واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: كامبيز نوروزي . حقوقدان در روزنامه شرق نوشت: دوست عزیز و فاضلم، دکتر هادی خانیکی که از استادان آگاه و متعهد ارتباطات است و نیز دستی قدیم و چیره و آزاده در روزنامهنگاری دارد، به بهانه رونمایی از جلد دوم کتاب حقوق مطبوعات مرحوم معتمدنژاد در نمایشگاه مطبوعات، نقبی نیز به نقد رشته حقوق ارتباطات وارد و از ضعف حقوق ارتباطات در ایران یاد کرده است.
او در نقد خود به اشاره میگوید: «به نظر من یکی از حلقههای مفقوده کار آکادمیک و حرفهای ما، پیداکردن رابطه بین حقوق و ارتباطات است. هنوز وضعیت مطالعات حقوق رسانهها در حد انتظار نیست و آشنایی با حقوق مطبوعات و رسانه، چه در بین دستاندرکاران رسانهها و چه در میان مدیران ما وجود ندارد»، و این نقدی تأملبرانگیز است. حال میخواهم این نقد را بهانهای کنم برای نقدی دیگر و در مقام تعلیل، شاید دریچهای باز شود بر عوامل و ریشههای دور یا نزدیک این نقیصه. نخست باید بگویم که حقوق مطبوعات و رسانهها، چه از نظر علمی و چه در عمل، در ٢٥ سال گذشته در ایران رشد و توسعهای فراوان و چشمگیر یافته است. ادبیات حقوقی حوزه ارتباطات در ایران در این سالها، در شکل انواع مقالات، کتابها، یادداشتها، مصاحبهها و آرای دادگستری (با وجود انتقاداتی که به برخی از آنها وجود دارد) بسیار منتشر شده است و نشان از بسطی عميق دارد و نقشی بس مؤثر در توسعه رسانهها و ارتباطات و مدافعه از حقوق آنها داشته است.
به عنوان کسی که حدود سه دهه نظری و عملی در کار درس و بحث و نوشتن از حقوق مطبوعات و رسانهها بوده است، قاطعانه میگویم که در این سالها کمتر حوزهای در مسائل حقوقی کشور بوده است که تا این اندازه در باب آن مباحث مختلف، بکر، مهم و مؤثر حقوقی مطرح شده باشد. در این میان مدیران دولتی و مسئولان کمتر علاقهای به آموختن این آموزهها دارند و در برنامهریزیها و سیاستگذاریها و تدوین مقررات به آنها اعتنا نمیکنند و دوستتر دارند که که از منظرهای تحدیدی و دیدگاههای قرن گذشته به این مقولات بنگرند. اما در میان اهل حرفه و روزنامهنگاران، نگاه درخور ملاحظهای به موازین و معیارهای حقوق ارتباطات، شده و به پیش میرود. بیشترین، عمدهترین و مؤثرترین ذخیره معرفت و نظریه حقوق ارتباطات در این سالها، اتفاقا در خارج از محیط آکادمیک و در رابطه متقابل نویسندگان و اندیشمندان حقوق ارتباطات با فضای پرحادثه روزنامهنگاری و ارتباطات دو، سه دهه اخیر شکل گرفته است.
اما جای پرسش اینجاست که در فرایند تولید دانش و معرفت حقوق ارتباطات و خدمات متقابل آن با حرفه روزنامهنگاری بهطورکلی و حقوق مطبوعات بهطور خاص، جریان آکادمیک حقوق ارتباطات تا چه اندازه نقش خود را ایفا کرده است؟ این همان حلقه مفقودهای است که باید به دنبال علل فقدانش گشت. در مقام تعلیل میتوان فعلا به دو عامل یا شاخص مهم اشاره کرد و الباقی برای مجالی دیگر. نخست اینکه بهطورکلی در اندیشهورزی حقوقی، کسی میتواند در مقام نظرپردازی حقوقی برآید که به موضوع آن رشته تسلط کامل داشته باشد. مثلا کسی میتواند نظریهپرداز حقوق خانواده باشد که اصلا نهاد خانواده را به عنوان یک نهاد اجتماعی با ابعاد پیچیده روانشناختی و تعلیم و تربیت و چیزهای دیگر بشناسد وگرنه فقط قادر به روخوانی و رونویسی حقوق خانواده خواهد بود و محفوظاتی از قوانین را با خود حمل خواهد کرد.
بگذریم که این قاعده معرفتشناختی حقوق در آموزش حقوق در ایران فراموش شده است و کمتر کسی را با آن کاری هست. به همین منوال کسی که روزنامهنگاری نداند و روزنامهنگاری نکرده باشد، نمیتواند درکی عمیق و اجتهادی و راهگشا از حقوق مطبوعات و حقوق ارتباطات به دست آورد. ممیزه مهم و ارزشمند کسی مانند دکتر معتمدنژاد در محیط آکادمیک حقوق ارتباطات، که یادش بخیر باد، در این بود که پا در عرصه روزنامهنگاری داشت. روزنامهنگاری کرد. روزنامهنگاری را تجربه کرد. مفهوم تیتر و خبر و گزارش و عکس و سرعت در کار مطبوعاتی و مخاطب و رابطه با مخاطب و هزار پیچ و خم دیگر در این عرصه را عملا تجربه کرد و بهصورت نظری هم آموخت. این فرایند، گسترهای در قلمرو اندیشه حقوقی وی ایجاد کرد که توانست مفاهیم حقوقی را به درستی و با درکی واقعبینانه در مفاهیم روزنامهنگاری و ارتباطات بفهمد و به بار آورد و عرضه کند.
بهجد میگویم با غفلت از فضای عینی تجربی این حوزه و بدون برخورداری از تجربه روزنامهنگاری، بدون شناخت عمیق از دنیای تجربی تودرتوی این حرفه پیچیده، سخن حقوقی علمی زاینده چندانی نمیتوان درباره آن ادراک کرد و گفت و آموزش داد. اما دو دیگر اینکه عرصه حقوق ارتباطات و حقوق مطبوعات در اوضاعی که میشناسیم و تجربهاش را داریم، عرصه پرمجادلهای است. نمیتوان سبکبارانه کنار ساحل نشست و بدون احساس مسئولیت و واکنش در برابر حوادث از آن سخن گفت. وقتی از حقوق مطبوعات سخن میگويیم، لاجرم، نخستین و مهمترین حقی که باید از آن بگويیم و تحلیل کنیم «حق آزادی مطبوعات و رسانهها» است.
در حقوق ارتباطات، بحث از حق آزادی بیان، حق آزادی رسانهها، حق آزادی ارتباطات و حق گردش اطلاعات، مقدمه واجب همه بحثهای دیگر است. این اصل مقوم حیات رسانهها و همه مباحث حقوقی آن است. این بحث عرصه پرچالشی است. این بحث بنیادین و ضروری، عرصه چالشی گریزناپذیر با قدرت است که در آن، باید آماده مجادلهها و حرمانها نیز بود. نمیشود از حق آزادی مطبوعات گفت و از نظام سختگیرانه صدور پروانه نگفت. نمیشود از حق امنیت حرفهای مطبوعات گفت و از نقد و نظر حقوقی و علمی (نه الزاما سیاسی) بر توقیفها و لغو امتیازها و بازداشتها گریخت. نمیشود از حق کسب خبر و حق انتشار خبر گفت و از موانع پرشماری که قوانین نادرست و ساخت بوروکراتیک بر این مسیر گذاشتهاند، هیچ نگفت و... . کسانی که بیشتر از دو دهه در کار روزنامهنگاری و حقوق مطبوعات سابقه داشته باشند، شاید به خاطر بیاورند که همین جمله ساده بدیهی که «اصل بر آزادی مطبوعات است و محدودیت جنبه استثنا دارد»، چقدر مرارت داشت تا حتی از نظر علمی فهم شود، عملیاش به جای خود. مسئله این است که سخنگفتن علمی از حقوق رسانهها و حقوق ارتباطات، به آسودگی، فراغت و عافیت حقوق تجارت و حقوق مدنی و بحث تلف مبیع قبل از قبض و خیار فسخ و خیار عیب و شفعه و وصیت این چیزها نیست.
پوستی میخواهد کمی زمخت و حداقل قدری ایمان به چیزی به نام آزادی و قبول مسئولیت اجتماعی در عرصه عمومی و احتمالا تبعات آن. حقوق، اگرچه معرفتی نظری است؛ اما در تعامل مستقیم و فعال اجتماعی است که فهم و پرورده میشود. این را نیز ناگزیرم به اشارتی بگویم و بگذرم که برکرسیهای آموزش آکادمیک حقوق ارتباطات، چقدر این شاخص وجود دارد؟ اگر کارنامه گفتوگوها، تحرکات، برنامههای مختلف علمی و واکنشهای فضاهای آکادمیک در حوزه حقوق ارتباطات و میزان ارتباط آنها با چالشها و مصائب حقوقی موجود در کار روزنامهنگاری و رسانه در ایران، با کارنامه گروههای آکادمیک دیگر در مباحثی مثل آسیبشناسی، اعتیاد، بیکاری، تورم، سیاست خارجی، حقوق بشر و خیلی موضوعات دیگر، مقایسه شود، میتوان بهراحتی دانست که محیط آکادمیک حقوق ارتباطات با همه زحمتی که اهل آن میکشند، تا چه اندازه از میدان حرفهای فعالیت رسانهای و روزنامهنگاری کشور و موضوعات و مشکلات و مرارتهای آن دور است.
۲۷ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]