واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرار به اتريش پس از قتل شوهر
تحقيقات درباره مرگ مشكوك مردي كه 3سال قبل به طور مرموزي به كام مرگ رفت، نشان ميدهد كه همسر وي كه به كشور اتريش گريخته، در قتل او نقش داشته است.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 11 و 20 دقيقه 21 خرداد ماه سال 1392 بود كه مأموران پليس از مرگ مشكوك مرد جواني در يكي از بيمارستانهاي تهران با خبر و راهي محل شدند. مأموران پليس در بيمارستان با جسد مرد 40 سالهاي به نام سروش روبهرو شدند كه ساعتي قبل همسرش همراه دختر جواني او را به بيمارستان منتقل كرده بودند. در حالي كه نخستين معاينات پزشكي نشان ميداد علت مرگ مرد جوان مسموميت دارويي است، مأموران از همسر وي تحقيق كردند.
وي در ادعايي گفت: من و همسرم هشت سال قبل با هم ازدواج كرديم و حاصل زندگي ما هم دختر سه سالهمان است. همسرم مدتي بود كه افسرده بود، اما هيچ وقت درباره افسردگياش با من حرفي نزد. خيلي تلاش كردم تا راز افسردگي و ناراحتياش را متوجه شوم، اما فايدهاي نداشت. همراه دخترم براي خريد به خيابان رفتم تا اينكه ساعتي قبل وقتي به خانه برگشتم، ديدم سروش حالش بد است. بلافاصله با سارا دختر خواهرم كه در اين بيمارستان كار ميكند، تماس گرفتم و از او درخواست كمك كردم. سارا به سرعت خودش را به خانه ما رساند و بعد هر دو سروش را به بيمارستان منتقل كرديم كه متأسفانه فوت كرد. در حالي كه تحقيقات ابتدايي حكايت از آن داشت مرد جوان خودش به زندگياش پايان داده است، پزشكي قانوني علت مرگ سروش را مسموميت دارويي با قرص برنج اعلام كرد. همزمان با ادامه تحقيقات درباره اين حادثه، پدر سروش در دادسراي جنايي از عروسش به اتهام قتل پسرش شكايت كرد. وي گفت: زماني كه پسرم قصد داشت با مهناز ازدواج كند ما مخالفت كرديم، اما فايدهاي نداشت و در نهايت آنها با هم ازدواج كردند تا اينكه مدتي قبل متوجه شدم آنها با هم اختلاف و هميشه با هم مشاجره دارند. وي ادامه داد: پسر من اصلاً مشكل افسردگي نداشت و همسرش به خاطر فريب پليس اين حرف را ميزند و من مطمئن هستم او پسرم را با خوراندن مواد مسموم به قتل رسانده است و الان هم قصد دارد به كشور اتريش برود. به همين دليل از او شكايت دارم و درخواست دارم ممنوع الخروج شود.
با طرح اين شكايت، مأموران پليس تحقيقات گستردهاي را درباره اين حادثه آغاز كردند، اما پس از گذشت سه سال از حادثه هيچ سرنخي نيافتند. در چنين شرايطي پرونده يك ماه قبل روي ميز قاضي نسرين مرادي داديار، جانشين شعبه پنجم بازپرسي دادسراي جنايي قرار گرفت. تحقيقات تخصصي داديار پرونده نشان داد مرد فوت شده از مدتي قبل با همسرش اختلاف داشته است. همچنين داديار پرونده پس از بررسي اظهارات مهناز و سارا دختر خواهرش به تناقضگوييهايي دست پيدا كرد كه پس از بررسي تماسهاي آنها در روز حادثه مشخص شد آنها از قبل نقشه قتل سروش را بهوسيله مسموميت دارويي طراحي و اجرا كردهاند. پس از اين دستور بازداشت دو زن جوان به عنوان مظنونان حادثه از سوي قاضي دادسراي امور جنايي صادر شد. سپس مأموران سارا را بازداشت كردند، اما دريافتند مهناز متهم اصلي پرونده مدتي بعد از حادثه به صورت غير قانوني به كشور اتريش رفته است. سارا صبح ديروز براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد. متهم در بازجويي، قتل شوهرخالهاش را منكر شد و مدعي شد خالهاش به خاطر اختلافي كه با شوهرش داشته است، او را با قرص برنج مسموم كرد و به قتل رساند. متهم در گفتوگو با خبرنگار ما از حادثه قتل شوهر خالهاش ميگويد.
چند سال داري؟
30 سال
شاغلي؟
بله. من در رشته پيراپزشكي درس خواندهام و كارمند بيمارستان هستم.
با خالهات ارتباط خوبي داشتي؟
بله. ما با هم همسن بوديم به همين دليل علاوه رابطه فاميلي، دوست صميمي بوديم.
چرا شوهر خالهات را به قتل رساندي؟
خالهام شوهرش را با قرص برنج به قتل رساند. من در قتل سروش هيچ دخالتي نداشتم.
چرا خالهات شوهرش را به قتل رساند؟
خالهام با يك مرد غريبهاي ارتباط پنهاني داشت تا اينكه شوهرش متوجه شد. سروش وقتي فهميد زنش به او خيانت كرده است، تصميم گرفت مهناز را طلاق دهد. به همين دليل مهناز نقشه قتل او را طراحي كرد.
چرا طلاق نگرفت؟
خالهام ميگفت در ايران كسي را ندارد، تنها ميشود. از طرف ديگر سروش گفته بود دخترش را پيش خودش نگه ميدارد.
پس شما خبر داشتي؟
بله، من خبر داشتم. خالهام همه رازهايش را به من ميگفت.
يعني با هم نقشه قتل را طراحي كرديد؟
خالهام درباره مسموميت با دارو از من سؤال كرد و گفت قصد دارد شوهرش را مسموم كند. من به او چند دارو را معرفي كردم، اما درباره قرص برنج با او حرفي نزدم.
به خاطر رشته تحصيليات اطلاعات درباره اين نوع داروها داري؟
نه. مادرم چند بار با آن داروها خودكشي كرد كه هر بار نجات يافت، به همين دليل اطلاعات داشتم.
خالهات به مادرت گفته است شما سروش را به قتل رساندي؟
وقتي دستگير شدم مادرم با خالهام كه الان در كمپي در كشور اتريش است، تماس گرفت و گفت من را به اتهام قتل دستگير كردهاند. مادرم از خالهام خواست به ايران بيايد اما او به دروغ گفت كه من قاتلم.
درباره روز حادثه بگو؟
آن روز خالهام با من تماس گرفت و خواست به خانهاش بروم. وقتي به خانهاش رسيدم متوجه شدم او شوهرش را مسموم كرده است. خالهام گفت قرص برنج را داخل آبميوه به شوهرش خورانده است. به خاطر اينكه مأموران پليس را فريب دهد از من خواست شوهرش را براي درمان به بيمارستان محل كارم منتقل كنم كه قبول كردم.
چرا موضوع را به پليس خبر ندادي؟
من فكر نميكردم اين راز بر ملا شود. از طرفي هم من كاري نكرده بودم.
چرا خالهات گفته است تو قاتلي؟
پس از حادثه من و خالهام به خاطر آپارتماني كه به صورت شريكي خريده بوديم، اختلاف پيدا و با هم قهر كرديم تا اينكه متوجه شدم او به صورت غيرقانوني به اتريش رفته است و الان هم با هم قهر هستيم و به همين دليل او قتل را به گردن من انداخته است.
حرف آخر؟
خالهام مرا فريب داد و الان هم من گرفتار شدهام.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]