واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: خواهر فروغ فرخزاد در واکنش به ادعاهای تازه درباره زندگی خصوصی فروغ فرخزاد، با خلاف واقع خواندن، انگیزه این از طرح این ادعاها، مطرح شدن گوینده در دوران افول کاری خواند و به او توصیه کرد همان روشی را در پیش بگیرد که همینگوی در دوران نزول کاری اش در پیش گرفت!
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تابناک؛ مسعود کیمیایی در گفت و گویی که خرداد 1393 داشت، ادعاهای عجیبی را مطرح کرده بود که قریب به اتفاق این ادعاها همان زمان تکذیب شد. از جمله این ادعاها که رد شد، درباره تشییع فروغ فرخزاد بود که در این زمینه گفته بود: «...مردی از غسالخانه بیرون میآید. میگوید: غسال زن نداریم. باید به مرحوم محرم شوید. خطبهای خوانده میشود. دونفر از ما به فروغ محرم میشویم. میشویم برادران او. روی او آب میریزیم. (لحظهای سکوت) مگر میشود کسی این حوادث را دیده باشد و دروغ بگوید؟ مگر میتواند به خود اجازه دهد چیز دیگری بگوید؟ فیلمساز آینده این سرزمین است. اصلا مگر میتواند از اینها خلاص شود؟»
این گفتهها بلافاصله با پاسخهایی همراه شد که نخستین آنها درباره بحث غیرشرعی بودن چنین عملی است و اینکه اساساً مگر میشود دو مردی که نسبت برادری ندارند، برایشان خطبه برادری با یک دختر مرده خوانده شود و اساساً اگر زنی در چنین موقعیتی قرار گیرد که هیچ زنی نباشد، غسلش توسط مرد نامحرم اشکال شرعی ندارد؟ هرچند اگر چنین موضوع جالبی که کیمیایی مطرح کرده در فقه بود، چه لزومی به طرح این موضوع با مسعود کیمیایی بود و برای خود غسال، خطبه برادری خوانده میشد!
همان زمان پوران فرخزاد در گفت و گو با «تابناک»، درباره وقایع منجر به غسل فروغ تصریح نمود: «اینکه در زرنگه مرده شور نبود، درست است و پس از این، فروغ را به ظهیرالدوله آوردند. در ظهیرالدوله یک اتاق کوچک و متروکی که انگار صد سال است کسی آنجا نرفته، وجود داشت و فروغ را آنجا بردند. مقداری طول کشید تا کسی برای غسل بیاید و در نهایت زنی را پیدا کردند که آمد و غسل فروغ را انجام داد. تنها من به همراه دختر عمهام، احمدرضا احمدی، علیرضا میبدی و اسماعیل نوری علا (نوری علا را مطمئن نیستم) حضور داشتیم که رفتند و فروغ را برای آخرین بار در آن اتاق دیدند. دختر عمهام اصرار کرد که برای آخرین بار بیا و فروغ را ببین و گفت: «مثل ماه شده است» و من نتوانستم بروم و از آنجا آوردند و به خاک سپردند. شاهد حرفهای من هم اشخاصی که نام بردم، هستند.»
فرخزاد ضمن اظهار تعجب از روایت مسعود کیمیایی از این واقعه، متذکر شده بود: «با کمال احترامی که برای آقای کیمیایی قائلم، گفتههایشان را تکذیب میکنم و متأسفانه تمام اینها که گفتهاند، داستان است. ایشان هیچ نقشی در غسل فروغ نداشت و من یادم نمیآید اصلاً ایشان را دیده باشم. تصاویر این تشییع جنازه نیز ثبت شده و مشخص است که جایگاهها چگونه بوده است. از همه درخواست میکنم برای کسب شهرت یا در جایگاه شهرت ماندن، راههای دیگری بیابند و خانواده من را رها کنند. من اهل جاروجنجال و مبارزات مطبوعاتی نیستم و به همین دلیل توقع دارم، مطالب اینچنینی نیز گفته نشود.»
اکنون پس از گذشت دو سال و اندی از آن ماجرا، این بار مسعود بهنود روایتی - برخی منابع خبری به اشتباه به نقل از مسعود کیمیایی این روایت را نقل کرده بودند- تازه ای از زندگی خصوصی فروغ فرخزاد مطرح کرده که تاکنون توسط هیچ شخصی روایت نشده و قطعاً نسبتی به واقعیت ندارد. او در بخشی از در یادداشت تازه اش ادعا کرده است: «دو فیلم مستند آتش، و موج و مرجان و خارا آماده شده بود. آیت الله تقوی شیرازی با دیدن آن ها به این نظر رسید که این گونه فیلم ها نه که ایرادی از نظر شرعی ندارد بلکه مفید هم هست. در پایان همان روز بود که تقی گلستان از پسر پرسید این خانم فروغ کجاست. فردایش پدر و پسر با فروغ راهی زرده بند شدند گفتگوکنان. در همه راه گلستان بزرگ با فروغ سخن می گفت. تا ناگهان از این دو پرسید چرا ازدواج نمی کنید.. مخاطبان به طبع لبخند می زدند و پاسخی در کار نبود. اما آقای پدر پیگیر بود و صلاح نمی دید ارتباطی که همه از آن باخبر بودند، چنین بماند.»
بهنود در ادامه ادعای خود افزوده است: «ابراهیم گلستان سنگ انداخت و پرسید شما به فخری می گویید. و از پدر جواب شنید بله. فردایش وقتی آنان به دیدار آیت الله تقوی شیرازی رفتند، آقای گلستان پدر که برای فخری خانم گلستان عمو و بزرگتر و عزیز بود و علاقه سرشاری هم به وی داشت، پاسخ آورده است که گفته اند موافقم به هر چه صلاح می دانید. و بدین گونه بود که روز نهم شهریور ۱۳۴۲ آیت الله تقوی شیرازی، خطبه عقد شرعی فروغ فرخزاد فرزند سرهنگ محمدباقر فرخ زاد را با سید ابراهیم گلستان فرزند سید تقی خواند. هم او بیست سال قبل دو برادرزاده خود فخری و سید ابراهیم را هم برای هم عقد کرده بود.»
وقتی این جملات را با پوران فرخزاد، خواهر فروغ در میان گذاشتیم، او که احوال خوشی نداشت، با چنین ادعایی به شدت عصبانی شد و ضمن تکذیب این ادعاها گفت: «فرض کنید این ادعاها واقعیت داشت، خب که چی؟ حالا که واقعیت ندارد، متاسفم که بدون تحقیق این ادعاها نقل می شود.»
پوران فرخزاد در ادامه واکنش تندش به ادعاهای مطرح شده گفت: «فروغ رفته و متاسفم که عده ای زندگی و خانواده اش را رها نمی کنند. من برای کسی که این ادعا را کرده متاسفم و به ایشان پیشنهاد می کنم اگر به این نتیجه رسیده که تمام شده، به جای آنکه به دیگران ضربه بزند، همان حرکتی را انجام دهد که همینگوی وقتی حس کرد رو به افول است، انجام داد و اسلحه را زیر گلویش بگذارد و شلیک کند. بیان این تعابیر برای من راحت نیست اما ببینید با زندگی ما چه میکنند؟»
شنبه 13 آذر 1395 ساعت 09:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]