واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: علیرضا فتحی نجفی در گفتوگو با ایلنا: برای ساخت فیلم دینی باید بهترین فیلمساز را بکار گرفت نه بهترین مسلمان
من سرمایهگذارم اگر بخواهم فیلمی در رابطه با حضرت محمد(ص) بسازم مسلماً میروم بهترین کارگردان هنری را به کار میگیرم نه بهترین مسلمان فیلمساز را. شما بهترین فیلمسازان دنیا را میتوانید به کار بگیرید و به استخدام خود در آورید و آنها را وادار کنید تا ارزشهای شما را در خلال فیلم رعایت کنند. چندی پیش سینمای ایران شاهد رونمایی از آرت بوک فیلم جدید ابراهیم حاتمیکیا به نام «بادیگارد» بود. در شرایطی که آرت بوک سالهاست در سینمای حرفهای دنیا بعد از هر فیلم سینمایی چاپ میشود؛ اما مانند معمول این اولین بار است که بعد از سالها تاخیر آرت بوک یک فیلم در ایران رونمایی میشود. علیرضا فتحی نجفی (فیلمساز، پژوهشگر و مدرس سینما) درباره این تجربه گفت: سینمایی که در اروپا و هالیوود در جریان است سینمای صنعت به اضافه هنر است. یعنی یک اختلاف دیدگاهی با سینمای بومی ما دارد. تفاوتی که با سینمای ما دارد این است که ما اساساً میخواهیم همه چیز را در کنار هم داشته باشیم ولی آنها به راحتی با این مسئله کنار نمیآیند. یعنی یک سیستم اقتصادی حاکم بر صنعت است و بر هنر هم سیطره دارد که وقتی این دو با هم به تعامل میرسند یک محصول تولید میشود. وی ادامه داد: در ایران چنین سیستمی حاکم نیست چه در سیاست چه در فرهنگ و چه در اقتصاد... ما عادت کردهایم نگاه شخصیمان را بدون تعامل با دیگران جلو ببریم و در این رابطه قابل مقایسه با هیچ قوم و ملتی نیستیم. روش ما کاملاً انحصاری است؛ بنابراین روش مقایسه و تطبیق در اینجا معنی نمیدهد. اگر ما بخواهیم سیستم خودمان را با سینمای حرفهای جهان مقایسه کنیم، ابتدا باید بگوییم آیا سیستم فرهنگ، اقتصاد، سیاست و... در آنجا شبیه ماست که بخواهیم سینمای خود را با آنها مقایسه کنیم؟ وی افزود: شیوه ما شیوه بومیست و از آنجاکه در کشور جهان سومی زندگی میکنیم هر رخداد فرهنگی و هنری با تاخیر زمانی بسیار زیادی وارد کشورمان میشود. عدهای هستند که از این فراگرد هنری به نحو احسن استفاده میکنند و مثلاً پیشگام میشوند. در صورتی که در آن طرف مرزها، روش آقای پیشرو(ی) ما سالهاست که کهنه شده است. مثلاً ما اگر بخواهیم در رابطه با پستمدرن صحبت کنیم این سبک در سال 1960 مطرح شده، خروجیهای خود را داده و ما میخواهیم تازه در آن پیشروی کنیم. کارگردان سریال مستند «مسیر سبز» گفت: ما بیش از 50 سال است که از این واقعه عقب افتادهایم. مثلا مطلبی در رابطه با پستمدرن چاپ میکنیم یا یک فیلم یا تئاتر را نگاه میکنیم که ملغمهای از همه چیز هست و هیچ چیز هم در آن نیست و زود به پست مدرن نسبتاش میدهیم. درصورتی که از جمله دلایل ظهور یک مکتب، بسترهای اجتماعی آن جغرافیاست که سبب ظهور آن نگرش یا دیدگاه جدید میشود. مگر ما مدرنیته را گذراندهایم که اکنون باید پست مدرن را تجربه کنیم؟! وی ادامه داد: در حیطهی هنر نیز همین اتفاق افتاده است. در سینمای حرفهای دنیا، طبقهبندی شغلی وجود دارد. به این معنی که یک نفر یا یک جمع ایده میدهند، ایدهها به فروش میرسند، یک عده دیگر فیلمنامه مینویسند و یک عده دیگر دیالوگهای فیلم را. یعنی؛ یک پروسه ایده تا فیلمنامه شامل چندین نفر بلکه چندین تیم است. در صورتی که درایران میبینید چنین نیست. ویراستار مجموعه کتابهای «اوژن یونسکو» ادامه میدهد: این همان مسیر شخصی است نه اینکه بهدرد نخور است بلکه میخواهم بگویم بسیار منحصر به فرد است نه به جمع. در ماهیت این پروسه یک اشکال عمده وجود دارد و آن این است که هنرمندان ایرانی تمایل عینی و ملموسی برای همکاری جمعی به منظور خلق یک اثر هنری ندارند و هرکسی ساز خودش را میزند و در این بین فقط به خود فکر میکند نه به یک جمع. وی ادامه داد: در سینمای حرفهای جهان، شغلها مشخص هستند و هرکس، ما به ازای زحمتی که میکشد، دستمزد میگیرد اما در سینمای ایران به خاطر مسائل اقتصادی و تمایل هنرمندان به برندسازی از خودشان و خیلی چیزهای دیگری که دخیل در این ماجراست، تمایل دارند تا بسیاری از چیزها را معطوف به خودشان کنند. وی افزود: متاسفانه هستند کارگردانهایی که فیلمنامه را کسان دیگری برایشان نوشتهاند اما در تیتراژ فیلم، اسم خودشان را مینویسند. متاسفانه ما از این مشکلات در سینمایمان بسیار داریم. این مدرس دانشگاه ادامه داد: مثلا فیلم سینمایی«هوش مصنوعی» به کارگردانی اسپیلبرگ ساخته شده در حالی که استانلی کوبریک ساخت آن را به دلیل نزدیک بودن فضای فیلم به اندیشههای اسپیلبرگ پیشنهاد داد. آقای کوبریک زحمتهای زیادی برای این فیلم کشیده اما با یک تعامل دو طرفه، کار سپرده شده به دیگری و او نیز به خوبی از عهده کاربرآمده است و از آن شخصیت اولیه به نیکی یاد میشود اما در سینمای ایران از این تعاملات یا اصلا نمیبینیم یا کمتر میبینیم. فتحی نجفی ادامه داد: نکته قابل توجه این است که ما اصلا بانک ایده نداریم، ایدهپرداز نداریم. چرا هیچکدام از ایدهپردازان، مجمع یا تشکلی را تشکیل نمیدهند که بخواهند ایدهها را در آنجا ثبت کنند؟! وی افزود: شاید بزرگترین مشکلات در این موضوع که سینمای این کشور برای اینکه جهانی نشده همین نوع نگاه باشد. نه اینکه جشنوارهای نشده بلکه جهانی نشده است. ما در سیستم جشنوارهای، جوایز زیادی گرفتهایم و افراد زیادی هم در این باب، صاحبنام هستند اما جهانی نشدهاند. مشاور سریال مستند «پادزهر» ادامه داد: من تعریفی نسبت به جشنوارهای شدن و جهانی شدن دارم. به عنوان مثال از یک کارگردان وطنی بپرسید که آیا در خانهتان آرشیو فیلم دارید یا خیر؟. قطعاً میگوید: بله، دارم و مسلماً از فیلمسازهای متعدد دنیا فیلم دارد. آمریکایی، اروپایی، آسیایی. بیشتر هنرمندان در خانهشان آرشیو فیلم دارند. حالا به قول ما سینماچیها یک کات بزنید و بروید مثلاً از سینمای هالیوود یک کارگردان پیدا کنید و ببینید که آیا در آرشیو فیلمش، فیلمی از سینماگران ایرانی دیده میشود؟! یا ندارند یا اگر هم دارند، تعدادشان خیلی اندک است. وی ادامه داد: میخواهم این را بگویم که ما جهانی نشدهایم و اشکالی که ما در مقولههای دیگر داریم این است که خط و مرزهای ما، روشن و مدون نیستند. من میگویم هنرمند کسی است که یکسری ارزشهای اشتباه حاکم بر اجتماعش را به هم بریزد و آنقدر انرژی عاطفی تولید کند که همه با او همسو شوند. خب این انرژی در سینمای امروز ایران آزاد نمیشود. ما این انرژی عاطفی را نداریم، این سلیقه را نداریم. به خاطر همین است که فیلم ما در خارج از کشور اصلاً فروش نمیکند یا خیلی کم می فروشد چون نگاه فیلمساز، جهانی نیست و این یک مشکل ریشهای است. مگر میشود شما گندم بکارید اما خربزه درو کنید؟! مشاور کارگردان فیلم مستند «فرزندان آدم» ادامه داد: فضای حاکم بر سینمای ایران وابسته به جغرافیاست. این بومی و منطقهای بودنش و جهانی یا انسانی نبودنش، یک ایراد است. به خاطر همین بومی بودن، نمیتوانیم پا را فراتر از منطقه بگذاریم. چرا یک فیلم باید یکصد و بیست میلیارد تومان هزینه برای ساختش مصرف شود اما رکورد فروشاش به بخشی از هزینههای تولید آن نرسد؟ مگر شما فیلم دینی نساختهاید؟ خب، برای چه فروش نمیکند؟! شاید مسئله اصلی این است که شما هنری نساختهاید. ممکن است دینی ساخته باشید اما هنری نساختید. اگر هنری بخواهید بسازید باید به فطرت آدمها مراجعه کنید که بسیار پیچیده و دارای ریزهکاریهای فراوان است. وی ادامه داد: مصطفی عقاد یک فیلمساز سوری است. فیلم «پیامبر» را ساخته اما با گذشت این همه سال، هنوز بیننده دارد حتی از تلویزیون خودمان دائم پخش میشود و بینندههای زیادی هم دارد به نظر شما چرا؟! در آنجا، من سرمایهگذاراگر بخواهم فیلمی در رابطه با حضرت محمد(ص) بسازم مسلماً میروم بهترین کارگردان هنری را به کار میگیرم نه بهترین مسلمان فیلمساز را که در اطراف من زندگی می کند. اینها باید مرزش روشن شود. شما بهترین فیلمسازان دنیا را میتوانید به کار بگیرید و به استخدام خود درآورید و آنها را وادار کنید تا ارزشهای شما را هم در خلال فیلم رعایت کنند. در تمام کمپانیهای فیلمسازی دنیا روال به همین شکل است که بهترین را میآورند، عقاید و دیدگاههایشان را برای آنها تعریف میکنند و وقتی میبینند خروجی کار بر وفق مرادشان است، دستمزد او را پرداخت میکنند. وی یادآور شد: در خیلی از فیلمنامههای ما چون خط کشیشده وارد مسئله میشویم از هنری شدن آن پرهیز میکنیم. آیا واقعا میتوان فیلمی ساخت و پیامبر را در میانسالگی نشان داد و تا پایان عمر آن حضرت که ولایت حضرت علی (ع) است ادامه داد؟ چگونه میشود این موضوع مهم و چالش برانگیز را مطرح کرد بطوریکه تقابلی بین یکصد میلیون دربرابر بیش از یک میلیارد نفر پیش نیاید؟ فتحی نجفی در پایان گفت: آرت بوک کلیت درستی دارد. وقتی در سینمای حرفهای جهان، همه چیز جای خودش و جایگاه شغلی، طبقهبندی شده است، مسلما آرت بوک درستتری برای مخاطبان ساخته و پرداخته میشود که نه تنها دانشجویان سینما بلکه کل اعضای جامعه میتوانند از آن استفاده کرده و بهرهمند شوند.
۱۳۹۵/۰۸/۱۹ ۱۰:۲۹:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]