واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: درسهایی که از فرانکفورت باید بگیریم
مسؤولان حضوریافته در نمایشگاه کتابی چون فرانکفورت، چندبرگ گزارش سفر و تجربیات آن را برخلاف انبوه مسؤولان پیشینشان، ثبت و ارایه کردهاند تا در دورههای بعد، هر کدام، بخشی از هزینههای تحمیلی به سرمایهها و منافع ملی را کاهش دهند؟
علیرضا بهرامی در ایسنا نوشت: «فصل نمایشگاههای کتاب جهانی، آوردگاههای مسکو، فرانکفورت، بلگراد، وین و استانبول را پشت سر گذاشت. بخشهای دولتی و خصوصی ایران نیز هر کدام در همگی یا برخی از این رویدادها حضور داشتند. حال این پرسش طبق معمول مطرح است و میتواند منتظر پاسخ بماند که دستاورد ما از صرفِ هزینهها و حضور در این رویدادهای بینالمللی چه بوده است؟
جمهوری اسلامی ایران، بهطور سنتی با عاملیت نهادهایی چون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در این عرصهها حضور مداوم یا متناوب داشته است؛ البته حضورهایی که باز هم بهطور سنتی، معمولا متهم بودهاند که از هدفگذاری، برنامهریزی و بهرهگیری لازم برخوردار نبودهاند.
شواهد و معیارهای سنجشی گویای آن است که در چند سال گذشته، دستکم از منظرهایی، حضور رسمی ایران در این نمایشگاهها، بهبودهایی یافته و گامهایی در این راستا برداشته شده است اما دو پرسش اساسی همچنان باقی است: آیا ما با شناخت و برنامهریزی توانمندانه، طوری در این نمایشگاهها شرکت میکنیم که بهرهی سودبخشانه را نصیب خودمان کنیم؟ آیا حضور ما در این نمایشگاههای بعضا با ماهیت کاملا متفاوت، به گونهای کلیشهای و سردستی نیست؟
این سرفصلها بحثهای مفصلی را شامل میشوند اما موضوع مورد توجه این متن بیشتر این است که ایران چرا در نمایشگاههایی که از نظر ذاتی و حتا شکلی و عملی با هم تفاوتهایی دارند، با یک استراتژی و روش واحد شرکت میکند؟ در میان این نمایشگاهها، نمایشگاه کتاب فرانکفورت از هر لحاظ با بقیه متفاوت است.
نمایشگاه کتاب فرانکفورت، متفاوت است؛ چون بخش قابل توجهی از فعل و انفعال دنیای نشر کتاب را در خود تعیین میکند و در عرصهی بینالمللی آنقدر تاثیرگذار است که بیجهت نیست به آن المپیک کتاب بگوییم؛ آوردگاهی پنجروزه که فقط حدود 9 هزار خبرنگار از حدود 170 کشور جهان آن را پوشش خبری میدهند.
نمایشگاه کتاب فرانکفورت، متفاوت است؛ چون برخلاف نمونههای دیگرگونه، ازجمله نمایشگاه کتاب تهران، برپایهی تکفروشی کتاب بنا نشده و اتفاق و وجه غالب در آن، معاملهی حق ترجمه و رایت انتشار کتاب است. به همین دلیل است که در غرفههای این نمایشگاه، آنچه کمتر به چشم میآید، پیشخوان مقابل غرفه است و آن چه عمومیت دارد، میز و صندلیهایی برای مذاکره در غرفههایی است که بدون هیچ مانعی، مخاطبان را به درون میپذیرند.
از این حرفهای تکراری بگذریم که مهمتر از تعداد برنامههای طراحیشده برای غرفهی رسمی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، این مهم است که برای جذب مخاطب مؤثر و مفید این برنامهها چقدر ارزیابی، محاسبه و برنامهریزی شده است.
از این حرفهای تکراری بگذریم که آیا همراه و همسفر میهمان کردن فهرستهای تکراری از مؤلفانِ شاعر و نویسنده، قابل دفاع و چقدر و با کدام استراتژی، قابل توجیه است؟
از این حرفهای تکراری بگذریم که در زمینهی حضور و ارایهی کتابهای عرضهشده در غرفهی رسمی ایران، چقدر بررسی و نظارت شده است؛ تا مثلا ناشران مدعو بخش خصوصی که آثارشان را در غرفهی رسمی ایران عرضه کردند، در کنار دیگر کتابهای سخت قابل ترجمهشان، کتاب ترجمه شده به زبان فارسی را عرضه نکنند!
از این حرفهای تکراری هم بگذریم که مسؤولان حضوریافته در نمایشگاه کتابی چون فرانکفورت، چندبرگ گزارش سفر و تجربیات آن را برخلاف انبوه مسؤولان پیشینشان، ثبت و ارایه کردهاند تا در دورههای بعد، هر کدام، بخشی از هزینههای تحمیلی به سرمایهها و منافع ملی را کاهش دهند؟
اما از این حرف تکراری بههیچ وجه نمیتوان گذشت که مهم نیست چند برنامهی موسیقی ملی، چند برنامهی نقالی، چند نشست با حضور مؤلفان و مترجمان و با چه سطحی از جامعهی هدف و مخاطبان برگزار شده، بلکه مهمتر این است که ما چه تعداد حق ترجمه و انتشار کتاب را در این محدودهی زمانی و وسعت مکانی المپیک کتاب، توانستیم بخریم یا بفروشیم؟
در همین راستا هم از دیگر سخن تکراری نیز نمیتوان گذشت که تکلیف ما در قبال کنوانسیون برن و کپیرایت آثار چیست و چه خواهد شد؟ آیا بدون پیوستن به اینگونه معاهدات جهانی، با توجه به امتناع کشورها از انعقاد قرارداد و تعامل با کشورهای عموما جهان سومی و بیثبات که خارج از معاهدههای زمینهساز تجارت جهانی قرار دارند، حضور و هزینهکرد ما در عرصهای چون نمایشگاه کتاب فرانکفورت، اساسا توجیه منطقی و چشمانداز امیدبخشی مطلوب دارد؟»
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۳ - ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - 23 November 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]