واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: مثلث نوشت: ناصر ایمانی معتقد است سه تغییری که در کابینه رخ داد برآمده از میل رئیسجمهور نبود بلکه این تغییرات به او تحمیل شد
دولت یازدهم از 13 مرداد سال 92 فعالیت رسمی خود را با برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف آقای روحانی آغاز کرد و از آن روز تا 28 مهر 95 حدود 3 سال و 2 ماه و 15 روز گذشت اما آقای دکتر روحانی با وجودی که میدانست کمتر از 5/9 ماه به پایان دولتش زمان باقی است سه وزیر کابینه خود را کنار گذاشت و از این تغییر کابینه توصیف بهترمیم کرد و حتی برخی آن را تجدید قوا نامیدند، شما چه توصیفی از این اتفاق میکنید؟
تغییرات کابینه وقتی است که رئیسجمهور کشور با میل و تصمیم خود و در جهت ارتقای مدیریت عالی وزارتخانهها بخواهد یک وزیر را عزل و فرد بهتری را جایگزین او کند اما در موضوع کنار گذاشتن آقایان جنتی، فانی و گودرزی به ترتیب از وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و ورزش و جوانان شاهد این اتفاق نیستیم و من فکر میکنم این تغییراتی که انجام شد تقریبا مطابق میل رئیسجمهور نبود بنابراین اسمش را تغییر کابینه نمیگذارم.
آیا اسم آن را ترمیم کابینه میتوان گذاشت؟
من این اتفاق را نوعی تغییر تحمیلی میدانم یعنی آقای رئیسجمهور اگر بعضی مسائل پیش نیامده بود مطمئنا تا انتخابات ریاستجمهوری سال 96 تغییری در کابینه دولت خود انجام نمیداد. اول اینکه یکی از سه وزیر برکنار شده به دلیل شخصی از مقام وزارت استعفا داد.
چه کسی؟
حالا اسم را نمیبرم. یعنی او بود که استعفا داد وقتی وزیری استعفا میدهد اسمش تغییر کابینه نیست.
منظورتان آقای جنتی است، چون اول موضوع استعفای او مطرح شد بعد آقایان گودرزی و فانی به او پیوستند. این طور نیست؟
بله. آقای جنتی به دلایل شخصی استعفا داد، نه به دلایل مسائل مربوط به وزارتخانه.
یعنی اینکه گفته میشود آقای جنتی تحت فشار علما و انتقادات مراجع و ائمه جمعه به برگزاری کنسرت استعفا کرده، شما این صحبتها را رد میکنید؟
بله، به دلایل مربوط به وزارت خانه نبود بلکه علت شخصی داشت.
بالاخره تغییر اتفاق افتاده چه استعفا باشد چه برکناری، اما نکته مهم آن است که آیا میتوان نام این تغییر راترمیم گذاشت؟
اصلا صحبت من درباره همان واژه تغییر است چون ترمیم اهمیتی ندارد. وقتی تغییر اتفاق میافتد طبیعتا بعد از آن بایدترمیم کرد. به عبارت دیگر ترمیم موخره تغییر است. الان سوال و صحبت ما این است که آیا رئیسجمهور بعد از سه سال و خردهای که نیروهای سیاسی دو جناح و دلسوزان کشور به او تاکید میکردند که کابینه را تغییر دهد و نمیشود در یک کابینه همه اعضا عملکردشان بهگونهای شایسته و توانمند بوده که نیاز به هیچ تغییری تا پایان دوره ریاستجمهوری نداشته باشد. این یعنی تمام مدیران عالی وزارتخانههای دولت همان دو سال و نیم، سه سال پیش مناسب انتخاب شده بودند. کل حرف من همین است که این محقق نشد یا خیلی کم محقق شد.
کنار رفتن دو وزیر دیگر را نیز شما تغییر نمیدانید؟
آقای فانی معلوم نشد برای چه مسالهای کنار گذاشته شد. معتقدم آقای فانی استعفا نداد.
او در نامهای که به آقای رئیسجمهور نوشت یادآور میشود که آماده جلسه استیضاح مجلس است اما هرطور رئیسجمهور صلاح میداند. اساسا نامه نوشتن آقای فانی به رئیسجمهور نشانگر آن است که پشت پرده خبرهایی بوده است. وزیری که خود را آماده جلسه استیضاح اعلام میکند خب به آن جلسه میرود. مگر وزرایی که میخواهند در جلسه استیضاح خود شرکت کنند قبلش به رئیسجمهور نامه مینویسند که «ما آماده شرکت در جلسه استیضاح هستیم اما هر طور شما صلاح میدانید.» معتقدم اگر خبری پشت پرده نبود آقای فانی در جلسه استیضاح شرکت میکرد حالا یا رای میآورد یا رای نمیآورد. دیگر نامه نوشتن به رئیسجمهور چه معنا دارد. نکته جالبتر آنکه آقای فانی نامه به رئیسجمهور مینویسد و نامه را هم در رسانههای عمومی منتشر میکند.
آقای گودرزی چه طور؟
به نظر من تنها وزیری در بین این سه نفر بود که به دلیل تواناییهای کاری با رفتن او موافقت شد. سوال مهمی اینجا مطرح است که چرا رفتن این سه نفر از کابینه همزمان شد. معتقدم سوال مهمی است.
چرا رفتن این سه نفر از کابینه همزمان شد؟
یکی از این وزرا خودش به دلیل مسائل شخصی استعفا داد، آقای گودرزی میتوانست چند ماه پیش یا چند هفته دیگر استعفا دهد.
چرا درست این استعفاها را همزمان کردند و چرا آقای فانی که جلسه استیضاحش نزدیک بود به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر ورزش و جوانان در استعفا دادن پیوست؟ من تصور میکنم یک دلایل دیگری باید وجود داشته باشد که این استعفاها را همزمان کردند. شاید به دلیل اینکه علت برخی استعفاها معلوم نشود تا افکارعمومی متوجه دلایل آن وزیری که استعفا کرده نشود. به عبارت دیگر تعداد استعفای وزرا زیاد شود که توجهها از روی یک وزیر به چند وزیر معطوف شود. نکته دیگر آنکه تغییرات کابینه که همه دلسوزان در یک سال و نیم گذشته از رئیسجمهور درخواست میکردند در حوزه فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزرش و جوانان و آموزش و پرورش نبود بلکه باتوجه به وضعیت اقتصادی کشور عمده تاکیدات در حوزه اقتصادی متمرکز بود.
امروز آنچه که مردم را بیشتر با مشکل و فشار مواجه کرده مسائل اقتصادی است نه حوزه عملکرد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یا وزیر ورزش و جوانان یا وزیر آموزش و پرورش. این یک دلیل دیگر است که میگویم تغییرات تحمیلی و ناخواسته را در کابینه شاهد بودیم نه خواسته براساس میل و اراده رئیسجمهور.
اگر هم فرض کنیم که کنار رفتن دو وزیر از سه وزیر خواسته بود در این صورت باز جای سئوال و تأسف است که چرا در این حوزهها تغییر اتفاق افتاد. اگر قرار به تغییر وزرا بود یک یا دو تغییر از سه تغییر باید در حوزه اقتصادی رخ میداد نه آنکه هر سه در حوزه فرهنگی-اجتماعی باشد.
به نظر شما در مدت باقیمانده از دولت یازدهم و معرفی بلافاصله وزرای پیشنهادی شاهد تحولی هم در وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و ورزش و جوانان خواهیم بود؟
تغییرات الان به چه دردی میخورد. چه مشکلی را از اداره کشور حل میکند تا چند ماه دیگر انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود وزیری که 6 یا 7 ماه بیشتر عمر مفید کاری ندارد میخواهد در این مدت چه کاری انجام دهد. معتقدم وزرای پیشنهادی حتی اگر از مجلس رای اعتماد بگیرند هیچ کاری جز مدیریت فعالیتهای روزمره در وزارتخانههای تحت مسئولیت خود نخواهند کرد تا ببینند چه نتیجهای در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 رقم میخورد.
در واقع این سه وزارتخانه برای هفتماه ابتر خواهند ماند. آن تغییراتی که از رئیسجمهور انتظار بود اولا فقط در این حوزهها نبود، ثانیا الان زمانش نبود.
چون تا سه ماه دیگر بازار فعالیتهای انتخاباتی داغ میشود و عملا دستگاههای اجرایی همچون وزارتخانهها تحت تاثیر این فضا قرار میگیرند و در واقع منتظر میشوند ببیند چه کسی سکان هدایت دولت آینده را برعهده خواهد گرفت.
۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]