واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
«مگره و شبح» در بازار نشر دیده شدند
شناسهٔ خبر: 3855320 - دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۱
فرهنگ > کتاب
.jwplayer{ display: inline-block; } رمان «مگره و شبح» نوشته ژرژ سیمنون با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مگره و شبح» نوشته ژرژ سیمنون با ترجمه عباس آگاهی به تازگی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب به عنوان شصت و سومین عنوان مجموعه پلیسی نقاب به چاپ رسیده است. سربازرس مگره یکی از شخصیتهای محبوب ادبیات پلیسی جهان است که توسط ژرژ سیمنون نویسنده پرکار بلژیکی خلق شده است. در رمان «مگره و شبح» سربازرس بعد از ۲۰ ساعت بازجویی بدون توقف از چند دزد و سارق جوان به خانهاش برمیگردد. اما زمان استراحت سربازرس در خانهاش با تلفنی که لاپوانت جوان به او میکند، خراب می شود. لاپوانت به مگره خبر می دهد که بازرس لُنیون ملقب به «بازرس بدعنق»، از بخش هجدهم پاریس، به ضرب گلوله افرادی ناشناس بهشدّت مجروح شده است. مگره تحقیق در این باره را شروع می کند و متوجه میشود که لنیون طی شب های گذشته به دیدار دختر جوانی در ۲۰۰ متری خانه اش میرفته است. در ادامه تحقیقات، سربازرس مگره متوجه میشود که دختر بی خبر محل سکونتش را ترک کرده بوده است. جستجوهای سربازرس در نهایت به یک خانه مجلل یک مجموعه دار هلندی ختم میشود که کارشناس نقاشیهای مدرن است و همسری دارد که بسیار جوانتر از خودش است. بعد از ورود سربازرس به این خانه، چهره همسر جوان مرد هلندی به نظرش بسیار آشنا می آید... سیمنون این رمان را در سال ۱۹۶۳ نوشته است. رمان «مگره و شبح» ۷ فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: «شبهای شگفتآور بازرس لُنیون و بیماری های سُلانژ»، «ناهار در رستوران مانییر»، «عشق های مارینت»، «ملاقات با مرد هلندی»، «اتاق با نقاشیهای روی دیوار»، «دائم الخمری با پاهای برهنه» و «انتخاب میرالا». در قسمتی از این کتاب می خوانیم: «ما خوب زیر نظر هستیم، مگه نه؟ به مراتب بهتر از پیرزن های خودمون، در روستاهای کوچک هلند. ممکنه حالا بهم بگید بین این ملاقاتهای ادعایی یا حقیقی، و گلوله هایی که توی کوچه شلیک شده، چه رابطه ای برقرار میکنید؟ چون حاضر نیستم فکر کنم که شخصا مورد سوءظن قرار دارم، و به دلیلی که از اون بیاطلاعم، سعی می شه از من موجودی منفور عرضه بشه...» «به هیچ وجه چنین چیزی مطرح نیست و من تلاش میکنم روباز بازی کنم. نحوه ای که فاجعه شب گذشته رخ داده، سلاح به کار رفته و چند موضوع دیگه که نمیتونم براتون آشکار کنم، موجب میشند فکر کنم که سوء قصد کننده آدمی حرفه ای بوده.» «و تصور میکنید که من با این آدمها در تماس هستم؟» «می خوام یک فرضیه پیش پا افتاده رو مطرح کنم. شما مرد ثروتمندی هستید، آقای یونکر. این خونه بیشتر از خیلی از موزه های شهرستانی، آثار هنری در خودش جمع کرده و ارزششون، بی تردید، غیر قابل محاسبه است... آیا این ساختمان مجهز به سیستم امنیتی یه؟» «نه. حرفهایهای واقعی، به قول شما، پیشرفته ترین سیستمهای امنیتی رو به باد تمسخر میگیرند. همین تازگی، در کشور شما، این موضوع به اثبات رسیده. من یک بیمه خوب رو ترجیح میدم...» «هیچ وقت مورد سرقت قرار نگرفتید؟» «تا جایی که اطلاع دارم، نه.» «به خدمتکارهاتون اعتماد دارید؟» این کتاب با ۱۶۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار ریال منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]