه در سيل تهران گم شد ٦٠ روز گذشته اين نخستين پنجشنبهاي هست كه واسه مريم مراسم قرآن خواني گرفتيم به اميد اينكه يه خبري ازش بياد روزهايي هست كه پياده مسير جوي آب را ميروم و دنبالش چشم چشم ميكنم و ميگردم چشمهاي مريم تو آخرين لحظههايي كه ديدمش همرا۶ ماه؛ ثبت ۹۵۰۰همسر آزاری در تهران/ آمار پزشکیقانونی از میزان درگیری، حوادث، تصادف و اختلال هویتجنسی
۶ ماه ثبت ۹۵۰۰همسر آزاری در تهران آمار پزشکیقانونی از میزان درگیری حوادث تصادف و اختلال هویتجنسی ۱۵۴ هزار و ۸۱۱ شهروند تهرانی در شش ماه نخست امسال به پزشکی قانونی مراجعه کردند که نزاع و درگیری بیشترین علت مراجعه بوده است آفتابنیوز تهران صدرنشین نزاع و درگیری در کشور اسدستگیری عامل جنایت خیابان زرکش تهران/مرد خشمگین همسرش را خفه کرد
دستگیری عامل جنایت خیابان زرکش تهران مرد خشمگین همسرش را خفه کرد تهران- ایرنا- مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری مردی که 9 ماه پیش از روی عصبانیت همسر خود را خفه کرده و متواری شده بود خبر داد به گزارش روز سه شنبه ایرنا از مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ ساعت-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها