واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: در نشست نقد و بررسی فیلم «جایی در دوردست» عنوان شد؛ طبیعت و انسان قربانی قاچاق چوب هستند

فیلم «جایی در دوردست» در خانه هنرمندان ایران روی پرده رفت. به گزارش ایلنا، در دویست و سی امین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه ۳ آبان در تالار استاد ناصری برگزار شد، فیلم «جایی در دوردست» به کارگردانی خسرو معصومی به نمایش درآمد. پس از آن نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور خسرو معصومی، احمد طالبینژاد و حسن حسندوست برگزار شد. طالبینژاد در ابتدای این نشست به مساله بوم گرایی در فیلمهای معصومی اشاره کرد و گفت: در سه گانهٔ «رسم عاشق کشی»، «باد در علفزار میپیچد» و «جایی در دوردست» و همینطور در برخی دیگر از آثار او وجوه مشترکی میبینیم که بوم گرایی و قوم گرایی از مهمترین آنهاست. بوم گرایی ماده اولیه خوبی برای کار کردن در سینما به شمار میآید، به شرطی که چیزی از بیرون به آن تحمیل نشود بلکه موضوع را از دل مسائل و واقعیت آنجا درآورد، به روز و ازآن خود کرد. در آثار معصومی اگرچه بخشی از هویت قومی و جغرافیایی منطقه را میبینیم، اما به نظر میرسد چیزهایی از بیرون نیز به آن تحمیل میشود. وی ادامه داد: صحنههای به نمایش درآمده از طبیعت برفی منطقه بسیار زیباست، اما هویت آدمها تنها با طبیعت ساخته نمیشود؛ به نظر میرسد جای آداب و رسوم و فرهنگی که هویت قومی افراد را نشان دهد در این سه فیلم معصومی خالی است. در «جایی در دوردست» شاهد دو سه آیین هستیم که به گمان من در زمان فعلی به این شکل وجود ندارد. قوم گرایی یا بوم گرایی جنبههای مختلفی دارد، اما نباید در خاطرات ذهنی دوران کودکی گرفتار ماند. به عنوان مثال طراحی صحنه خزینه حمام در فیلم دور از واقعیت به نظر میرسد. وقتی در فیلم عناصر زندگی مدرن وجود دارد، این مسائل باورپذیر نیستند. این منتقد سینمایی افزود: خاطرات ذهنی را باید به روز کرد و از فردیت بیرون آورد تا به خاطره مشترک یک نسل تبدیل شود؛ چیزی که در «جایی در دوردست» کمتر شاهد آن هستیم. ضمن اینکه معصومی بیشتر از آنکه به سمت شخصیتپردازی برود، دست به تیپ سازی میزند. تیپ در سینما قابل دسترستر است و به سرعت میتوان با آن ارتباط گرفت، اما به همان سرعت نیز کهنه میشود و ماندگار نیست. در خصوص لوکیشنهای فیلم نیز باید به این نکته توجه کرد که لوکیشن باید در فیلم کارکرد دراماتیک داشته باشد، نه اینکه به صرف زیبایی مورد استفاده قرار بگیرد. این مشکل به معصومی محدود نمیشود و بزرگانی مانند علی حاتمی نیز گاهی گرفتار لوکیشن زیبا میشدند. طالبینژاد در پایان گفت: این مسائل هیچکدام نافی نکات مثبت فیلم نیست؛ سختکوشی معصومی و ساخت فیلم در فضایی این چنین دشوار را در کمتر کارگردانی شاهد هستیم. صداگذاری فیلم فوق العاده است و فیلمبرداری درخشانی دارد. در واقع عناصر تکنیکی فیلم بسیار خوب و سرشار از جذابیت و خلاقیت است. اهمیت و ارزش قائل شدن برای محیط زیست و عشق میان انسانها در آثار او قابل تقدیر است. همین که او از آپارتمان بیرون میآید و در طبیعت بسیار خشن فیلم میسازد، امری احترام برانگیز است. معصومی از کارگردانان خوب سینمای ایران است اما به گمان من در این آثار مشکل دراماتیزه کردن موضوع و دیالوگ نویسی وجود دارد. پس از آن کثیریان به سلیقه واحد معصومی در آثار مختلفش اشاره کرد و نظر حسندوست در این خصوص را جویا شد. حسندوست در پاسخ ضمن ابراز تاسف از کیفیت پایین نسخه موجود فیلم گفت: بومی سازی برای معصومی اهمیت دارد و عِرق خاصی نسبت به محیط زندگی خود نشان میدهد. آداب و رسوم به نمایش درآمده در فیلم همین حالا هم در برخی نقاط روستایی وجود دارد. نکته مهم دیگر عشق به محیط زیست و طبیعت در آثار اوست؛ معصومی نشان میدهد طبیعت همانقدر که میتواند زیبا باشد، خشن نیز است. او تصویرگر خشونتهای نهفته در دل زیباییهای طبیعت است. خشونتی که حتی میتواند به قتل و جنایت نیز منجر شود. معصومی در همین طبیعت خشن، عشقهای زیبای میان انسانها را نیز تصویر میکند و تضاد میان طبیعت و روابط انسانی همواره در کارهای او قابل مشاهده است. تدوینگر فیلم افزود: در خصوص کار تدوین فیلم باید بگویم شاید برخی برشهای فیلم تند باشد. احتمالا بخشهای بیشتری از فیلم میتوانست در آن باقی بماند و این ایراد به کار من برمی گردد. فیلم در دوره انتقال از آنالوگ به دیجیتال ساخته شد؛ نگاتیوها را اسکن و وارد کامپیوتر میکردیم و از آنجایی که سیستم پخش سینماها پوزیتیو بود، فیلم نیاز به پرده بندی داشت که در نسخه کنونی به شکل ناقص دیده میشد. حسندوست در پایان گفت: فراموش نکنیم که نشان دادن عشق و درامپردازی برای ما معذوریتها و قوانین خاص خود را دارد که آن را نیازمند فضاسازیهای خاص میکند؛ ترفندهای به کار گرفته شده توسط کارگردانان گاهی اوقات جواب میدهد ولی در نهایت هیچکدام نمیتوانیم در این زمینه موفق باشیم. در هر صورت یا نباید سراغ چنین مسائلی رفت، یا اینکه اگر رفتیم باید بپذیریم که کاستیهایی در فیلم پدید خواهد آمد. یکی از مسائلی که همواره من را رنج داده، این است که فیلمهای خوب در زمانه خود درست دیده نمیشوند. «جایی در دوردست» نیز در زمان خود فیلم مظلومی بود که توسط منتقدان سینمایی به راحتی کنار گذاشته شد. اما فیلمهای خوب ماندگار هستند و در طول زمان بالاخره خود را نشان میدهند. پس از آن معصومی در خصوص مساله بوم گرایی در آثارش گفت: برای قضاوت در مورد فیلم باید با جغرافیای منطقه هزار جریب آشنا بود. در این منطقه که ۲ ساعت تا شهر فاصله دارد، اساسا کاری برای افراد وجود ندارد. بنابراین اولین چیزی که اتفاق میافتد، تخریب جنگل برای تامین معاش است. در این میان کسانی مانند «نیالا» که حق دارند رویاپردازی کنند، آسیب میبینند و قربانی مناسبات غلط میشوند. همانطور که همهٔ ما در دوران کودکی خود رویاپردازی نکردهایم و قربانی محسوب میشویم. گاهی اوقات در این سن و سال بخاطر این موضوع گریه میکنم. در واقع فقط بخشی از مردم این منطقه درست زندگی میکنند و بخشی دیگر قربانی وضعیت موجود هستند. مناسبات اجتماعی منطقه را باید در نظر گرفت که در آن فقیر و غنی هر یک با فرهنگ خود وجود دارند. در فیلمهایم تلاش میکنم لایههای مختلف این مسائل را مطرح کنم. وی افزود: آداب و رسوم تصویر شده به گمان من غیرقابل باور نیست. خزینه حمام هنوز هم به این شکل و حتی ابتداییتر از آن وجود دارد. به گمان من قضاوت در این خصوص نیازمند شناخت دقیق از جغرافیا و فرهنگ منطقه است. اگر تماشاچی در حین تماشای فیلم با آن ارتباط برقرار نکند، در این صورت کارگردان کار خود را به درستی انجام نداده است. اما حس خودم در هنگام تماشای فیلم فرقی با ۱۱ سال پیش نداشت و گمان میکنم با گذشت سالهای دیگر هم این فیلم کهنه نمیشود. کارگردان «خرس» ادامه داد: جنگلهای منطقه توسط افراد مختلف و به اسم انجام طرحهای مختلف مانند جاده کشی نابود میشود. در هنگام ساخت فیلم «رسم عاشق کشی» برای انداختن یک درخت هزار مشکل داشتیم، اما کسان دیگری به اسم کشیدن جاده به راحتی درختان را قطع میکردند در حالیکه به فاصله ۱۰ متر از محل جاده کشی، جاده دیگری در همان مسیر وجود داشت. مافیای چوب وجود دارد و همانطور که در فیلم هم دیدیم طبیعت و انسان هر دو قربانی آن هستند. معصومی در پایان و در خصوص دشواریهای ساخت این فیلمها گفت: «جایی در دوردست» را تنها با ۱۱۵ میلیون تومان و در ۶۷ روز ساختیم. همانطور که هزینه «رسم عاشق کشی» ۷۵ میلیون تومان و «باد در علفزار میپیچد» ۱۳۰ میلیون تومان بود. در واقع فیلمهایی را با بودجه کم و در شرایطی سخت ساختهایم. در بخش دیگری از این برنامه هادی دیباجی، بازیگر فیلم، که در میان تماشاگران حضور داشت گفت: «جایی در دوردست» اولین تجربه سینمایی من محسوب میشود. معصومی در آغاز کار، مونولوگ ابتدایی فیلم را به من داد و گفت آنقدر تمرین کن که خانوادهات باور کنند قاتل هستی و در اینصورت با تو قرارداد میبندیم. خودم را مدیون معصومی و سختگیریهای او میدانم که با وارد کردن من به سینما، زندگیام را دگرگون کرد. مسیح میرحسینی دیگر بازیگر فیلم نیز در خصوص شرایط ساخت فیلم گفت: شرایط تولید «جایی در دوردست» بسیار سخت بود و امکانات حداقلی، اما بین تمامی اعضا صمیمت وجود داشت. به شخصه چیزهای زیادی از معصومی آموختم، از نوع دکوپاژ تا لنز مورد استفاده و...
۱۳۹۵/۰۸/۰۴ ۱۱:۰۱:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]