واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خدمتي كه «معماي شاه» به جامعه كرد
مدتي ميشود كه مجموعه تاريخي «معماي شاه» مهمان هر شب خانوادههاي ايراني است؛ سريالي تاريخي كه نامهاي آشناي تاريخ معاصر ايران را به تصوير ميكشد...
نویسنده : معصومه طاهري
مدتي ميشود كه مجموعه تاريخي «معماي شاه» مهمان هر شب خانوادههاي ايراني است؛ سريالي تاريخي كه نامهاي آشناي تاريخ معاصر ايران را به تصوير ميكشد. «معماي شاه» كه بنا به گفته ورزي كارگردانش قبل از آن قرار بود نام آخرين دربار را داشته باشد، داستاني است از وقايع تاريخ معاصر كه به انقلاب اسلامي انجاميد.
در اين مجموعه چهرههاي مشهور بازيگران در قالب چهرههاي مشهور سياسي به ايفاي نقش ميپردازند. «معماي شاه» البته از همان آغاز شروع كارش مورد هجمه و حملات شديد شبهروشنفكران و بلندگوهاي رسانهاي آنها قرار گرفت؛ چراكه هنوز وابستگان به حكومت پهلوي در داخل و خارج قدرتنمايي ميكنند و حتي با شبكههاي ماهوارهاي و بودجههاي كلانشان رسماً و علناً براي براندازي جمهوري اسلامي تلاش كرده و ميكنند اما كسي كه كتاب خاطرات فردوست را خوانده باشد به راحتي ميتواند بفهمد كه خط اصلي داستان «معماي شاه» جعليات و تخيلات نيست، بلكه برگرفته شده از خاطرات نزديكترين دوست و حامي شاه كه روزگاري رياست ساواك را هم به عهده داشت يعني محمد حسين فردوست است؛ مردي كه با وجود انقلاب ايران از كشور فرار نكرد و سالهاي آخر عمر را به اختيار در ايران ماند و خاطراتش را نوشت. در واقع «معماي شاه» بيشتر از آنكه نقل از تاريخنويسان انقلابي باشد، نقلي از خاطرات نزديكان دربار و شاه است.
اما اين مجموعه تلويزيوني فقط يك سريال نيست خارج از مناقشات و دعواهايي كه به اشكال مختلف درباره سريال «معماي شاه» در ميان رسانهها صورت گرفته، الحق والانصاف بايد گفت محمدرضا ورزي كه خود در رشته تاريخ درس خوانده خدمت بزرگي را به نوجوانان و جوانان كشور كرد. او در سريال مستند تاريخي خود، تاريخ معاصر را به تصوير كشيده است و به بازسازي شخصيتهاي كه تنها نامي از آنها در كتابهاي درسي ميشنيديم پرداخت تا براي مخاطبان ملموستر شوند و آنچه تاكنون كمتر از آن ميدانستيم را براي ما بازگو کرده است.
تقريباً اطلاعات مردمي به خصوص نسل جوان از تاريخ معاصر به چند پاراگراف كوتاه منحصر بود؛ قسمتي درباره قيام جنگل كه بيشتر مديون سريال ميرزا كوچكخان ساخته بهروز افخمي بود، قسمتي درباره شهيد مدرس كه به دليل نام مجلس و مناسبت تاريخي هر از گاهي صداوسيما به آن ميپرداخت و قسمتي درباره ملي شدن نفت كه يك روز تعطيل را در پايان سال به خود اختصاص داده بود، اما چون در آستانه عيد نوروز است متأسفانه چندان مورد توجه قرار نميگيرد. واقعه كاپيتولاسيون را با سخنراني انقلابي امام تا حدودي ميشناختيم و بعد ميرسيديم به بهمن 57 و تصويري از شريف امامي و شعارهاي مردم ضد او و تصوير بختيار و شعار معروف من مرغ طوفانم در كنار خروج شاه و تصاويري نامفهوم از 17شهريور و... . اينها چيزيهايي است كه يك ايراني نسل كنوني از تاريخ معاصر كشورش به ذهن دارد؛ يعني همه تلاشهاي فرهنگي كه در طول اين سي و چند سال براي معرفي انقلاب و زمينههاي آن صورت گرفته بود، شايد به همين دليل بود كه سلطنتطلبان و حاميان آنها در داخل و خارج به جعل تاريخ ميپردازند و به خورد نسلي ميدهند كه انقلاب و حوادثش را نه ديده و نه درك كرده و نميشناسد.
«معماي شاه» هرچند نقاط ضعفي دارد اما توانست همه ذهنيتهاي غلط را بشكند. ورزي تاريخ را از زمان سقوط رضاشاه توسط اربابان انگليسياش آغاز كرد، نخستوزيراني كه در برخي كتابهاي نامي از آنها ميخوانديم مانند متين دفتري، قوامالسلطه، اسدالله اعلم، تيسمار زاهدي، هژير و... نيز اتفاقاتي كه در دوران آنها رخ داد يا خودشان باني آن بودند در سريال مستند تاريخي «معماي شاه» به تصوير كشيده شده است. آيتالله طالقاني را برخي تا همين حد كه جبهه ملي و نهضت آزادي را همراهي كردند ميشناختند اما در اين مجموعه ديديم كه ايشان در قضيه فدائيان اسلام چه نقشي داشتند.
در «معماي شاه» مظلوميت آيتالله كاشاني و علت جدايي مصدق و كاشاني با دسيسه استعمار و رسانههاي وابستهاش را مشاهده كرديم. ديديم كه امريكاييها چطور وارد كشورمان شدند و اين اشتباه مصدق را كه گمان ميكرد ميتوان به امريكاي جوان در مقابل انگليس پير اعتماد كرد، ديديم. اينكه شعبان جعفري و آنچه را در كودتاي 28 مرداد رقم زد يا نقش اشرف دوقلوي منحوس شاه در حكومت پهلوي را ديديم و با اين مسئله كه چرا همسران شاه تاب ماندن در ايران را نداشتند، آشنا شديم. «معماي شاه» بيشتر از همه چهره زير نقاب محمدرضا پهلوي را نمايان كرد. از بس در اغلب سريالهاي مربوط به پهلوي به عمد يا به سهو چهره او را خنثي و آرام نشان داده بودند اما اين مجموعه در پيچ و خم حوادث تاريخ معاصر تازه دارد به بحث چهرههاي آشناتر انقلاب ميرسد؛ چهرههاي چون مطهري، بهشتي، هاشمي و حتي امام راحل.
بايد به محمدرضا ورزي كه همت كرد و تاريخ معاصر ايران را به صورت مستند و نه بر اساس تخيلات به تصوير كشيده، دستمريزاد گفت؛ چراكه يك كارگردان معمولاً اثر هنري خود را قرباني وقايع سرد تاريخ كه جنبه دراماتيك كمتري دارد نميكند، اما ورزي به عنوان هنرمند متعهد در مقابل انتقادات و هجمهها ايستاد و دين خود را به انقلاب و شهدا ادا كرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]