واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: از درگيري لفظي تا قتل در خيابان
كمتر كسي است كه از خيابانها عبور كند و با مسئله تلخ درگيري لفظي يا فيزيكي بين دو يا چند شهروند روبهرو نشود
نویسنده : دكتر مجيد ابهري*
كمتر كسي است كه از خيابانها عبور كند و با مسئله تلخ درگيري لفظي يا فيزيكي بين دو يا چند شهروند روبهرو نشود. در شرايطي كه زندگي ماشيني سرعت و عجله را مبناي كار قرار داده و انسانها به جاي صبر و حوصله عجله را مبناي زندگي شهري خود گذاشتهاند، روزي نيست كه شهروندي به خاطر يك بوق نابجا يا اندك غفلتي در رانندگي با شهروند ديگر بعد از درگيري لفظي گلاويز نشود.
در اين كشمكشهاي بين افراد چه برنده شوي بازنده هستي و چه بازنده شوي، به طور مطلق خيلي چيزها را از دست ميدهي. از پاره شدن لباس تا شكستن دست و پا و سر و دندان يا قتل نتايج شوم درگيريهاي خياباني است. در بررسيهاي رفتاري به اين نتيجه ميرسيم كه علت اساسي درگيريهاي خياباني در دو محور خلاصه ميشوند. علل محيطي و دلايل رفتاري. علل محيطي عبارتند از: آلودگيهاي صوتي و تنفسي، بالا بودن گازهاي زيانآور در هوا، سر و صدا، ترافيك سنگين، مشكلات اقتصادي مثل گراني و تورم و در مورد علل رفتاري، بيبرنامگي بعضي از شهروندان در رفتن به كار يا منزل، عدم توانايي كنترل خودرو، قانونگريزي و هنجارشكني اجتماعي توسط برخي از شهروندان علل اصلي در درگيريهاي خياباني هستند. برخي از شهروندان به خاطر دلايل ياد شده خشمگين شده و به دنبال تخليه هيجان رفتاري خود هستند.
بوق زدن يا تصادفات بسيار جزئي همچون كبريتي بر انبار باروت ميشود. از نگاه رفتاري آن بوق يا سبقت علت اصلي درگيري نيست بلكه فرد از صبح هنگام خروج از خانه با طلبكار و مشكلات موجود در مترو و اتوبوس و خيابان روبهرو بوده و توسط زيردست يا مافوق مورد اهانت قرار گرفته و با يك حركت كوچك كنترل رفتار از دستش خارج ميشود.
آنچه در اين موارد قابل توجه است، استفاده از الفاظ نادرست و ركيك در معابر عمومي و اماكن پر جمعيت است كه زنان و كودكان ناظر و شاهد رفتار ما هستند. بدآموزيهاي رفتاري ناشي از اينگونه سركشيهاي فرهنگي خود نياز به بررسيهاي جداگانه دارد. اما درصد قابل توجهي از پروندههاي موجود در نيروي انتظامي، قوه قضائيه و پزشكي قانوني در ارتباط با اينگونه شهروندان است و بارها اتفاق افتاده كه فردي بدون نيت و برنامه قبلي به دريافت انگ قاتل رسيده و خود نيز جانش را از دست داده است.
كمكاري نهادهاي فرهنگي و رسانهها در آموزش حقوق شهروندي، بالا بودن درجه تنش و هيجان اجتماعي از عوامل اساسي و اصلي افزايش اضطراب اجتماعي و به دنبال آن خشم و پرخاشگري هستند. اخبار تلخ برخي وقايع داخلي و خارجي مزيد بر علت شده و درجه تلخكامي و عصبانيت شهروندان را بالا و بالاتر برده است. كمتر ديده شده كه نهادهاي فرهنگي با آموزش و تمرين، سبك زندگي اسلامي ايراني و روش رفتاري مناسب شهروندان فرهنگمدار را بيان كنند. در عوض آنچه ملاحظه ميشود خشونت در فيلمهاست.
در برخي كشورهاي اروپايي و حتي آسيايي در طول هفته و ماه حتي يك مورد درگيري خياباني ديده نميشود. آرامش اجتماعي منجر به رفتارهاي آرام و پسنديده ميشود. ژاپن و مالزي، دو نمونه از كشورهاي آسيايي هستند كه آرامش اجتماعي در محيطهاي آنان هر تازه واردي را وادار به آرامش ميكند. صحبتي از كشورهاي اروپايي نميكنم، چراكه اصولا شباهتي در فرهنگ و ارزشهاي ما با آنها وجود ندارد و به جاي درگيريهاي خياباني، خشونتهاي بدتر مثل اسلحهكشي و خونريزي در برخي از آن جوامع ديده ميشود.
در خاتمه بايد گفت به علت ارزشهاي ديني و باورهاي فرهنگي منحصر به فرد در جامعه ما بدزباني، عدم عذرخواهي و پايمال كردن حق و حقوق شهروندي از هر حيث مردود بوده و بايد بر اساس اين باورها ما الگوي رفتاري در دنيا باشيم.
*رفتارشناس و آسيب شناس اجتماعي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 746]