تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817376803
گفتگو با دختری که سرطان را شکست داد: محک امید و آرامش را به شما میدهد
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گفتگو با دختری که سرطان را شکست داد: محک امید و آرامش را به شما میدهد
هميشه در زندگي به خودم اميدواري ميدهم و تمام سعيام را ميكنم تا در زندگي به درجات بالاتري برسم.
«وقتی به محک میآیم، با خانوادهها صحبت میکنم و به آنها امید میدهم. همین باعث میشود تا همه فکر کنند از مددکاران محک هستم. ولی وقتی به آنها میگویم که من هم مبتلا به سرطان بودم و اکنون بهبود یافتهام و برای معاینات دورهایام به محک آمدهام خیلی تعجب میکنند. نمیدانید چقدر خوشحال میشوند و من هم از اینکه باعث امید و شادیشان هستم خوشحالم.» به گزارش عصر ایران، اینها را کیمیا میگوید. دختر 26 سالهای که سالها با سرطان جنگید تا اینکه خبر بهبودیش را شنید. با اینکه کیمیا در این مسیر دست چپاش را از دست داده است اما وقتی از او درباره حال این روزهایش میپرسم با لبخندی که بر لبانش مینشیند میگوید: «همیشه امیدوارم و با این امید زندگی میکنم.» به مناسبت 7 دی که در تقویم محک به عنوان روز کودکان بهبودیافته شناخته میشود، با کیمیا همراه شدیم. تعریف کن چطور متوجه بیماریات شدی؟ یک دوره 10 ساله زمان برد تا پزشکان متوجه ابتلا من به سرطان شوند. 10 سال؟ چطور؟ فکر میکنم همه چیز از سه سالگی شروع شد. با مادرم به بهشتزهرا رفته بودم. من داشتم گلها را پرپر میکردم و روی سنگ میریختم. آقایی که از آنجا رد میشد متوجه دست من روی سنگ قبر نشد و پایش را روی دستم گذاشت. دستم از همان زمان متورم شد و دردش شروع شد. به هر جایی که دستم میخورد از شدت درد جیغ میکشیدم. خیلی دکتر رفتم اما تشخیص درستی ندادند. یادم هست تا 5 سالگی به همین منوال بود که دکتر گفت برای نمونهبرداری به بیمارستان امام خمینی(ره) بروم. نمونهبرداری کردند اما باز هم هیچ چیز تشخیص ندادند. تشخیصها به مشکل مغز و اعصاب رسیده بود. درمانده شده بودم. زندگی من با همین درد ادامه داشت تا به سن 10 سالگی رسیدم. یادم هست یک شب دستم خونریزی کرد و از حال رفتم. در بیمارستان امام خمینی(ره) دوباره نمونهبرداری کردند و درمان سرطان من آغاز شد. درمان را با شیمی درمانی شروع کردند؟ نه. تومور کاملا پیشرفت کرده بود. تا جایی که پزشکان مجبور شدند 3 بار دستم را قطع کنند. شاید اگر تشخیص سریعتر صورت میگرفت دست من از آرنج قطع نمیشد. بعد از آن 2 سال شیمی درمانی و رادیوتراپی شدم. یادم هست که حال خیلی بدی داشتم. دکترم گفت یک روز همه اینها تمام میشود. تمام شد و من به زندگی عادی برگشتم با این تفاوت که دستم نبود. چه کسی به شما گفت که به سرطان مبتلا شدی؟ اصلا به من نميگفتند كه چنين بيماريای را دارم. فقط ميدانستم كه يك بيماري دارم و اصلا اسم بيماريام را نميدانستم. كي متوجه شدي؟ 12 سالم بود. در همان دوران شیمیدرمانی. من در اقامتگاه محک در دارآباد سکونت داشتم. میدانستم که این مؤسسه برای درمان و حمایت از کودکان مبتلا به سرطان است. ولي هيچ وقت والدينم در خانه نامی از بيماري من نميبردند. حتي الان هم همينطور است. البته به نظر من سرطان بيماري بزرگي نيست و فقط رشد بیش از اندازه یک سلول است. مطمئنم در صورتی که به موقع تشخیص داده شود، به راحتی درمان میشود. مخصوصا که در سالهای اخیر امکانات و علم پزشکی پیشرفت بسیاری داشته است. پس شرایط روحی خانواده بسیار سخت بود. با من خيلي عادي رفتار ميكردند و سعی میکردند جلوي من گريه نكنند. با اینکه در این جور مواقع خانوادهها توجهشان به فرزند بیمارشان بیشتر میشود، اما خانواده با من مثل همیشه رفتار میکنند. نمیگذاشتند احساس کنم اتفاق بدی افتاده است و این موضوع من را بیشتر خوشحال میکرد. همین که همه در کنار هم بودیم و به هم روحیه میدادیم برای من کافی بود. اینکه تعداد خواهر و برادرهایم زیاد بود هم در روحیه من خیلی اثر داشت. خانه هیچ وقت سکوت نبود و همه خواهر و بردارهایم فضای شادی را برایم ایجاد میکردند. پس خانواده شلوغی هستید؟ بله. ما سه تا دختر و سه تا پسر هستیم. من آخرین فرزندم. هزینههای درمان برای خانوادهتان سنگین نبود. هزینههای درمان را محک پرداخت میکرد. در واقع وقتی بیمارستان بودم، با مددکاری محک آشنا شدیم. مددکار هزینههای درمان را میپرداخت و برایمان عروسک و وسایل بازی میآورد. داوطلبان هم به ما سر میزدند. البته به خاطر اینکه منزل ما رودهن بود و رفت و آمد برایمان سخت بود، با مادرم در اقامتگاه دارآباد هم زندگی میکردیم. شما همچنان با محک در ارتباطید؟ راستش پس از آنکه خبر قطع درمانم را دادند، رابطهام با محک قطع شد تا اینکه یکی از مددکاران تماس گرفت و جویای حالم شد. از شرایط دانشگاهم پرسید و اينكه از پس هزينههاي دانشگاه بر ميآيم يا نه. برایم این کار خیلی عجیب بود. اصلا انتظار نداشتم با من تماس بگیرند. فکر نمیکردم جایی باشد که پیگیر حال بیمارانش پس از قطع درمان باشد. پس از آن تماس، رفت و آمد من با محک شروع شد و من دوباره برگشتم به محك. در محك پروتزم را عوض كردم و پروتز زيباتري براي دستم گرفتم. میدانید، اميد و آرامش مهمترين چيزها برای درمان بیماری است و محک اینها را به شما میدهد. كسي که وارد بيمارستان محك ميشود با کمترین استرس همراه است. همین میتواند در درمان و بهبودی او کمک کند. در نبود روانشناسان و مددکاران در برخی بیمارستانها ممکن است بحرانهایی مثل فوت بیماران روی سایران بیماران اثر بگذارد اما در محک تمام تلاش برای حل تخصصی این بحرانها انجام میشود. به پدر و مادر كودكاني كه مبتلا به سرطان هستند چه ميگويي؟ ما بيماري سرطان را نميتوانيم حذف كنيم و بايد با بيماري سرطان مانند ديگر بيماريها برخورد كنيم. ما در به وجود آوردنش هيچ دخالتي نداشتيم و بايد سعي كنيم اميدمان را حفظ كنيم. اگر مادري ناراحت باشد اين ناراحتي به كودك بيمارش هم منتقل ميشود. نبايد به چشم يك مشكل بزرگ به آن نگاه كنند. هميشه بايد از بالا به پايين به سرطان نگاه كنند. بايد ببينند كه چه كودكاني قطع درمان شدند و بدانند كه در اين راه تنها نيستند، ديگران هم اين مشكلات را داشتند و خيلي خوب با اين مشكل مقابله كردند و الان قطع درمان شدهاند و روز به روز بهتر شدهاند. حال اين روزهاي کیمیا چطور است؟ خوبم. يك سري مشكلات هست ولي اميد همچنان هست. هميشه در زندگي به خودم اميدواري ميدهم و تمام سعيام را ميكنم تا در زندگي به درجات بالاتري برسم. با اين شرايط كنار آمدم و نمي خواهم يك فرد گوشهگير باشم. من سرطان را شکست دادم پس میتوانم سختیهای زندگی را هم شکست دهم.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۲ - ۰۶ دی ۱۳۹۵ - 26 December 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
صفحات پیشنهادی
کودکان مبتلا به سرطان در محک پیتزای سالم پختند
کودکان مبتلا به سرطان در محک پیتزای سالم پختند مؤسسه خیریه محک در تلاش است تا با بهرهمندی از تخصص و همراهی کارکنان داوطلبان و پزشکان خود فرایند درمان کودکان مبتلا به سرطان را تسهیل کند تا آنها شادمانهتر روزهای سخت درمان را سپری کنند کودکان مبتلا به سرطان با حضور سرآشپز ایتالمقاومت مردم و ارتش سوریه به شکست تروریستهای تکفیری انجامید
مقاومت مردم و ارتش سوریه به شکست تروریستهای تکفیری انجامید رئیس کمیسیون امنیت ملی گفت مقاومت و پایداری مردم نیروهای مقاومت و ارتش سوریه در شهر حلب در نهایت به شکست تروریست های تکفیری انجامید به گزارش حوزه مجلس گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان ژیرایر رئیسیانچشم امید پروژههای زیرساختی خراسان شمالی به ۴ کارخانه
عضو شورای اسلامی شهر بجنورد مطرح کرد چشم امید پروژههای زیرساختی خراسان شمالی به ۴ کارخانه شناسهٔ خبر 3846571 - شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲ ۳۵ استانها > خراسان شمالی jwplayer display inline-block; بجنورد- رئیس کمیسیون عمران وترافیک شورای شهر بجنورد بااشاره به تخصیص اعتبارات تاصولگرایان هیچ امیدی به شکست روحانی ندارند
محمد علی وکیلی در ابتکار نوشت 16آذر امسال نیز گذشت بسیاری از سخنرانی ها و مراسمات این روز متاثر از انتخابات سال آینده بود آن طور که از ظواهر برمی آمد دستور کار اصولگرایان تندرو امسال در این روز کوفتن روحانی بود گمانه زنی پیرامون عبور از روحانی محور مشترک مناظرات ١۶ آذرآرامش از مولفههای مدیریتی دولت تدبیر و امید است
معاون سیاسی و امنیتی استانداری زنجان آرامش از مولفههای مدیریتی دولت تدبیر و امید است شناسهٔ خبر 3848102 - دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳ ۰۴ استانها > زنجان jwplayer display inline-block; زنجان-معاون سیاسی و امنیتی استانداری زنجان گفت آرامش و انسجام ملی از مولفههای مدیریتی دوسرپرست الاهلی: امیدواریم استقلال شکست بخورد
خبرگزاری مهر قرعه کشی مسابقات لیگ قهرمانان آسیا امروز سه شنبه برگزار شد و تیم های مختلف حریفان خود را شناختند تیم فوتبال استقلال باید در مرحله پلی آف ابتدا در ورزشگاه آزادی به مصاف تیم السد قطر برود و در صورت برتری در این بازی به مرحله گروهی راه خواهد یافت طبق قرعه کشی برندهبیضایی به من گفت نمیتوانی نقش یک عاشق را بازی کنی/محکومم به امیدواری
رضا کیانیان در برنامه چشم شب روشن بیضایی به من گفت نمیتوانی نقش یک عاشق را بازی کنی محکومم به امیدواری رضا کیانیان گفت برای یکی از کتابهایم به نام بازیگری در قاب با تعدادی از بزرگان سینما مصاحبه داشتم که بهرام بیضایی نیز یکی از آنها بود و به من گفت به نظرم نمیتوانی نقش یکروایت خواندنی از روزهای مبارزه و شکست سرطان
بیماری که حالا مهندس برق است روایت خواندنی از روزهای مبارزه و شکست سرطان شناسهٔ خبر 3858572 - دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ - ۰۵ ۴۱ سلامت > درمان jwplayer display inline-block; سرطان را کم و بیش همه می شناسیم و می دانیم چه بیماری سختی است از همین رو وقتی می شنویم یا می بینیم یک بیچرا کار آفرینی دولت محکوم به شکست است؟
هفته نامه تجارت فردا - ایمان فرجام نیا از آدام اسمیت پدر علم اقتصاد و بنیانگذار مکتب کلاسیک عبارت معروفی به یادگار مانده که میگوید دولتها نمیتوانند تاجران خوبی باشند تامل در فحوای این جمله -از ناحیه شخصیتی که نقش بسزایی در تحول در علم اقتصاد داشته- میتواند بسیار درسآمساخت مرکز طبی کودکان شماره 2 چشم انتظار کمک /خیرین برای غربالگری سرطان آستین بالا بزنند - پایگاه خبری ذاکرنیوز
رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران با تأکید بر ضرورت ورود خیرین سلامت به حوزه غربالگری و تشخیص سرطان گفت ساخت مرکز طبی کودکان شماره 2 نیز در زمینی به وسعت 7 هکتار چشم انتظار کمک خیرین است به گزارش ذاکرنیوز علی جعفریان درباره ساخت مرکز طبی کودکان شماره دو اظهار داشت زمین این مرکز با-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها