واضح آرشیو وب فارسی:الف: وضع زندگی مردم در حوالی گودال ناخواندۀ مولوی
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۵
٩ صبح شنبه، نشست زمین در چهارراه محمدیه و تخریب دیواره هواکش متروی مولوی در ضلع شمالی و شرقی باعث ایجاد گودالی ٣٠ متری و تخلیه ساکنان ساختمانهای مجاور آن و اسکانشان در سه هتل شد. روزنامه «اعتماد» با انتشار گزارشی میدانی از محل فرونشست زمین و پر کردن گودال خیابان مولوی، آورده است: صدای گوشخراش لودر و کامیون لحظهای متوقف نمیشود. لودر، با قدرت، چنگکش را در خاک فرو میبرد و کامیون، خاکهای قهوهای تیره را در گودالی ٣٠ متری میریزد. خاک به هوا بلند شده و کوچه، از سنگ ریزه و آهن آلات پر است. پیرمردی که کلاه ایمنی سبزرنگی روی سرش دارد، در چند قدمی گودال ایستاده. چشمش را باریک میکند، دست چپش را روی دوش مامور شهرداری میگذارد و با دست راست، آپارتمانی شش طبقه که آنسوی گودال، در لبه پرتگاه قرار گرفته را نشان میدهد. خانهاش در طبقه چهارم این ساختمان است. نشست زمین در کوچه غفاری چهارراه مولوی که صبح شنبه رخ داده باعث ریزش و ایجاد شکاف در دیوارهای آن شده است. برخی اهالی میگویند سه کارگر هنگام ریزش در محل بودهاند که موفق شدهاند به بیرون فرار کنند. دهها مامور شهرداری از ساعتها پیش عملیات پر کردن گودال را آغاز کردهاند. عمق و عرض آن خیلی بزرگ است، طوری که میتواند دو ساختمان شش طبقه و چند مغازه کوچک و بزرگ اطرافش را یکجا ببلعد. داخلش از آهن و سیم و خاک پر است. کوچه غفاری باریک است و هر کامیونی که خاکش را در گودال میریزد، تنها با راهنمایی چند کارگر میتواند دوباره به خیابان باز گردد. کنار خیابان، در ٢٠٠ متری ایستگاه متروی مولوی، ٧، ٨ کامیون با بار خاک صف کشیدهاند. راننده یکی از آنها سیگار به لب دارد و دودش را به آسمان میدهد: «از صبح اینجاییم، داریم خاک میاریم برای پر کردن گودال.» سه مامور شهرداری با یونیفرم سبز سر کوچه ایستادهاند و اجازه ورود به افراد را نمیدهند. یکی از آنها خم میشود و از زیر روبان زرد «خطر» به سمت گودال میرود. پیرمردی که خانهاش بر اثر فرونشست زمین آسیب دیده، درباره حادثه میگوید: «در خانه بودم که صدای بمی شنیدم. زمین میلرزید. انگار چند تن آهن و سنگ یکهو از ارتفاع پایین ریخته باشد. رفتم در راه پلهها دیدم ساکنان دارند به خیابان فرار میکنند. آمدم از در بیرون بروم ناگهان زمین ریزش کرد و گودال درست شد. مانده بودم چه کنم. مجبور شدم به بالای پشت بام ساختمانهای اطراف بپرم و اینطوری خودم را به خیابان برسانم.» ٩ صبح شنبه، نشست زمین در چهارراه محمدیه و تخریب دیواره هواکش متروی مولوی در ضلع شمالی و شرقی باعث ایجاد گودالی ٣٠ متری و تخلیه ساکنان ساختمانهای مجاور آن و اسکانشان در سه هتل شد. شهرداری در اطلاعیهای محل دقیق حادثه را در یکی از کارگاههای فرعی خط هفت مترو اعلام و شرکت مترو نیز علت وقوع آن را «ناپایداری در یکی از شمعهای حائل شفت میانی هوارسان مترو در ایستگاه مولوی و وجود چند آبانبار قدیمی» بیان کرده است. ابوالفضل قناعتی، عضو شورای شهر تهران نیز از آغاز ایمنسازی و بررسی خسارت وارده به خانههای اهالی و مرمت آنها از سوی شهرداری خبر داده و با اشاره به وجود قناتهای زیاد در محدوده حادثه، «حفاریهای شرکت مترو را در تحریک خاک و نشست زمین» تاثیرگذار دانسته است. به گفته او ٣٨ خانوار در سه هتل اسکان داده شدهاند و خسارت وارده به آنها جبران میشود. رحیم و خانوادهاش یکی از این ٣٨ خانوار هستند. او همراه چند نفر دیگر از هتل حافظ به محل حادثه برگشته و به جنب و جوش کارگرها و کامیونها نگاه میکند. دستانش را از سوز سرما در جیب پولیور مشکیاش پنهان کرده و صورتش را به باد سپرده. لبخند میزند و میگوید: «در خانه بودیم که صدای مهیبی شنیدیم. زمین داشت میلرزید. سریع با زن و بچه ریختیم بیرون و دیدیم که زمین ریزش کرده. مانده بودیم در خیابان چه کنیم که بعد ماموران شهرداری ما را در هتل حافظ اسکان دادند. خانوادههای دیگر را هم بردند هتل فردوسی. همهچیز هم رایگان بود. (با خنده) ما که دوست داریم حالا حالاها این گودال پر نشود!» او دوباره نفس میگیرد، جدی میشود و میگوید: «اما خانه خود آدم یک چیز دیگر است. » گودال از ریزش یک حمام قدیمی ایجاد شده است. این را احمد آقا، که سه باب مغازهاش روبهروی گودال است و زیرزمینشان فرو ریخته و دیوارهایش ترک برداشته میگوید. آذری زبان است. کلاه مشکیاش را تا نیمه روی سرش گذاشته. کلمات از میان تارهای سفید و سیاه سبیلش بیرون میافتد. میگوید: «اینجا یک حمام عمومی خیلی قدیمی بود که ٢٠ متر خورده بود زیر زمین. شهرداری میخواست خرابش کند و جایش هواکش مترو بزند. حتی مهار هم زده بودند اما جوابگوی ریزش نبود. زمان حادثه من در مغازهام بودم که صدایی بلند شنیدم؛ انگار که به یکباره، بار میله گرد از داخل نیسان روی زمین بریزی. از مغازه زدم بیرون دیدم همینجور کم کم زمین نشست میکند و دارد گودال درست میشود. تا رسید به مغازه. دیوارهها ترک برداشت و من هم خودم را به خیابان رساندم. من از یکی شنیدم که سه کارگر افغان هم در هواکش داشتند کار میکردند که همان اول ریزش، صدایش را میشنوند و سریع میآیند بیرون. من مغازهام خسارت دیده اما همین که کسی کشته نشده، خوشحالیم.» یکی از ماموران شهرداری کنار او ایستاده. یونیفرم سبز روشن پوشیده، دستش را در جیبش گذاشته و به کار نظارت میکند. میگوید که احتمالا تا یکی دو روز آینده عملیات پرکردن گودال تمام میشود. کامیونهای حمل خاک، نصف خیابان مولوی را پر کردهاند و ترافیک در محل حادثه ایجاد شده. موتوسیکلتها از فاصله میان آنها عبور میکنند و خود را به چهارراه مولوی میرسانند اما اتومبیلها و بیآر تیها مجبورند در ترافیک بمانند و آرام پیش بروند. هر کامیونی که به سمت گودال حرکت میکند، ابری از خاک به هوا بلند میشود. سه کارگر شهرداری، سر کوچه ایستادهاند. یکی از آنها با خندههای بلند، طوری که دندانهایش دیده میشود، حادثه را اینطور برای دوستانش تعریف میکند: «رفتم تو کوچه، همه چی سرجاش بود اما وقتی میخواستم برگردم، دیدم کوچه نیست! رفته بود پایین.» خندهاش را صدای بیسیم دوستش میبُرد. کامیون خاک را خالی کرده و میخواهد از کوچه بیرون بیاید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]