واضح آرشیو وب فارسی:الف: قتل همسر با لو رفتن رابطه خصوصي
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۴۹
دختر جواني كه متهم است با كمك خاله، شوهرخالهاش را كشته، براي بار سوم به دادسراي جنايي تهران احضار شده تا به سوالهاي داديار در غياب بازپرس نسرين مرادي پاسخ دهد. البته خاله اين دختر به اتريش فرار كرده است. دختر جوان (متهم معاونت در قتل شوهرخاله) روي صندلي اتاق انتظار شعبه پنجم دادسراي جنايي تهران نشسته و هر ازگاهي گريه ميكند و ميگويد كه نقشي در كشته شدن شوهرخالهاش ندارد. ماجرا از اين قرار بود كه در 21 خردادماه سال 92 خبر خودكشي مردي 33 ساله در خانهاش به ماموران كلانتري نصر اعلام ميشود. با حضور ماموران در محل مشخص ميشود كه مرد با خوردن قرص برنج اقدام به خودكشي كرده است. پدر مقتول از همان نخستين روزي كه اعلام شد پسرش خودكشي كرد به ماموران گفت كه عروسش (خاله دختر جوان) در مرگ او نقش دارد و قصد دارد از ايران فرار كند. او از ماموران خواست تا هر چه زودتر زن را ممنوع الخروج كنند. اما ماموران در تحقيقاتشان نتوانستند هيچ مدركي از همسر مقتول به دست بياورند و در نهايت او در حالي كه تحقيقات پرونده هنوز تمام نشده بود به اتريش رفت. بعد از آن مشخص شد كه همسر مقتول با معاونت دختر خواهرش كه كارمند اداري بيمارستان بوده است براي قتل همسرش نقشه كشيده و از او خواسته كه با چه قرصي همسرش را بكشد. همسر مقتول پيش از رفتن به اتريش در بازجوييها گفته بود كه من خبر نداشتم كه همسرم قصد خودكشي با قرص برنج را داشته فقط وقتي من رسيدم او را ديدم كه روي زمين افتاده بود. حالا همسر مقتول فراري است اما روز گذشته دخترخواهر او كه متهم به معاونت در قتل است با قرار بازداشت موقت به دادسراي جنايي احضار شده بود و به سوالهاي داديار در غياب بازپرس نسرين مرادي پاسخ داد. البته متهم نسبت به قرار بازداشت موقت خود اعتراض كرده و خواستار آزادياش شده است درحالي كه تحقيقات در اين باره ادامه دارد. گفتوگوي «اعتماد» با متهم خالهات چرا ميخواست همسرش را بكشد؟ چون شوهرش به رابطه او با چند مرد پي برده بود و ميخواست از او جدا شود. چرا او را از كارش منصرف نكردي؟ چون خالهام آدم خودرايي است و هر كاري كه بخواهد انجام ميدهد. او هم مثل من 30 سال سن دارد. سالها قبل، روز عقد، مراسم را به هم زد تا با اين مرد ازدواج كند. براي چه براي كشتن همسرش سراغ تو آمد؟ يك روز به خانه ما آمد. آن موقع من هنوز ازدواج نكرده بودم و در خانه پدرم زندگي ميكردم. گفت ميخواهد همسرش را با قرص بكشد و از من خواست تا قرصي به او معرفي كنم. من هم چون مادرم با قرص ترامادول خودكشي كرده بود به او پيشنهاد دادم با ترامادول اين كار را كند. او حتي به من گفت كه بيا با هم اين كار را انجام دهيم از من خواست روزي كه ميخواهد شوهرش را بكشد برايش آبميوه بخرم و ببرم. با خالهات بعد از اين ماجرا تماس گرفتهاي؟ بله. به او گفتهام كه ازش نميگذرم. من تازه زندگيام را سروسامان داده بودم و آن را دوست داشتم. حالا همه چيز برايم خراب شده.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]