تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816852625
داستان زنی که 14 سال از زندگی مشترکش برای مرد دیگری عاشقانه مینوشت
واضح آرشیو وب فارسی:الف: داستان زنی که 14 سال از زندگی مشترکش برای مرد دیگری عاشقانه مینوشت
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۶
روزنامه ایران نوشت: برای «فرهاد» آمدن به دادگاه خانواده مثل یک خواب آشفته بود. از روزی که عاشق «لاله» شد تا همین دو سال پیش، حتی یک لحظه هم به این روزها فکر نکرده بود، چه رسد به اینکه مجبور به پرداخت مهریه 2500 سکهای باشد یا خانهاش را از دست بدهد. فرهاد در گوشه ای از شعبه 268 دادگاه خانواده نشسته بود و مطالبی را روی کاغذ سفید مینوشت تا به عنوان لایحه به پرونده دادخواست مهریه همسرش اضافه کند. هنگام نوشتن گاهی سرش را بلند میکرد و از پنجره به بیرون زُل میزد، چهره و اندامی درشت داشت که قامت مردانهاش را به رخ میکشید. به نظر میرسید با آن نگاه اندیشناکش توجهی به آسمان دودآلود تهران ندارد و به جای آن گذشتهاش را ورق میزند... ماجرا از 23 سال پیش شروع شد. در یک روز بهاری که ترنم باران، زیبایی شهر را دو چندان میکرد دختران خوابگاه دانشجویی پشت پنجره جمع شده بودند. در همان جا و همان لحظات فرهاد داشت نجاری میکرد که یکی از دخترها نظرش را جلب کرد. دختری که بشدت شبیه خواهرش بود و سالها پیش به خارج از کشور مهاجرت کرده بود. بهانه و فرصتی پیدا کرد و پنهان از دیگران موضوع علاقهمندیاش را مطرح کرد، اما دختر اهمیتی نداد و رفت. ولی فرهاد از فکر این دختر جوان بیرون نرفت. با گذشت زمان همه چیز فراموش شد اما سه ماه بعد در حال نصب سفارش چوبی یک آپارتمان بود که ناگهان با دیدن صحنهای خشکش زد؛ همان دختر دانشجو را دید که در آشپزخانه داشت شربت درست میکرد. چند دقیقه بعد معلوم شد که اسماش «لاله» است و اهل شهرستان که آمده به فامیلهایش سر بزند. فرهاد تا پایان کار فکر کرد و قبل از رفتن موضوع خواستگاری را پیش کشید. چند روز بعد نخستین دیدارشان در پارک نزدیک خوابگاه اتفاق افتاد، فرهاد یک دسته گل سرخ به دست داشت و نخستین جملهای که لاله به زبان آورد این بود: «شما همیشه برای دخترها گل میبرید؟» و فرهاد جواب داده بود: «نه...نخستین بار است، اما اگر با من ازدواج کنی قول میدهم همیشه یک دسته گل توی خانه مان باشد...» اما لاله قول ازدواج به فرهاد نداد و همه چیز را به موافقت پدر و مادرش موکول کرد که صدها کیلومتر دورتر از تهران زندگی میکردند. همان هفته فرهاد به خواستگاری رفت، اما پدر لاله داشتن کارت پایان خدمت را پیش کشید. فرهاد دو سال در آرزوی ازدواج با این دختر ماند و دلش به چند تماس تلفنی خوش بود تا اینکه کارت پایان خدمتش را به پدر لاله نشان داد ولی خانواده لاله بهانه آوردند که «کار درست و حسابی نداری.» دو سال دیگر هم گذشت تا یک شرکت تولید مبل راه انداخت، اما باز هم پدر دختر شرط خرید خانه شخصی را مطرح کرد و سه سال هم طول کشید تا صاحب یک خانه بزرگ شود. بعد گفتند که باید یک خودروی گرانقیمت برای لاله بخری، بالاخره آنقدر بین تهران و شهرستان رفت و آمد کرد و واسطه فرستاد تا به ازدواج آنها راضی شدند. هفت سال از نخستین دیدار فرهاد و لاله گذشته بود که روز «بلهبرون» رسید. در شرط جدید، مهریه 2000 سکه طلا به میان آمد ولی فرهاد همچنان پافشاری کرد و حتی پیشنهاد داد با 2500 سکه دختر مورد علاقهاش را عقد کند. یک مراسم مجلل ترتیب داد و سرانجام زندگی مشترک فرهاد عاشق با دختر مورد علاقهاش آغاز شد. لاله کارش در آزمایشگاه را ترک کرد و سرگرمیاش شد رفتن به کلاسهای زبان و نقاشی و شنا؛ حتی سفرهای داخلی و خارجی آنها به راه بود و فرهاد نمیگذاشت آب در دل همسرش تکان بخورد، تا اینکه... در لحظاتی که فرهاد در مقابل قاضی «حسن عموزادی» کاغذ سفید لایحه را سیاه میکرد، 14 سال از زندگی مشترکش با لاله میگذشت و به یاد میآورد که در آن سالها چند بار دلش شکسته بود، اما به روی خودش نیاورده بود. نخستین بار بر سر موضوع بچه دار شدن با هم اختلاف پیدا کرده بودند. سال سوم زندگیشان بود که لاله آب پاکی را روی دست شوهرش ریخت و اعلام کرد باید شوهرش را خوب بشناسد تا بچه دار شوند و بهتر است تا 10 سال دیگر حرفش را نزنند. فرهاد روی قولش در مورد گلهای سرخ هم باقی ماند و تا سال هفتم همیشه با دسته گلهای سرخ به خانه میآمد، اما یک سفر کاری باعث وقفه در خرید گلهای سرخ و بهانه مشاجره جدیدی بین آنها شد. سال دهم ازدواج بود که لاله بتدریج دچار بیماری افسردگی شد و دو سال زیر نظر مشاور قرار گرفت. در دوازدهمین سالگرد ازدواج آنها بود که لاله از حال رفت و خیلی زود معلوم شد اقدام به خودکشی کرده است. فرهاد همان شب پس از رساندن لاله به بیمارستان و بازگشت به منزل وصیتنامهای از همسرش پیدا کرد. لاله نوشته بود بعد از مرگش چمدان سیاه بزرگی را به دست خواهرش برسانند. فرهاد برای نخستین بار از روی کنجکاوی محتویات چمدان را بررسی کرد و از دانستن واقعیتی تلخ سرش گیج رفت و روی پیشانیاش عرق نشست، تا صبح در گوشهای کز کرد و به فکر رفت. او فهمیده بود که همسرش به مرد جوانی دل بسته و صدها سطر به یاد او نوشته است، فرهاد حتی پیامکهای عاشقانهای را در گوشی موبایلش شناسایی کرد، هر چند سند و شاهدی درباره این آشنایی پنهان پیدا نکرد. با آنکه فرهاد نسبت به همسرش دلچرکین شده بود چند روز بعد از مرخص شدن لاله از او خواست به زندگی دوران عاشقانهشان برگردند و همه اشتباههای یکدیگر را ببخشند. در مقابل لاله همه چیز را انکار کرد و در مورد خواندن دفترچه شخصیاش به شوهرش اعتراض کرد، کار به مشاجره کشید و فرهاد برای نخستین بار دست روی همسرش بلند کرد، انگار عشق از آنها رو برگردانده و تبدیل به نفرت شده بود. بتدریج افسردگی لاله بیشتر شد و با کمک وکیلش مهریه 2500 سکهای را به اجرا گذاشت و خانه را هم مصادره کرد، بعد هم به خاطر ضرب و جرح توسط شوهر و نپرداختن اجرتالمثل به دادگاه شکایت کرد و در نهایت هم دادخواست طلاق داد... در آن روز دودآلود و پر ترافیک شهر، فرهاد در دادگاه خانواده با دلی شکسته، در پایان عشقی نافرجام و الزام به پرداخت مهریهای سنگین تنها مانده بود. چند دقیقه بعد قاضی عموزادی لایحه او را در مورد تمکین نکردن همسرش تحویل گرفت و لای پرونده گذاشت. فرهاد قبل از خروج رو به قاضی کرد و گفت: «انگار همه این ماجراها در خواب گذشته است، کاش میشد کسی بیدارم میکرد...»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
پزشکی قلابی که سه سال با جان مردم در شهر اولین ها بازی کرد!
در بیمارستان 22بهمن مسجدسلیمان از سال 93 تا کنون پزشکی با نام علیرضا دیدار در حال فعالیت معاینه و درمان بیماران بوده است پزشکی که همواره تعداد زیادی از مراجعان از کیفیت کارش شاکی بودند ولی کسی به شکایت های آنها رسیدگی نمی کند تا هویت واقعی این پزشک برای مدت 2 سال پنهان بماندمادر و برادر زنی که به طرز مشکوکی کشته شده، بعد از ۶سال دنبال دیه آمدند
مادر و برادر زنی که به طرز مشکوکی کشته شده بعد از ۶سال دنبال دیه آمدند شامگاه 28 شهریور سال 89 جسد زن 32 سالهای به نام بهاره در خیابان گرگان تهران در مقابل یک ساختمان پیدا شد ساعتی بعد هم بازپرس کشیک قتل و تیم جنایی با حضور در آنجا تحقیقاتشان را آغاز کردند آفتابنیوز پس۲ فرزند مرد افغانی ۱۵سال بعد از قتل پدرشان، انتقام او را گرفتند
۲ فرزند مرد افغانی ۱۵سال بعد از قتل پدرشان انتقام او را گرفتند نخستین روز اردیبهشت سال 94 قتل مرد میانسالی به کارآگاهان جنایی زاهدان اعلام شد به دنبال اعلام این خبر تیمی از کارآگاهان جنایی راهی محل حادثه شدند آنها پس ازمشاهده جسد مرد میانسالی به نام امیردریافتند اوپشت فرمان کادرباره آلودگی هوا فقط حرف میزنیم/ مرگ تدریجی مردم
رئیس شورای شهر تهران درباره آلودگی هوا فقط حرف میزنیم مرگ تدریجی مردم شناسهٔ خبر 3825037 - سهشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۳ جامعه > شهری jwplayer display inline-block; رئیس شورای شهر تهران با اشاره به آلودگی هوای تهران گفت درباره آلودگی هوا فقط حرف می زنیم و کاری اساسی صبازداشت زنی که با 3 ببر زندگی میکند+تصاویر
بازداشت زنی که با 3 ببر زندگی میکند تصاویر یک مادر که در خانهاش حیوانات وحشی نگه میداشت به دلیل به خطر انداختن جان دخترش بازداشت شد به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان تریشا میر هفته گذشته به جرم به خطر انداختن جان دختر 14 سالهاش با تبدیل کردن خااتفاق عجیبی که دختر25ساله رقم زد/اول طرح دوستی با پیرمرد پولدار، بعدا گروگانگیری برای تصاحب اموال
اتفاق عجیبی که دختر25ساله رقم زد اول طرح دوستی با پیرمرد پولدار بعدا گروگانگیری برای تصاحب اموالتاریخ انتشار شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۸ ۱۱ پیرمردی ثروتمند روزچهارشنبه و درپی فرار از شکنجه گاه مخوف خود را به دادسرای جنایی رساند و از سه گروگانگیر شکایت کرد به گزارش ایران او دراز «هشدار ۵ میلیون بیکار تا سال ۱۴۰۰» تا «نظر مردم در مورد تأثیر ترامپ بر اقتصاد ایران»
در پیمانه اقتصادی هر روز بسته ای خبری از رخدادها و مطالب مهم و با اهمیت روز پیرامون موضوعاتی همچون تغییرات شاخصهای بورس و تحلیل بازار سرمایه روند قیمت گذاری دلار آمریکا یورو و درهم امارات در بازار آزاد ارز و قیمت سکه و طلا را گرد آوری میکنیم همچنین نگاهی به بازارهایمردم خاطره خوبی از کلنگزنی ندارند بیمارستان 29 بهمن تبریز جزو بیمارستانهای خطرآفرین/ باوجود گذشت یک سال هنو
مردم خاطره خوبی از کلنگزنی ندارندبیمارستان 29 بهمن تبریز جزو بیمارستانهای خطرآفرین باوجود گذشت یک سال هنوز هیچ کاری برای درمانگاه هشترود انجام نشده است مدیر درمان تأمین اجتماعی استان آذربایجانشرقی بیمارستان 29 بهمن تبریز در سال 1344 ساختهشده و در حال حاضر فرسوده بوده و بهحمله وحشیانه به خانه پیرمرد 85 ساله برای دزدی/سارق متواری است+تصاویر
حمله وحشیانه به خانه پیرمرد 85 ساله برای دزدی سارق متواری است تصاویر یک پیرمرد 85 ساله در خانه خود مورد حمله وحشیانه و سرقت قرار گرفت به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان یک مرد میانسال بازنشسته در خانه روستایی خود مورد حمله و سرقت قرار گرفت و توسط ساريزگردها بازهم در خوزستان زندگي مردم را فلج كرد
ريزگردها بازهم در خوزستان زندگي مردم را فلج كرد بر اساس گزارش مركز پايش محيط زيست ۹ مركز استان از هواي آلوده رنج ميبرند كه از اين ميان اهوازيها با هواي خطرناك دست و پنجه نرم ميكنند نویسنده بیژن یانچشمه بر اساس گزارش مركز پايش محيط زيست ۹ مركز استان از هواي-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها