تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834400930




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز؛ چرا نباید «نویسنده» بشویم؟!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: احمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رضا  کاظمی در روزنامه شهروند نوشت:

درکمال ناباوری و بهت همگان، هنوز در بین علاقه‌مندان به نویسندگی کسانی هستند که به این کار به چشم «شغل» نگاه می‌کنند و توی فانتزی‌هایشان قصد دارند از این طریق امرار معاش کنند و حتی تشکیل خانواده داده و زن و بچه نان بدهند. حالا فانتزی‌هایشان راجع به تشکیل خانواده به ما ربطی ندارد! ولی درباره امرار معاش ربط دارد! البته نه این‌که این کار شدنی نباشدها، چرا شدنی است منتها شما در صورتی می‌توانید با حق‌التحریرهای نویسندگی و درآمد حاصل از فروش کتاب، امرار معاش کنید و به حیات‌تان ادامه بدهید که مثل گیاهان توانایی فتوسنتز داشته باشید، یعنی یک جورهایی از نور خورشید تغذیه کنید و نیازی به گوشت کیلویی ٤٠ هزارتومان، تخم‌مرغ دانه‌ای ٣٠٠تومان و نان سنگک یک رو کنجد با خمیر دو چونه ٢٥٠٠ تومان نداشته باشید!
 
یا حالا اگر نتوانستید فتوسنتز کنید حداقل باید یک رگ‌تان مثل شُتر باشد و بتوانید در یک جایی از بدنتان برای چند ماه آب و غذا ذخیره کنید که وقتی با عقب افتادن چندماهه حق‌التحریرها یا کفاف ندادن حقوق‌تان مواجه می‌شوید، به مشکل برنخورید و به رحمت ایزدی نروید! حالا این‌که این ذخیره‌سازی را کجایتان می‌خواهید انجام بدهید بستگی به پتانسیل‌های فیزیکی خودتان دارد.
 
البته یک راه دیگر هم برای این‌که بخواهید به نویسندگی به چشم شغل نگاه کنید وجود دارد، آن هم این‌که نویسندگی را به‌عنوان شغل دوم خود در نظر بگیرید ولی این مورد هم در حالتی شدنی است که در شغل اول‌تان «مرتاض» باشید! یعنی فارغ از زمان و مکان، بتوانید مدت‌ها روی سیم خاردار و لب تیغ راه بروید، روی زغال داغ یا تخت میخ‌دار بخوابید و در طول یک ماه هم با خوردن یک نصفه خرما و ١٠٠ گرم گردو، انرژی لازم برای زنده ماندن را بدست بیاورید! فکر هم نکنید این کار برای ما انسان‌های عادی شدنی نیست، کریستین بیل بازیگر معروف آمریکایی و برنده جایزه اسکار، برای بازی در فیلم «ماشینیست» سه ماه آزگار روزانه فقط نصف قوطی کنسرو و یک نصف سیب می‌خورد تا ٣٠ کیلو وزن کم کند!
 
مشکل ما نویسنده‌ها اینجاست که شما اگر همه این کارها را هم بکنید نهایتا فقط  و فقط می‌توانید «خودتان» را قانع کنید که نویسندگی شغل‌تان است! در این زمانه شما اگر خواستگاری رفتید و از شما پرسیدند «شغل‌ شما چیه؟»، کافی‌ست بگویید «بنده نویسنده هستم» تا پدر عروس یکجوری با تعجب و خشم و غضب نگاه‌تان کند که اگر می‌گفتید من یوزپلنگ هستم، داخل سیرک کار می‌کنم و چهار دست و پا از توی حلقه آتش می‌پرم، این‌قدر متعجب نمی‌شد! حالا بدبختی اینجاست که شما نویسندگی را بعنوان شغل که هیچ، بعنوان «تفریح» هم نمی‌توانید معرفی کنید.
 
اگر هم خیلی زرنگ باشید و بتوانید به هر زحمتی که شده در جلسه اول خواستگاری یک جوری این نویسنده بودنتان را به‌عنوان شغل اثبات کنید، کافی‌ست خانواده عروس بیایند در موردتان تحقیق کنند و بفهمند مثلا در صفحه سیاسی فلان روزنامه یادداشت می‌نویسید.
 
در این لحظه آنها ناخواسته شما را به چشم یک جاسوس ِ MI٦ می‌بینند که هرلحظه ممکن است دستگیر شوید. یعنی پشت سرتان اگر بگویند طرف سیگاری است، رفیق باز است، قبلا سه بار ازدواج کرده و هشتا بچه دارد، دست بزن دارد، بیست و چهار ساعت پای بساط گل و بنگ و شیشه است و اصلا اخیرا رفته تایلند، اینها را می‌شود یک‌جوری ماستمالی و توجیه کرد اما نویسندگی، آن هم از نوع طنزسیاسیِ پا در کفشِ بزرگان‌کن را نه!




۲۹ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن