واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اين چند نفر، تنها عمارهاي سينماي ايران!
چه بخواهيم وچه نخواهيم از همان آغاز انقلاب وارد عرصه جنگ فرهنگي شديم چراكه انقلاب اسلامي ايدئولوژيهاي حاكم بر دنيا را كنار زد و ايدئولوژي جديدي را برگرفته از متن اسلام فرياد زد. ...
نویسنده : معصومه طاهري
چه بخواهيم وچه نخواهيم از همان آغاز انقلاب وارد عرصه جنگ فرهنگي شديم چراكه انقلاب اسلامي ايدئولوژيهاي حاكم بر دنيا را كنار زد و ايدئولوژي جديدي را برگرفته از متن اسلام فرياد زد. ايدئولوژياي كه مطمئناً به نفع صاحبان قدرت در دنيا نبود به همين دليل بود كه جمهوري اسلامي سالها با توطئههاي مختلف براي براندازي دست و پنجه نرم كرده است؛ توطئههايي كه شرح آن خود حديثي مفصل است و ذكر دانه به دانه آنها در اين مجال نميگنجد. ماجراي حمله امريكا به طبس، فتح لانه جاسوسي، كودتاي نوژه، جنگ تحميلي، جنگ نفتكشها و... اما براي اكثر اينها دشمن در عرصه فرهنگي به مبارزه با ايران پرداخته و ساكت نبوده مبارزهاي كه سابقه سي و چندساله دارد و حرف امروز و ديروز نيست؛ شايد با برنده شدن فيلم ضدايراني ارگو در رابطه با تسخير لانه جاسوسي برخي برافروختند اما اين فيلم تنها يكي از هزاران فيلم، مستند، كتاب و دروغپردازيهاي گوناگون ضدجمهوري اسلامي ايران و عقايد آن بوده است. در سالهاي اخير نيز با عنوانهاي مختلف شاهد بوديم كه هاليوود ايران و ايرانيان را جايگزين دشمن قديمي خود؛ يعني شوروي كرده است حال سؤال اينجاست كه ما در اين عرصه مهم فرهنگي چه كردهايم؟!
اگر به كارنامه توليدات فرهنگيمان در اين سي و چند سال از پيروزي انقلاب اسلامي نگاهي بيندازيم ضعيفتر از حد انتظار بوده است به شكلي كه حتي اگر همه چيز گل و بلبل بود و كشور ما دشمني در دنيا نداشت چنين كارنامه ضعيفي غيرقابل قبول بود. انتشارات ما در دنيا حرف چنداني براي گفتن ندارند، اگر هم كتابي چاپ ميشود عموماً در تيراژهاي پايين توسط رايزنيهاي فرهنگي براي پركردن بيلان كاري خودشان است. تئاتر و نمايشنامههاي ما اغلب كپي درجه چندمي آثار غربي است كه اصلاً در خود ايران هم مشتري ندارد چه آنكه خود تئاتريها هم معترفند به جز دانشجويان و فعالان تئاتر، تئاتر ايران در اين عرصه مخاطبي در داخل ايران ندارد چه برسد بخواهد در خارج از مرزها حرفي براي گفتن داشته باشد. البته در نگاهي منصفانه در برخي هنرها مثل كاريكاتور بسيار قوي بودهايم اما اگر هم كاري صورت گرفته شده باشد در عرصههاي ديگر است و تازه همانند شهابهايي است كه ميدرخشند و زود افول ميكنند. در اين عرصه سينما شايد مهمترين حرفها را بزند اما در همين ميدان مهم فرهنگي هم بايد يك سؤال جدي را مطرح كرد كه خروجي سينماي ايران براي معرفي ايران و ذكر حقايق ايران پس از انقلاب در دنيا و حتي جامعه خودمان چقدر بوده است؟ اگر فيلمي هم باشد اينقدر تلويزيون آن را تكرار كرده است كه مخاطب خودمان هم خسته شده اين درحالي است كه سالانه در ايران آثار زيادي ساخته ميشود. مؤسسات و نهادها و سازمانهاي مختلفي نيز متصدي ساخت آثار سينمايي هستند اما شايد هرچند سال يك بار شاهد توليد يك اثر خوب و قوي و قابل تقدير باشيم؛ اين يعني آنكه جنگ نرم فرهنگي يا حتي معرفي ايران به دنيا براي مسئولان امري بيارزش بوده است. گاهي آثاري را در سينماي ايران شاهديم كه نه تنها تماشاي آن در سينما وقت تلف كردن است، بلكه علناً به شعور مخاطب توهين ميكند يا خود مانند نفوذيهاي دشمن با تيشه به ريشه انقلاب اسلامي و آرمانهاي آن ميزند؛ اين درحالي است كه همان گونه كه گفتيم اين سينما خروجي خاصي با وجود همه بودجهها و مسئولان به ظاهر متعهدش براي انقلاب ندارد. قدرت دفاعي سينماي ايران يا آثار ارزشمندش آن قدر كم است كه سينماگران انقلابي آن را ميتوان با انگشتان يك دست شمرد. سؤال اينجاست چطور سينماي ايران حتي نتوانسته است فيلمسازان توانمند و متعهدي در حد اين چند نفر تربيت كند؟
البته با تشكيل سازمان «اوج» اميدهايي زنده شده است؛ اميدهايي كه حوزه هنري، بنياد فارابي، وزارت ارشاد و سازمانهايي سينمايي ارگانهاي مربوطه نتوانستند آن را پس از سالها برآورده كنند اما با وجود همين سازمانهاي عريض و طويل است كه بايد پرسيد چرا تنها همين چند نفر را داريم؟!
اين روزها كه فيلم «يتيمخانه ايران» اثر ابوالقاسم طالبي روي پرده سينماست اين حسرت را بيشتر احساس ميكنيم چه آن كه آخرين فيلم طالبي متعلق به چند سال قبل است. اگر قرار باشد چند نفري كه همانند طالبي در عرصه سينمايي همانند عمار فعاليت دارند با اين بعد زماني محتوا براي فرهنگ كشور توليد كنند نميتوان انتظار داشت در عرصه فرهنگي خروجي چنداني داشته باشيم چه آنكه همين الان هم به عينه شاهديم كه نداريم. چندي قبل در برنامه ثريا، شهريار زرشناس و ابوالقاسم طالبي به اين موضوع به شكل ريشهاي پرداختند البته طالبي قسمتي از حرفهايش را در برنامه هفت به همراه افخمي زده بود كه در هر دو برنامه حرفهاي قابل تأملي بود اما موضوع فقط به سينما خلاصه نميشود ما در عرصه مهمي چون مستند هم كارهاي خاص و زيادي نداشتهايم. با تشكيل شبكه «افق» اميد ميرفت اين شبكه حرفهاي جدي در اين زمينه بزند اما آنچه از اين شبكه ميبينيم چيزي نيست كه انتظار آن را داشتيم. دكتر الكساندر آزادگان استاد دانشگاههاي امريكا كه در برنامه «عصر» با نادر طالبزاده سخن ميگفت به عنوان يك ايراني خارج از كشور به همين موضوع اشاره داشت چرا ايران مستندهاي بينالمللي براي معرفي حقايق خود نداشته است. اميد است عمارهاي بيشتري داشته باشيم تا رسالتي كه به عهده داريم را به خوبي و با ابعادي گستردهتر به انجام برسانيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]