واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: بازیگر معروفی که با دروغ مادرش بازیگر شد!
در سن پنجاهویک سالگی او یکی از بزرگترین ستارههای فیلم در جهان است. شاهرخخان میگوید که هیچوقت تصمیم نداشته بازیگر شود تا وقتیکه مادرش به صاحبخانهشان گفته بوده که پسرش یک بازیگر است و در نمایش دانشگاهی نقشی با یک خط دیالوگ داشته است: «نامه برای شماست خانم». پدرخوانده صاحبخانه کارگردان تلویزیونی بوده و او را برای تست بازیگری برای یک نقش جزئی در شو تلویزیونی فوآجی(سرباز) میفرستند و شاهرخخان در این تست موفق میشود و به قول خودش: « بعدش معروف شدم.»
میگوید «من واقعا نمیخواستم این کار را ادامه بدهم. ولی مادرم مرده بود و من به بمبئی آمده بودم. به همسر و خواهرم هم گفتهام که آن موقعها خیلی افسرده بودم و میخواستم که تغییری در زندگیام ایجاد کنم و برای همین تصمیم گرفتم که یکسالی بازیگری را ادامه بدهم و حالا بیستوپنج سال گذشته و هنوزم نمیدانم آیا باید رهایش کنم یا نه. بهشوخی میگوید«فکر میکنم در تله ستارهبودن خان گیر افتادهام: اتاق هتل مرکزی لندن، لباسهای گرانقیمت و کفشهای زیبا و بادیگارد و یک ارتش کوچک از دستیاران، بهعلاوه دیگر مظاهر شهرت؛ از موهای قیچی زده تا مصاحبه و عکس...» او در طول مصاحبه سیگار پشت سیگار روشن میکند که طبق قوانین هتل ممنوع است اما کسی به او تذکری نمیهد. شاید پربیراه نباشد که طرفدارانش به او لقب سلطان خان دادهاند.
میگوید چه بازیگر خوبی باشم، چه نباشم من مردم را خوشحال میکنم. حالا در فیلمهای بزنبزن یا هر مدلی که باشم یک توانایی وجود دارد که من هرگز آن را از دست نمیدهم و آن این است که وقتی پا به خیابان میگذارم از هر ۱۰ نفری که میبینم شاید شش نفرشان هستند که به من لبخند میزنند و این هنوز میانگین خوبی است. درست است. او را بهصورت غیرقابل درکی ستایش میکنند...
«خیلی ناامیدکننده است اگر ببینم که مردم دیگر از آنچه که انجام میدهم لذتی نمیبرند و این ناامیدی بهخاطر ارزش مادیاش نیست بلکه بهخاطر ارزش دوستداشتن من است. من دلم میخواهد که مردم بعد از دیدنم خوشحال بشوند نه چیز دیگری. بله؛ اگر شما عکسی از من دیده باشید که در فیلمها خیلی باحال یا بامزه یا رمانتیک بودهام الان که با من یکجا نشستهاید میتوانید ببینید که چه آدم کسلکنندهای هستم. اما من تمام تلاشم را میکنم تا توقعاتی که از من میرود را برآورده کنم. اگه به من بگویند که بهاندازه کافی لبخند نمیزنم من در آینده لبخند بیشتری میزنم.»
سلمان خان میگوید، من خیلی خجالتی و منزوی هستم. مجبورم که کارهای عمومی را انجام دهم و انجام هم میدهم و این کارها را با شادی بسیاری میکنم. ولی نمیتوانم آنها را با خودم به خانه ببرم. من آدم خیلی حساسی هستم برای همین هم هست که خیلی صمیمی و دوست داشتنی و همه آن چیزهایی هستم که مردم توقع دارند باشم، ولی دوستان زیادی ندارم.
مطمئن هستم که این گفتهاش چندان هم درست نیست. «نه؛ من خیلیزود رنجیده خاطر میشوم.»
خان، دارای سه فرزند است. آریان ۱۹ ساله، ساهانا ۱۶ ساله و آبرام سه ساله، بههمراه همسرش گوآری؛ تهیهکننده فیلم. این زوج از سال ۱۹۹۱ با یکدیگر هستند، وقتی که گوآری ۲۱ ساله و خان ۲۵ ساله بود. خان تصدیق میکند «مشکل است که با یک سوپراستار ازدواج کنی» از او میپرسم آیا نمیترسد که کودکانش بهواسطه ثروت و شهرت او لوس بار بیایند؟ و او میگوید، ترس همیشگیام است. بعد از سلامتیشان نگرانی دوم من این است که سایه شهرت من بر زندگی آنها بیفتد و نگرانم که شهرتم هویت آنها را ویران نکند. برای همین است که آنها را برای تحصیل به خارج از کشور فرستادم تا بتوانند دریابند که میخواهند چه باشند. ماشااله بچههای من بسیار متعادلند اما بچه پدر مشهور بودن خب... من میخواهم آنها از زیر سایه من بیرون باشند. حتی مشکلی ندارم که این سایه کمتر شود، اگر به نفع آنها باشد.»/صبا
یکشنبه, 05 دی 1395 ساعت 18:29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]