واضح آرشیو وب فارسی:الف: دختر! کشتیگیر نیستی اما کم از تختی نداری...
بخش ورزشی الف،8آذر95
مدتها بود که ورزشمان کمتر بوی مرام و مروت به خود دیده بود اما این شعاریست که در ورزشمان دادیم نه سلفی گرفتن با قهرمان روی تخت!
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۰
به گزارش خبرآنلاین، موقع حرف زدن درباره ورزش که می شود ، همه از خصوصیات پهلوانی می گوییم اما در عمل! خیلی نیازی هم نیست که برای اثباتش به گذشته برگردیم. همین لیگ فوتسال هفته قبل را ببینید. جدای از همه فحاشی ها ، توهین ها و رفتارهای ناشایست ، ببینید چطور برای یک امتیاز ساده ، روح ورزش را می کشند و یکی از روی نیمکت وسط زمین می پرد و توپی که باید گل شود را به بیرون می زند. ماجراهای لیگ والیبال و دعواها و اتفاقاتش را که حتمامی دانید. اصلا برویم کمی عقب تر ، چطور برای صندلی های شان با لیلا رجبی برخورد کردند. یا اصلا ببینید این قدر کشتی مان خالی از روح قهرمانی شده که برای ورزشکاری که روی تشک و جلوی دوربین ها ، هرآنچه نباید را به زبان می آورد ،و خیلی راحت می گوید:«عصبی بودم و گفتم المپیک و هرچی توش هست!» لقب پهلوان می دهیم. دعوای بین کفاشیان و تاج بر سر قدرت را ببینید . پرسپولیس و استقلال و حاشیه هایشان هم که دیگر نیازی به دوباره گفتن ندارند. این ها همه پهلوانان مرد ورزش مان هستند. همان پهلان هایی که حالا به ارکان سیاست هم راه پیدا کرده اند. آنهایی که از گرفتن سلفی با پیکر نیمه جان یک اسطوره هم نمی گذرند که 4 تا رای بیشتر بیاورند و بعد می گویند زاویه افق بدن مان حالت خاصی داشت! همین حالا وقتی بحث از پهلوانی می شود ، فریادشان بلند است که پهلوانی رشته ای مردانه است. خانم ها که نمی توانند پهلوان باشند! در این فضا اما یک دختر بچه ، در رشته ای که اصلا باورش نمی شود کرد ، کاری می کند که روزی تختی در میدان مسابقه مردانه کرده بود. رخدادی که درباره اش الکساندر مدوید قهرمان نامی روس ها اینگونه سخن گفته بود:« قبل از آن که غلامرضا را به طور کامل بشناسم و او را بهترین رفیق ورزشی خود بدانم، به او فقط به عنوان یک رقیب خطرناک و مدعی احترام میگذاشتم تا این که آن ماجرای معروف پیش آمد.من از ناحیه پای راست آسیب دیده بودم و غلامرضا در حال عبور از رختکن به چشم دید که پزشک تیم شوروی در حال بانداژ پای مصدوم من است. همان لحظه دکتر به من گفت کارت تمام است ،حریف فهمید پای راست تو آسیب دیده و راحت شکستت میدهد حتی سرمربی تیم از من خواست انصراف بدهم و کشتی نگیرم اما من روی تشک حاضر شدم و غلامرضا حتی یک بار هم به پای آسیب دیده من دست نزد .او کشتی را با نتیجه مساوی و به خاطر وزن بیشتر به من باخت اما برنده و اقعی او بود.» او هنوز که هنوز است هر سال برای سالگرد تختی یا پیامی می دهد یا اگر بتواند به ایران می آید و سر مزار این پهلوان می رود. این منش را اما سالهاست دیگر در هیچ یک از ارکان ورزش مان که قرار بود مدرسه اخلاق گرایی باشد نمی دیدیم تا اینکه سارای نوجوان تلنگری زد به همگی ما. او در 11 حرکت با رقیب اوکراینی اش که قهرمان اروپا بود ، مساوی کرد. در شطرنج ، این مبارزه فکری که هر رقابتش ساعت ها طول می کشد ، چرا این اتفاق افتاد؟ همه در شوک بودند که خودش ماجرا را خیلی ساده توضیح داد:«می دانم الان شوکه هستید اما اگر حال روحی رقیبم را می دید که استرس شدیدی داشت و می خواست هر طور هست خودش را بر بالین دوست بستری در بیمارستانش برساند ، قطعا شما هم همین کار را می کردید.» او با این کار از صدر جدول مسابقات جایزه بزرگ روسیه گذشت. مسابقاتی که قهرمانی اش بی شک بزرگترین افتخار تاریخ زندگی ورزشی سارا و البته ورزش شطرنج ایران می توانست باشد اما او بی آنکه دوبنده داشته باشد ، در گود زورخانه چرخی زده باشد یا بر بازویش نشان پهلوانی بسته باشند ، درس جوانمردی داد. او تختی وار ، اخلاق را فریاد زد و این رفتارش تا ابد در ذهن ورزش ایران می ماند. دخترجان برای تختی بودن ، حتما نباید کشتی گیر بود و هیکلی درشت داشت. رفتار تو در یک سوی میز شطرنج کم از کار پهلوان تختی نداشت و کاش یاد بگیری تا ابد اینگونه مردمی بمانی و تختی وار ادامه بدهی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]