تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر که از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند مطمئناً بهشت بر او واجب می شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849256540




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هفدهمین سالگرد درگذشت علی صفایی‌حائری/۱ «ع . ص» در برابر تهمت التقاط چه پاسخی داد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: هفدهمین سالگرد درگذشت علی صفایی‌حائری/۱«ع . ص» در برابر تهمت التقاط چه پاسخی داد
خبرگزاری فارس: «ع . ص» در برابر تهمت التقاط چه پاسخی داد
من نه تنها در منابع و مقاصد و مجاری فکرم، وسواس به خرج می‌داده‌ام، بل در کلماتی که فکرم را با آن بیان می‌کنم، کوشیده‌ام که از متن باشد و این است که حتی یک کلمه امپریالیسم هم در این نوشته‌ها نیاورده‌ام؛ چون من این طور فکر نکرده بودم که با این زبان بنویسم.

خبرگزاری فارس _ راهبرد فرهنگ: در سالگرد درگذشت علی صفایی حائری خبرگزاری فارس با انتشار چند متن به بازخوانی پرونده فکری و فرهنگی این شخصیت اندیشمند و تاثیرگذار می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید برگی از حیات اندیشه‌ای این نویسنده و نظریه‌پرداز است که در پاسخ به پاره‌ای از مهم‌ترین اتهامات نگاشته شده است: روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 29 آذر ماه 1360 به قلم مسیح مهاجری، نسبت‌های ناروایی به استاد علی صفائی حائری داد. استاد به این تهمت‌ها و نسبت‌های ناورا در نوشته‌ای با عنوان «برای پس از مرگم» پاسخ داد. در شماره 739 روزنامه جمهوری اسلامی و در ستون پاسخ سوالات سیاسی شما این سوال مطرح شده است:

سوال - کتاب‌هایی که با نام مستعار «عین _ صاد» به مردم عرضم می‌شوند گونه می‌باشند؟ جواب: نویسنده این کتاب‌ها تلاش می‌کند در سبک نوشتن از برخی نویسندگان معاصر تقلید کند و مطالب انحرافی را در قالب عبارات به ظاهر زیبا به خورد مردم دهد. بسیاری از مطالبی که در کتاب‌های آقای عین _ صاد آمده است از بینش مادی و التقاطی ریشه می‌گیرد و متاسفانه تاکنون نقدی هم نسبت به آن بعمل نیامده است و این شخص همچنان القائات انحرافی خود را پی می‌گیرد. امید است صاحب‌نظران انحرافات این کتاب‌ها را مستدلا به مردم بنمایانند. (روزنامه جمهوری اسلامی. سال سوم .یکشنبه 29 آذر 1360 . شماره 739) استاد علی صفائی حائری در پاسخ به این اتهامات نوشته است: برای من این جمله‌ها که آقای مسیح مهاجری نوشته بودند و بینش مادی و انحراف و التقاط را یک جا به من چسبانده بودند، خیلی خنده آور بود و نشانة این که آقا این نوشته‌ها را هیچ ندیده‌اند و شاهد این نکته این مطلب است که ایشان به واسطه آقای فلسفی نامی، یک نقد از کتاب‌ها شامل 16 صفحه برای یکی از معترضین فرستاده‌اند که در این نقد جزو خصلت‌های مثبت نوشته‌ها ضدماتریالیستی و کمونیستی بسیار قوی، و ضد التقاطی و ضد ارتجاعی بودن آن‌ها آمده است و گمان می‌کنم بدون آن که نیاز به جوابی باشد، خود جواب خود را دریافته‌اند. راستی که جوّ با آدم‌های بی در و پنجره چه‌ها که نمی‌کند، تا آن‌جا که این رجل که خودش را سیاسی هم می‌شناسد، این طور روی یخ سر می‌خورد و خلقی را هم به دنبال خود می‌کشد. و گمان می‌کنم این یک بازی سیاسی بود که خیال می‌کرد من هم دَم به دَم می‌دهم و همانند بنی صدر جان، چماق و انحصار را عَلَم می‌کنم و چون این‌ها واکسینه‌اند، شکست می‌خورم! غافل از آن که ما آماده شنیدن توضیح‌های ایشان هستیم و هنوز حمله را تمام شده نمی‌دانیم که دفاع کنیم...اکنون در انتظار توضیح هستیم و اگر در ایشان، انصافی و دینی هم باشدکه شنیده‌ام از ایشان تعریف می‌کنند، خودشان به دفاع برخواهند خاست و توبه را بر شکست غرورشان ترجیح خواهند داد.

من آن‌چه که از خودم می‌دانم این است که نه تنها در منابع فکری و مقاصد و مجازی آن وسواس داشته‌ام که از هرگونه التقاط که هیچ، حتی از آمیزش اسلام و مسلمین هم برحذر بمانم. و این را همان سخنرانی تالار رودکی که نخواستند تا پخش شود، می‌توانند ببینند که چگونه تربیت اسلامی، فلسفه اسلامی، عرفان اسلامی، اخلاق اسلامی، فقه و ادب اسلامی، از تربیت و فلسفه و عرفان و اخلاق و فقه و ادب مسلمین تفکیک می‌شود، بدون آن که به این میراث گران‌بار تعریضی باشد، که این جزو میراث فرهنگی ماست و آن دیگری جزو دین ما. و ما در دین خود این قدر سخت گیر بوده‌ایم که نه در برابر شرق و غرب، که حتی در برابر سنت‌های خودمان هم بایستیم. من نه تنها در منابع و مقاصد و مجاری فکرم، وسواس به خرج می‌داده‌ام، بل در کلماتی که فکرم را با آن بیان می‌کنم، کوشیده‌ام که از متن باشد و این است که حتی یک کلمه امپریالیسم هم در این نوشته‌ها نیاورده‌ام؛ چون من این طور فکر نکرده بودم که با این زبان بنویسم. من در قسمت:  1. شناخت  2. انسان  3. جهان  4. تاریخ  5. طبقات  6. مبارزه  7. مراحل و شکل‌های آن  8. موضع‌گیری‌ها در برابر قدرت‌ها و دولت جمهوری و جنگ و گروگان‌ها،  حرف‌های مشخصی دارم که نتیجه‌اش همان خواهد بود که در آن تالار گفتم، که امروز مذهبی‌ترین بچه‌های ما حتی همین آقای مهاجری دارند مارکسیستی فکر می‌کنند و نمی‌دانند کلمات زیربنا و روبنا و جبر تاریخ و بورژوا و خرده بورژوا و خصلت‌های بورژوایی و امپریالیسم هم از آن زمینه برخاسته است.  1. در مرحله شناخت، گفته‌ام که جریان فکری که انبیاء ایجاد کردند، از ادراکات بلاواسطه و حضوری تغذیه می‌کند، نه از تجربه و نه از تجرد و اشراق و نه از تعقل و استدلال، که فلاسفه و عرفا و دانشمندان برای شناخت از آن‌جا آغاز می‌کنند و این تفاوت کم نیست...چون بدون این چارچوب یقینی که بینش ما را نسبت به انسان و جهان و تاریخ و طبقات و...شکل می‌دهد، هرگونه تجربه و تجرد و استدلالی، معلق و پا در هواست.  نمی‌خواهم بگویم در بینش مذهبی نظر به آیه‌ها نمی‌شود. نه، بل می‌خواهم بگویم چه در مرحلة معرفت و چه در مرحلة ایمان، از ادراکات بلاواسطة انسان و درک قدر و ترکیب و وضعیت انسان آغاز می‌شود و آن‌گاه این معرفت و ایمان که ایمان به خدا و وحی و غیب و یوم الآخر را به دنبال می‌آورد، می‌تواند از توجه به آیات آفاقی و انفسی بارور شود.  مادام که ایمان به قدر انسان شکل نگیرد، ایمان به خدا و وحی و غیب و یوم الآخر شکل نخواهد گرفت؛ که الذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون) انعام، 12(. این در قسمت ایمان و من عرف نفسه، فقد عرف ربه (بحارالانوار، ج 2، ص 32). این در قسمت معرفت. آن حکمتی که در آیه‌ها از آن یاد می‌شود، همان درک قدر انسان است، نه شناخت فلسفه‌ها و مکتب‌های گوناگون که با تمامی این آگاهی، کسی که معیاری برای انتخاب ندارد، مانده است و علی‌علیه‌السلام می‌گوید: «کفی بالمرء جهلاً ان لایعرف قدره؛ بر جهل و نبود حکمت همین بس که اندازة خودت را نشناسی» (نهج‌البلاغه، صبحی صالح، ج 103.)  و این شروع را از انسان نباید با اُمانیسم مخلوط کنی؛ که آن می‌خواهد در معبد علم جز انسان، معبودی نباشد و این می‌گوید که برای شروع حرکت، باید از شناخت‌های بلاواسطة انسان و از قدر و ترکیب و وضعیت انسان آغاز کرد...که جریان فکری اسلام همین است و نباید با فلسفة مسلمین مشتبه کرد. هرچند که این فلسفه، غنا و عمق خودش را داشته باشد؛ چون آن‌جا که از اسلام می‌گویی، استناد می‌خواهیم، که در سورة روم آمده که حتی شناخت حق و اجل در جهان نتیجة تفکر در همین شناخت‌های حضوری و ادراکات بلاواسطه است؛ «اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل.» (روم، 8)  و همین است که انبیاء مذکر هستند و از این درک مغفول و شناخت فراموش شده، پرده بر می‌دارند. در مرحلة شناخت، آیا این یک بینش مادی و التقاطی است؟  2. با درک قدر و ارزش انسان به مرحلة دوم که شناخت انسان است، می‌رسیم. در انسان با وضعیت انسان، شناخت جهان و الله مشخص می‌شود، و با تقدیر انسان، ادامة انسان شکل می‌گیرد، و با ترکیب انسان، نقش او که تحرک است، نه تنوع، به دست می‌آید و با توجه به حرکت، صراط و منازل و مقاصد و ضالین و مغضوب و نعمت‌یافته‌ها شکل می‌گیرد... و درد و رنج‌ها برای انسان، ساده که هیچ، مطلوب هم می‌شوند، که بلاها مرکب حرکت و عامل شتاب و سرعت هستند.  در مورد انسان، انسان با ترکیب نیروها و جبر و علیت‌هایش، به آزادی و به خودآگاهی می‌رسد. آزادی و وجدان، نتیجة این ترکیب است و با توجه به ترکیب، دیگر اجزا اصالت ندارند، که در یک مجموعه، اصالت با ترکیب است نه اجزا.  و همین حرف ساده، تفاوت‌هایی را به دنبال خواهد آورد و از بینش مادی، فاصله‌ها خواهد گرفت... و ما را به غنای فکری عظیمی راهنمون خواهد شد...که حتی در تحلیل‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و هنرشناسی هم اثر خواهد گذاشت، گرچه در این زمینه‌ها ما هنوز جیره خواریم، ولی می‌توانیم با این آغاز به استقلال خودمان و فکری اسلامی متوجه شویم...

 اگر ما آزادی انسان را این گونه فهمیدیم، دیگر نه محتاج تحلیل آزادی مارکسیستی هستیم که نتیجة شناخت قانون‌مندی‌هاست و نه حسرت خوار تحلیل‌های هایدگر و سارتر... و آزادی مفروض و دنیای امکان‌ها. آزادی انسانی و اصیل ما مربوط به ترکیب ماست. اگر انسان آزاد نبود، به آگاهی انسانی نمی‌رسید.  آزادی از قانون‌های حاکم بر جهان مربوط به علم ماست.  آزادی از غریزه‌ها و اسارت‌ها مربوط به عشق بزرگ‌تر و انتخاب عظیم ماست.  و آزادی از تمام آزادی‌ها هم دست‌آورد مذهب و ارمغان عبودیت خدای ماست... و این آزادی‌ها را هنوز آقای مهاجری زود است که بفهمد و از یکدیگر تفکیک کند... و بفهمد که آزادی اجتماعی مربوط به مرحلة تبیین است و پس از تبیین و کفر، دیگر آزادی نیست، که صف و دسته بندی و سپس قتال و درگیری است؛ که هیچ کس دشمن در آستین نمی‌پرورد. البته باید عرض کنم، داستان خلقت انسان هم با آن‌چه از داروین می‌گیرند و یا آن‌چه که خلقت دفعی حسابش می‌کنند، فاصله دارد، که در بینش قرآنی میان این فرزند یک ماهه و آدم و عیسی هیچ استثنایی نیست و هیچ تفاوتی نیست. یک نظام است در جایگاه‌های گوناگون، نه این که آدم اولیه از نسل میمون باشد و ما از یک سلالة دیگر. آدم و من و شما همه از تراب و ماء و طین و صلصال و... شروع می‌شویم و از ادامة خود به مراحل حیات و شعور و تخیل و تفکر و احساسات و عواطف و تعقل می‌رسیم و مادام که این ترکیب در ما شکل نگرفته است، انسان نیستیم... که با جنبش در شکم مادر هنوز از گربه‌ها کمتریم... تا به بلوغ نرسیده‌ایم، انسان نیستیم و مکلف نیستیم و حتی نفخ روح خدا پس از تسویه و پس از بلوغ است...فاذا سویته و نفخت فیه من روحی. و این خلقت انسان که در (حجر، 29.) بلوغ به تسویه می‌رسد و ترکیب خودش را تمام می‌کند، آزادی و وجدانی را به دنبال می‌آورد که در بینش تربیتی اسلام و حکومت اسلامی هم اثر می‌گذارد. گرچه هنوز آقایان مسائل تربیتی و حقوقی را از هم تفکیک نمی‌کنند و خیال می‌کنند که جزا برای تربیت است و آن‌چه از تربیت اسلامی آزاد مطرح شده، نقطه ضعف من می‌شناسند. اما این قرآن است که انسان را به نجدین هدایت می‌کند و از آن پس داستان انسان با شکر و کفر او ادامه می‌یابد و صف‌بندی‌ها و قتال‌ها شکل می‌گیرد...  این حضرات باید به خود جرأت بدهند که بتوانند خیلی از مسایلی را که انحرافی می‌دانند، با توجهِ جدید و تازه‌ای به اصالت اسلامی آن راه بیابند.  در هر حال این تحلیل از انسان، آزادی و وجدان و تربیت و خلقت و تکامل را توضیح می‌دهد و با این دید حتی آن ثنویتی که دکتر [شریعتی] در انسان مطرح می‌کرد، رنگ می‌بازد، که خیر و شر نه در انسان و نه در جهان، که در رابطة انسان با جهان مطرح می‌شود و این هم یک حرف ساده که باید به کلیدی بودنش توجه داشت... آیا این بینش از انسان، مادی و التقاطی است؟  3. با شناخت انسان به شناخت جهان می‌رسیم و حق و اجل و نظام و جمال را در جهان می‌بینیم؛ که احسن کلی شی‌ء، و اتقن کلی شی‌ء و ماخلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل (روم. 8) آیا این بینش از جهان، مادی و التقاطی است؟  4. رابطه انسان و جهان می‌شود کلید تحلیل تاریخ و حرکت تاریخ در رابطه با حرکت انسانِ هم‌آهنگ با نظام و یا ناهم‌آهنگ با آن توضیح می‌یابد. رفت و آمد امّت‌ها و استبدال و اضمحلال آن‌ها این گونه معنا می‌گیرد، که انسان آزاد اگر در نظام، سرکشی کند، ضربه می‌خورد. آیا این بینش از تاریخ، مادی و التقاطی است؟  5. بر همین اساس، طبقات به صورت هم‌آهنگ و ناهم‌آهنگ و مذبذب، یعنی مؤمن و کافر و منافق شکل می‌گیرد و تضاد اصلی میان اسلام و کفر است. حال این کفر چه براساس لذت باشد؛ مترفین، چه براساس قدرت باشد؛ مستکبرین و طاغوت، و چه براساس ثروت باشد؛ ملاء.  آیا این بینش، مادی و التقاطی است؟  6. ضرورت مبارزه از ضرورت حرکت آن‌ها و ایستایی آن‌ها میان این دو دسته شکل می‌گیرد و با هم‌آهنگی نیروی تولید و روابط یا ناهم‌آهنگی آن توضیح نمی‌یابد. آیا این بینش، مادی و التقاطی است؟  7. شکل مبارزه هم دیگر نه براساس تحلیل‌های جنگل و کوه و کارگاه و شهر و روستا استوار است و نه براساس تحلیل‌های حرکت توده‌ها و تظاهرات، که شکل مبارزه در انتظار و تقیه و قیام جلوه می‌کند. انتظار، آماده باش است و تقویت خویش. تقیه، نفوذ در دشمن است و تضعیف او، و در این هنگام نوبت قیام است. آیا این بینش، مادی و التقاطی است؟  8. موضع‌گیری‌ها در برابر قدرت‌ها باید به نفوذ در خود آن‌ها و درگیر کردن آن‌ها بینجامد و این طرحی است که اگر آن را در نظر بگیریم، با تمام اشکال‌هایش، هم عملی است و هم ضروری... و از همین جاست که گفته بودم به مسألة گروگان‌ها نباید به صورت شکل نهایی مبارزات نگاه کرد، که دشمن در خانة ما شکست نمی‌خورد، باید با او در خانة خودش جنگید... و باز براساس نفوذ در دشمن، نظر من راجع به جنگ کردستان که برای بازرگان هم فرستاده شده بود، توضیح می‌یابد که پارتیزانی کردن و یا نظامی کردن و یا کردی کردن جنگ، غرامت سنگین دارد. بهتر است در آن‌ها کسانی را داخل کنید - که آن روز می‌توانستند - و آن‌ها را از داخل منهدم کنید... همان طور که در جنگ با عراق و همراه شرایط ما، چاره‌ای جز نفوذ در کادر رهبری و بعثی عراق نیست...شاه جز با همین نفوذها در ارتش و در همافران و در گارد لویزان و در صنعت نفت و ادارات شکسته نشد. آن‌چه تظاهرات مردم را گرم می‌کرد، دیدار این نشانه‌ها از ضعف و نفوذها در دشمن بود. و شاه جز با نفوذ در ما، ما را شکست نداد...  البته داستان نفوذ در آن‌جا مطرح می‌شود که دو کار دیگر هم به موازات انجام بگیرد؛ یکی دگرگون کردن تلقی توده‌ها از خویش و دوم، به دست آوردن مهره‌های کارآمد و نفراتی‌که بار سنگین را به دوش بگیرند.

  این مجموعه دستگاه فکری و بینش مادی و التقاطی یا غیرمادی و التقاطی من است که نه تنها از مسائل سیاسی دور نیست، که در این دستگاه کوچک‌ترین طرح تربیتی با مسائل سیاسی و موضع‌گیری‌ها گره خورده است.  آیا این بینش، مادی و التقاطی و منکر وحی و رسالت است؟  من در برابر بیان آقای صانعی تنها توجیهم این بود که ایشان از کتاب‌ها مطالبی را خوانده‌اند که من هم آن را در قسمت دیگرش نقد زده‌ام، و گرنه آخر چه طوری می‌تواند انسان این‌طور قضاوت کند که من منکر وحی و رسالتم...  می‌گویند ظریفی نمازش را ترک کرد. بازخواستش کردند. گفت: در قرآن آمده که: «لاتقربوا الصلوة»!...دیگر از جانم چه می‌خواهید؟!... خوب بود این قضات رسمی و غیر رسمی یک مقدار زحمت به خود می‌دادند و کتاب‌ها را می‌دیدند و آن وقت قضاوت می‌کردند که مادی است و یا همراه عرفان منفی است و یا منزوی و دور از مسائل سیاسی و اجتماعی است و یا صوفی است و آن هم صوفی سارتر قورت داده. و یک نکته هم بگویم که اگر بنا شد که این فکر را قضاوت کنیم، باید مجموعه این فکر را از آغاز تا انجامش با هر طرح و فکر دیگری بسنجیم و اگر تمام ساختمان‌ها از مصالح مشابهی تهیه می‌شوند و هر باطلی از مقداری حق بهره‌مند است، که یوخذ من هذا ضعف و من... . یکی از خوانندگان به من می‌گفت که کتاب‌های شما مثل هم هستند و تکرار یکدیگر هستند...گفتم من هم وقتی که تازه مدرسه می‌رفتم و الفبا یاد می‌گرفتم خیال می‌کردم تمام کتاب‌ها مثل هم هستند؛ چون همه از الفبا درست شده بودند... این گونه برخوردهای سطحی و شتاب زده فقط ریش خود ما را رنگ می‌کند و ما را کنار می‌زند...نه نوشته‌ها و نه نویسنده را...  من با شنیدن این فرمایشات دُرَربار آن هم در روزنامه حزب گفتم: اولین حرف مکتوب و مستند، آن قدر گشاد و بی‌در و پنجره است که خود عامل تبرئه ماست. راستی بعضی از اتهام‌ها آدم را تبرئه می‌کنند و این هم از لطافت کارهای خداست... *** گفتنی است دو هفته‌نامه «ساعت صفر» به مناسبت هفدهمین سالگرد عروج آیت الله علی صفائی حائری ویژه‌نامه‌ای با عنوان «ذکری» منتشر کرده است. انتهای پیام/ن

95/04/24 :: 12:32





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن